دیدگاه ملکوتی
آنالیز عددی دانشگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
مبانی آنالیز عددی دانشگاه
مولف: آذر سلگی
فصل 1: مبانی آنالیز:
1= در آنالیز عددی دو نوع عدد وجود دارد عدد دقیق وعدد تقریبی . هر جا که صحبت از
تقریب به میان آید بحث خطاست و بطور کلی خطای یعنی تفاوت بین مقدار واقعی و مقدار
تقریبی
2= منابع خطا الف- خطای مدل شامل صرف نظر و چشم پوشی کردن هاست مثل اصطکاک هوا
ب- خطای داده که مربوط به داده های ورودی مسائل می باشد مثل خطای محاسبه وزن جسم
و یا خطای اندازه گیری طول اجسام
ج- خطای نمایش اعداد . کار کردن با کسر متعارفی و اعداد گنگ با ماشین حساب یا کامپیوتر
مشکل ودر بعضی موارد غیر ممکن است این اعداد برای تبدیل شدن به اعداد اعشاری تعدادی
از ازقام خود را از دست می دهند که باعث ایجاد خطا می شود این خطا را خطای نمایش اعداد
می گوئیم د- خطای اعمال حسابی که از محاسبه با اعداد تقریبی ایجاد می شود
ه- خطای روش این خطا مربوط به روش های حل مسئله است . یک روش ممکن است دارای
خطای بیشتری نسبت به بقیه روش ها باشد
خطای مدل وخطای روش به نوع مسائله بستگی دارد و سه خطای دیگر مربوط به آنالیز
عددی می باشد
3= اگر A عددی حقیقی و مثبت باشد دارای بسط اعشاری منحصر به فر د زیر است
m-1 m
A=amx10 + am-1x10 +……
am‡0 و 0i‡ ai
اگر بسط اعشاری عدد A مختوم یا نا مختوم و متناوب باشد A گویاست
4= برای تبدیل عدد صحیح N از مبنای 10 به مبنای m از تقسیم های متوالی استفاده می
شود که الگوریتم آن به صورت زیر نوشته می شود
n
(1) قرار بده i=0 (2) bi=N-m[---]
M
n n
(3) اگر [--]=0 آنگاه به مرحله 6 برو (4) قرار دهید [---]=N
m m
(5)= قرار دهید i=i+1 و به مرحله 2 برو (6) b0,b1,…….,bi-1,bi را بنویس
(1)
5= برای تبدیل (0 A=(bnbn-1….b از مبنای m به مبنای 10 از ضرب متوالی استفاده می شود
n-1 n
A=(bnbn-1….b0)m=bnxm + bn-1 m +…+ b0
6= برای تبدیل اعداد اعشاری بین صفر ویک از مبنای 10 به مبنای m از الگوریتم زیر استفاده می شود
(1) قرار بده i=1 (2) قراربده bi=[m N]
(3) قرار بده N=mN - bi و اگر N=0 به مر حله 5 برو (4) قرار بده i=i+1 وبه مرحله 2 برو
(5) قراربده 0/b1b2…..bi-1 را چاپ کن
7= برای تبدیل عدد bi .......b1b2 =N از مبنای m به مبنای 1 از رابطه زیر استفاده کنیم
-k 2- 1-
(0/b1b2….bk)m=b1m + b2 m + …..+ bk m
b
8= اگر A عددی مخالف صفر باشد نمایش علمی آن به صورت A=ax1 0 است که
1lalb€Z می باشد به a مانتیس و به b نمای A گوئیم.
=
9= انتخاب تقریبی از یک عدد معلوم به دلیل محدودیت در ذخیره و نگهداری بعضی از اعداد
اعشاری نا چاریم مقداری از ارقام عدد را حذف کنیم که این عمل به دو روش قطع کردن و
گرد کردن انجام می شود.
روش قطع کردن: تعداد ارقامی که می خواهیم نگه می داریم و بقیه ارقام عدد را از جایی به
بعد حذف می کنیم
روش گرد کردن : اگر A=a1….an / b1….bn آنگاه گرد شده A تا n رقم به صورت زیر
محاسبه می شود
الف) اگر bn+1>5 یک واحد به bn اضافه می کنیم و از bn+1 به بعد را حذف می کنیم
ب) اگر bn+1bn+1 به بعد را حذف می کنیم
ج) اگر bn+1=5 آنگاه اگر بعد از bn+1 عدد مخالف صفر وجود داشته باشد یک واحد به bn
اضافه می کنیم واز bn+1 حذف می کنیم اگر عدد مخالف صفر وجود نداشته باشد در صورتی
که bn فرد باشد یک واحد به bn اضافه واز bn+1 حذف می کنیم واگر bn زوج باشد از bn+1
-(n+1)
حذف می کنیم اگر a گرد شده n – تا b رقم باشد lA-al
=
10= انواع خطا الف) خطای مطلق اگر a تقریبی از A باشد خطای مطلق آن به صورت
e (a) = lA-al محاسبه می شود
ب) خطای نسبی اگر a تقریبی از A‡0 باشد آنگاه خطای نسبی آن به صورت زیر محاسبه
(2)
lA–a|
می شود . §(a)= -------
|A|
11= خطای مطلق عددی: هر عدد ناکمتر از خطای مطلق را خطای مطلق عددی می گوئیم و
آن را با ea نشان می دهیم این خطا منحصر به فرد نمی باشد
e a
12= اگر a تقریبی از A باشد ea خطای مطلق حدی باشد آنگاه : §(a)=-----
|a|
13= اعداد ممیز شناور : هر عدد n رقمی ممیز شناور به صورت زیر نمایش داده می شود
2
d‡0 , 0i1d2…..dnx 10
= =
برای نوشتن یک عدد به صورت ممیز شناور باید آن عدد دارای بسط اعشاری متناهی باشد
14= دلیل تعریف خطای نسبی این است که خطای مطلق نمی تواند معیار خوبی برای دقیق
بودن تقریب باشد
15= اگر a,b تقریب هایی از A به B باشند دار یم :
e(ab)
=
e(a±b)
=
§(ab)
=
(a+b)§
=
a
§(--)=|§(a)-§(b)|
B
16= برای حل مسائلی که نیازبه استفاده از تقریب تفریق دو عدد دارند به دو نکته زیر
توجه کنید حد اقل نمودن تقریب ها . برای مثال برای تقریب یک عبارت رادیکالی بهتر
است اول عبارت را به توان بر سانیم تا تقریب ها حد اقل شوند معادل کردن عبارت با
حالتی که تفریق از بین برود
17= خطای محاسبه توابع : د ر این قسمت تقریبی از یک تابع و خطای آن را با استفاده
از بسط مک لوران تابع محاسبه می کنیم . اگر y=f(x) در همسایگی صفر تعریف
شده باشد و مشتقات آن از هر مرتبه موجود باشد داریم:
(n) x ’’ x ’ x
f(x)= f(0) + ---- f(0)+---- f(0)+……+ ---- f(0)
!n n !2 !1
(n) x
که نمایش بسط مک لوران تابع f (0) ------ حول نقطه صفر است.
n!
(3)
18= بسط مک لوران بعضی از توابع معروف:
3 2 n
X x x œ
e = £-----=1+x+---- +----+…….
!3 !2 n n=0
5 3 2n+1
X x x n œ
Sin x = £(-1) -----= x- ----- +------+…….. !5 !3 (2n+1)! n=0
5 3 2n+1
X x x œ
Sinhx=£----=x+-----+-------+………
!5 !3 (2n+1)! n=0
2n 4 2
X n œ x x
Cosx=1- ------ - --------- - ……..=£(-1)- ------
2n! n=0 !4 !2
2n
X œ
Coshx=£-----
2n!
3 2
X x
In(1+x)=x- ----- +-------+……
3 2
برای تقریبر تابع f(x) تعداد متناهی از جملات بسط تیلور آن را نگه می داریم لذا برای n
دلخواه می نویسیم : f(x)=pn(x)+R(x)
n
(n) x ’ x
Pn(x)=f(0)+------f(0)+……+------ f(0)
n! !1
n+1
(n+1) x
R(x)=---- f (0)+………
(n+1)!
که آن را باقیمانده f(x) می نامیم
19= کران بالای بسط مک لوران از رابطه زیر بدست می آید
(n+1)
n |f (x)|
|f(x)-pn(x)||x |
(n+1) ! =
20= ارقام با معنا: در ریاضی اعداد 6/4,6/40,6/400 برابرند ولی در علومی که با اندازه
گیری سر وکار دارند این اعداد دقتی در حد سانتی و میلی دارند یعنی صفر های بی اثر جلو
(4)
عدد نشان دهنده دقت اندازه گیری است
m-1 m
21= اگر a=am x 10 +a m-1 x10 +…….. تقریبی از A تعداد ارقام با معنای d باشد
m-n
بزرگ ترین عدد صحیح n که ne(a) a
=
می گوئیم . اگر a>1 آنگاه 1- (تعداد ارقام [a] m=a ( واگر 0
=
1] + تعداد صفر های بعد از ممیز [a -=m
-n
22= اگر a>0 تقریبی از A باشد و §(a)a حد اقل n رقم با معنای
=
درست دارد
-k 1
اگر a گرد شده A تا k رقم اعشار باشد آنگاه :e(a)
2
اگر a قطع شده A تا k رقم اعشار باشد آنگاه : §(a)
k
23= فرض کنید a تقریبی از A با n رقم با معنای درست باشد و b=10 x a
K
و B= 10 x A که k عدد صحیح است در این صورت b نیز تقریبی از B با n رقم با
معنای درست است و خطای نسبی a,b یکسان است .اگر قرار باشد تقریبی از A با خطای
-n
کمتری از 10= £ داشته باشیم کافی است آن عدد را تا n+1 رقم با معنا گرد کنیم
24= یک مساله یا یک روش را پایدار می گوئیم هر گاه تغییر کوچکی در داده های مساله
موجب تغییر کوچکی در جواب شود در غیر این صورت مساله ناپایدار است
25= دقت محدود د ر نمایش اعداد و خطای محاسباتی: در سیستم نرمال شده در مبنای B
بزرگترین عدد قابل نمایش عبارت است از : ’
(B – 1) -t __
’ X =(1-B ) B
-B __
و کوچک ترین عدد قابل نمایش عبارت است از x i =B
(فرض کنید ماشین حسابی در دست است که نرمال شده هر عدد را در مبنای B با مانتیس t
±b 1……bt
رقمی به صورت زیر نشان می دهیم. ±(0/d1d2…….dt)B x B
که bj ها وdi ها اعداد صحیح نا منفی هستند و i=1,…,t و 0 و j=1,…r
’ ’
d 1 ….dr
26= توجه کنید که برای نوشتن B x (0/d1……dt) در مبنای ده داریم :
’ ’
(d1…..dn)
(0/d1…..dt) x B
’ ’
(d1……dr) B
=(./d1…..dt)B1 x B
(پایان )
(5)
فصل 2: حل معادلات غیر خطی:
27= روش های حل معادله غیر خطی : روش تنصیف – روش نابجایی- - روش تکرار ساده
روش نیوتن راستون – روش وتری می باشد
28= معادله f(x)=0 که چند جمله ای باشد را یک معادله جبری گوئیم اگر f(x) شامل توابع
مثلثاتی نمایی و... باشد معادله را متعالی یا غیر جبری گویئم
29= برای تعیین تعداد و مقدار تقریبی ریشه های یک معادله به روش رسم منحنی یا جدول
بندی مقادیر تابع مشخص می کنیم
الف- در روش رسم تابع را رسم کرده محل تلاقی این منحنی با محور x ها ریشه معادله است
گاهی خود تابع قابل رسم نیست ولی می شود آن را به صورت تفاضل دو تابع که رسم آنها
ساده است نوشت که از محل برخورد نمودار های این دو تابع ریشه های معادله بدست می
آید
ب- جدول مقادیر تابع ریشه ها ی معادله را با توجه به تغییر علامت مقدار تابع می یابیم
30= اگر fدر [a,b] پیوسته باشد و f(a).f(b)f(x)=0 حداقل یک ریشه در (a,b)
دارد که اگر f در [a,b] اکیدا یکنوا باشد این ریشه منحصر به فرد است
31= ریشه های معادلات غیر جبری . روش هایی ارائه می شود که به وسیله آنها تقریبی از
ریشه معادله f(x)=0 بدست می آید در همه این روش ها دنباله ای مثل {xn} می سازیم که به
ریشه معادله f(x)=0 همگرا باشد در واقع با الگوریتم هایی که ارائه می شود جملات دنباله
را تا آنجا که یکی از شرایط توقف بر قرار باشد بدست می آوریم.
32= فرض کنید a ریشه معادله f(x)=0 و £ عددی بسیار کوچک باشد برای بدست آوردن
تقریبی از a دنباله {xn} را تا جایی محاسبه می کنیم که یکی از شرایط زیر بر قرار باشد
الف- |f(xk)|£ ب) |xn-xn-1|n=k تکرار الگوریتم
متوقف شود
33= مرتبه همگرایی یک دنباله {xn} را در نظر بگیرید اگر این دنباله به ریشه معادله x=a
همگرا باشد و عدد مثبت p و ثابت غیر صفرc موجود باشد که :
|a-xn+1| |£n+1|
Lim_________=c = lim_________
|a-xn| nàœ p nàœ
||£n|
آنگاه p را مرتبه همگرایی دنباله {xn} می گوئیم هر چه p بزرگتر باشد نباله سریع تر به
ریشه معادله همگراست
(6)
34= روش تنصیف یا دو بخشی
در این روش فرض کنیم عدد حقیقی a,b موجودند به قسمی که تابع f در [a,b] پیوسته و
f (a)f(b)f(x)=0 در (a,b) تنها یک ریشه دارد با مفروضات بالا
{xn} را طوری می سازیم که به ریشه معادله همگرا باشد
35= الگوریتم روش تنصیف
1= قرار دهید الگوریتم روش تنصیف
a+b
1= قرار دهید n=1 2= قرار دهید xn=______ و شرط توقف الگوریتم را بررسی کنید 2
x
3= اگر f(a)f(___)[a,xn] قرار دارد و قرارمی دهیم b=xn
n
4= اگر f(xn)>0 f(a) آنگاه ریشه در [xn,b] قرار دارد و قرارمی دهیم a=xn
5= اگر f(xn)f(a)=0 آنگاه xn ریشه معادله است
6= قرار دهید n=n+1 وبه مرحله 2 بروید
b-a
36= در روش تنصیف داریم |xn-a|a ریشه معادله است
n
2
تعداد تکرار های لازم با حد اکثر خطای e برای رسیدن به ریشه معادله در روش
تنصیف برابر است با : log(b-a)-log£
n = [________________]+1
2 log
دنباله {xn} د ر روش تنصیف همواره به ریشه a همگراست ومرتبه همگرایی آن یک
می باشد
37= روش نابجایی: در این روش فرض می کنیم یک ریشه بین دو نقطه (a,f(a)) و
(b,f(b)) قرار دارد خط واصل بین این دو نقطه را رسم می کنیم و محل برخورد آن با
محور x ها را (x1,0) می نامیم وقسمتی از [a,b] که رریشه در آن قرار ندارد را حذف
می کنیم و به این ترتیب ادامه می دهیم
38=الگوریتم روش نابجایی
a f(b)-bf(a)
قرار دهید (1)n=1 و (2)xn=___________ را محاسبه کنید
f (b)-f(a)
(3) اگر شرط توقف بر قرار است xn را به عنوان تقریبی از ریشه در نظر بگیرید
(4)اگر f(a)f(xn)[a,xn] قرار دارد و قرا ر می دهیم b=xn
(7)
(5)اگر f(a)f(xn)>0 آنگاه ریشه در [xn,h] قرار دارد وقرار می دهیم a=xn
(6)اگر f(a)f(xn)=0 آنگاه xn ریشه معادله است
(7)قرار دهید n= n+1 و به مرحله 2 بروید
روش نابجایی از روش تنصیف سریع تر است تعداد عملیات روش نابجایی از روش
تنصیف بیشتر است نقطه x. را نقطه ثابت f(x) گوئیم هر گاه f(x.)=x.
39= روش تکرار ساده (نقطه ثابت)
در این روش فرض کنیم f(x) در [a,b] دارای ریشه منحصر به فرد باشد معادله f(x)=0
را با دستکاری به صورت x=g(x) در می آوریم اگر a ریشه معادله f(x) باشد در این صورت
نقطه ثابت برای g(x) می شود دنباله {xn} از رابطه باز گشتی xn+1=g(xn) بدست می آید
که x. تقریبی اولیه و دلخواه برای ریشه معادله f(x) است دنباله {xn} ممکن است به ریشه
F(x)=0 همگرا باشد همگرایی این دنباله به انتخاب g(x) بستگی دارد
40= فرض کنید g(x) یک تابع از [a,b] به [b,a] با نقطه ثابت a در این بازه باشد همین
طور فرض کنید |g (x) |[a,b] x€ در این صورت دنباله {xn} که از
رابطه بازگشتی xn+1=g(xn) بدست می آید به نقطه ثابت a همگراست
41= فرض کنیم {xn} دنباله بدست آمده توسط رابطه باز گشتی xn+1=g(xn)
وهمگرا به a ریشه معادله f(x)=0 باشد گزاره های زیر بر قرارند
’ ’
اگر 0‡g(a) آنگاه مرتبه همگرایی دنباله یک و ثابت همگرایی g(a) می باشد
(k-1) ’
اگر g (a)=…..=g (a)=0 مرتبه همگرایی حداقل k می باشد
(k-1) ’ k
اگر g(a) =…..= g (a)=0 و g (a)‡0 مرتبه همگرایی k و ثابت همگرایی
K 1
_____ g (a) می باشد
K!
’
42= روش نیوتن رافسون – معادله f(x) در [a,b] دارای ریشه a باشد و f (x)‡0
و x تقریبی از ریشه معادله باشد خط مماس بر منحنی در نقطه (x.,f(x.)) را رسم می کنیم
و محل تلاقی آن با محور x ها را به عنوان تقریب جدید در نظر می گیریم و آن را x1
می نامیم به همین ترتیب ادامه می دهیم دنباله xn ها در هر مرحله به ریشه نزدیک تر می
شود .
42= الگوریتم روش نیوتن رافسون
1- قرار دهید n=0
(8)
f (xn)
2- xn+1=xn- ______ را محاسبه می کنیم
f '(xn)
3- شرط توقف را بررسی کنید 4- قرار دهید n=n+1 و به مرحله 2 بروید
2
44= اگر f€ c [a,b] و شرایط زیر بر قرار باشد
' "
f (a)f(b)x€[a,b] و f (x)=0 و تابع f (x) بر
[a,b] همواره مثبت یا همواره منفی باشد آنگاه در صورتی که d یکی از دو انتهای بازه
'
[a,b] باشد که در آن |f (x)| دارای کمترین مقدار خود است وداشته باشیم
f (d)
____ هر انتخاب [a,b] € x. همگرا به عددی مثل c می باشد
'
(d)| |f
45= اگر a ریشه ساده معادله باشد روش نیوتن – رافسون دارای مرتبه همگرایی حداقل دو
واگر ریشه تکراری باشد روش نیوتن رافسون دارای مرتبه همگرایی یک می باشد
اگر x. نقطه شروع روش نیوتن باشد آنگاه شرط همگرایی به شکل زیر است
f (x.) - f " (x.)
| ______________ |
2
[f ' (x.)]
یکی از شرایط توقف در روش های تکرای شرط |xn+1-xn|£ برای £>0 می باشد برای
استفاده از این روش جدول زیر را تشکیل داده ودر هر مرحله شرط توقف را بررسی می کنیم
x. x1 x2 ………. Xn
n+1 x1 x2 x3 ……… x
|x1-x.| |x2-x1| ………. |xn+1- xn|
اگر a ریشه مرتبه m ام تابع f(x) باشد دنباله {xn} حاصل از روش نیوتن رافسون
همگرا به a ریشه معادله باشد در این صورت :
m-1 en+1 xn+1 - a
Lim ______ = lim ______ = ________
m en nàœ xn-a àœ n
m-1 xn+1- xn
Lim _____________ = ________
m xn- xn-1 nàœ
46= در روش نیوتن هر گاه a ریشه تکراری از مرتبه m باشد به جای معادله اصلی ذکر
شده از معادلات زیر استفاده می شود mf(xn)
Xn+1=xn- ________
’
f (xn)
(9)
(m-1)
(xn) f
Xn+1=xn- __________
(m)
(xn) f
47= اشکالات روش نیوتن : f(x) باید موجود باشد و در نقاط xn محاسبه شود مقدار اولیه
x. باید نزدیک ریشه باشد ممکن است دنباله بدست آمده بین دو نقطه نوسان کند
'
48= روش وتری : در روش نیوتن در هر مرحله لازم است f(xn) و f(xn) محاسبه شود
برای بدست آوردن f' (x) در هر مرحله کار دشواری است برای رفع این مشکل می توان از
روش وتری استفاده کرد در این روش دنباله باز گشتنی {xn} از رابطه زیر بدست می آید.
Xn-1f(xn) - xnf(xn-1)
Xn+1=__________________
__ f (xn) - f(xn-1)
1+v 5
مرتبه همگرایی این روش 628/1= ________ است و روش وتر از روش تنصیف سریع
2
تر واز روش نیوتن رافسون کند تر است
49= f(x) یک چند جمله ای از درجه n باشد در این صورت f(x) دارای n ریشه مختلط نه
لزوما متمایز r1,…..,rn است وداریم f(x)=an(x-r1)……(x-rn)
روابط بین ریشه ها وضرایب چند جمله ای
n
اگر f(x)=anx +……+a, و r1,…..,rn ریشه های f(x) باشند آنگاه :
-an-1
r 1+……+rn=_______
an
a . n
r 1x ….. x r n=(-1) _______
a n
a n - s s
£ ri1…..ris=(-1) _____
a n 1
n 1
اگر r1 ریشه معادله f(x)= a nx +……+a. باشد آنگاه ___ ریشه معادله
Ri
n
g (x)= a. x +…..+an می باشد
50= اگر m تعداد تغییر علامت در جملات متوالی a.,…..,an و r تعداد ریشه های مثبت
معادله f(x)=0 باشد آنگاه rm-r زوج است . اگر m تعداد تغییر علامت در f(-z)
و k تعداد ریشه های منفی f(z) باشد km-k زوج است
_
51= اگر z ریشه چند جمله ای f(x) باشد آنگاه z نیز ریشه f(x) است اگر درجه چند جمله
ای f(x) فرد باشد حداقل یک ریشه حقیقی دارد
(10)
1
52= اگر z ریشه چند جمله ای f(x)=anx +……+a. باشد آنگاه ____ ریشه چند
n Z
چند جمله ای g(x)=a.x +……+ an است
53= تعیین حدود ریشه های یک چند جمله ای
n
اگر z ریشه f(x)=a. x +……..+a. باشد آنگاه |z||a.| +……+|an|+1
n
54= اگر تمام ریشه های f(x)=an x +…..+ a. حقیقی باشد یعنی zn,….,z1 ریشه های
معادله f(x) اعداد حقیقی باشند بطوری که |z1||z2||zn|
= =
2
a n-2 (an-1)
حدود ریشه ها: zn
a n a n =
1 2
r r = __________________ z1
2
( a 2)2 a 1 ) )
_______ - ______
a . a.
n
55= روش هور نر : اگر بخواهیم مقدار f(x)= a n x +……+ a. را برای x=a بدست
n (n+1)
آوریم باید ______ ضرب و n جمع انجام دهیم روش هور نر الگوریتمی است که مقدار
2
محاسبات f(u) را با n ضرب وn جمع انجام می دهد
n-1
اگر f(x)= (x-a) (b nx +…..+ b2 x+b1 )+b. آنگاهn bn=a و bi=abi+1 وi=n-1,….,0
f (a)=b.
n
56= جدول الگوریتم هورنر . فرض کنید f(x)=an x +…..+a. با استفاده از جدول زیر می
توانیم b. را برای x=a محاسبه کرد
a. a1 ........... an-2 an-1 an
______________________________________________________________
a b1 ab2 ............... abn-1 abn a
Bn-2=a bn-1+an-2 , …… , b1=ab2+a1 و an =bn , bn-1=abn+a n-1
b.=ab1+a.
n
57=حاصل تقسیم f(x)=anx +…..+a. بر (x-x.) باقیمانده p(x.) و خارج قسمت gn-1(x)
n-1
باشند در این صورت p(x)=b. و gn-1(x)=bn-1x +….+b2x +b1 بطوری که b.,,bn
از جدول هورنر قابل محاسبه هستند
' '
58= اگر f(x)=(x-x.)g n-1(x)+b. آنگاه f (x)=gn-1(x)+(x-a)gn-1(x) در نتیجه
'
f (a) = g n-1(a) پایان
(11)
فصل سوم : درون یابی
59 = درون یابی
/ /
نقاط متساوی الفاصله نقاط غیر متساوی الفاصله
/ / / / /
تفاضلات پیشرو تفاضلات پسرو لاگرانز تفاضلات تقسیم شده کمترین مربعات
فرض کنید نقاط x.y.,….,yn معلوم باشند بطوری که yi ها مقادیر
یک تابع مانند f(x) در نقاط xi که ضابطه آن مشخص نیست می باشند درون یابی تابع f(x)
یعین تعیین یک چند جمله ای مثل p(x) حداکثر از درجه n به طوری که در شرط درون یاب
یعنی p(xi)=yi برای i=0,1,…,n صدق کند و با استفاده از p(x) بتوان مقادیر x را در
نقاطی غیر از xi ها محاسبه کرد اگر x€[x.,…,xn] این عمل را درون یابی واگر x عضو
نباشد آن را برون یابی گوئیم اگر نقاط متساوی الفا صله باشند از تفاضلات پسرو وپیشرو
واگر متساوی الفاصله نباشند از روش های لاگرانژ و تفاضلات تقسیم شده برای درون یابی
استفاده می شود
60= خطای درون یابی : فرض کنید pn(x) چند جمله ای درون یاب f(x) در نقاط xnو...وx1
n+1
باشد اگر f€C [a,b] باشد آنگاه : n+1
f (£n)
f(x)-p(x)=________ (x-x.)……(x-xn)
(n+1)!
n+1
که £n€[x.,….,xn] . فرض کنید |f (x)|n+1 برای x€[a,b] در این صورت
Mn+1
e(x)=|f(x)-p(x)||(x-x.)…..(x-xn)|
(n+1)! 2
برای درون یابی خطی داریم : E(x)
8 =
3
M3h
برای درون یابی درجه دوم داریم: E(x)
___ =
9 v 3 4
M4h
برای درون یاب درجه سوم : E(x)
24 =
x 1,……., xn xi
61= روش لاگرانژ جدول ___________________ در این روش فرض کنیم l.(x) و
f i f. ,……...., fn
....و ln(x) هریک چند جمله ای هایی از درجه حد اکثر n هستند و داریم
P(x)= l.(x)f.+……+ln(x)fn
(12)
که l.(x) ها را چند جمله ای لاگرانژ گوئیم و داریم :
(x-x.)……..(x-xi-1)(x-xi+1)….(x-xn)
Li(x)=_______________________________
1-x.)…..(xi-xi-1)(xi-xi+1)……(xi-xn) (x
n
Li(x) ها مستقل خطی هستند . همواره داریم li(x)=1 £ چند جمله ای درون یاب منحصر
i=1
به فرد است برای j=1,…,n اگر i=j باشد آنگاه li(xi)=1 واگر i‡j آنگاه li(xj)=0
62= معایب روش درون یابی لاگرانز . به ازیا n بزرگ محاسبات آن طولانی است درجه
چند جملهای در انتهای محاسبات بدست می آید با اضافه کردن یک نقطه جدید به تابع جدولی
تمامی محاسبات باید از سر گرفته شود
63= روش تفاضلات تقسیم شده : x.,……., xn xi
__________________
fi , f1,……..,fn
f[xi+1]-f[xi]
f[xi,xi+1]=________________
xi+1-xi
f[x1,….,xn]-f[x.,…,xn-1]
f[x1,….,xn]=______________________
xn -x.
Xi fi f[xi,xi+1] f[xi,xi+1,xi+2]…………………f[x0,…..,xn]
X. f.
f 1 -f.
_________ x1 f1 … f[x.,….,x n-1] f [xi,xi+1,xi+2] x 1 - x. _____________________________
f 2 –f1 x2 – x1
_______
x 2 - x 1
.
.
.
f[xn-1,xn]- f[xn-2,xn-1]
____________________ f n – f n-1
__________ x n f n
x n – x n-1 x n – x n-1
چند جمله ای
ادامه آنالیز عددی
i=0,…,n-1
81= اگر تابع جدولی (xi,fi) برای i=0,…,n مقادیر xi متساوی الفاصله باشند یعنی برای
i=0,…,n-1 داشته باشیم xi+1-xi=n آنگاه فرمول بالا وهمین طور ماتریس های A,B,C
به شکل زیر ساده می شوند
0..........................1
A= h 4hh 0……0
0...............h4hh 0
.............................
h 4hh...................
1..........................0
3
___ (f2-2f1+f.)
n
3
____ (fi+1-2fi+fi-1) =B
n
3
___ (fn-2fn-1+fn-2)
n
hi fi+1 -fi
b i=________ - ____ (ci+1+2ci)
3 h
1
di= ____ (ci+1-ci)
3h
(19)
82=توجه که برای تابع دورن یاب اسپلاین مکعبی همواره برای تابع جدولی (xi,fi) که
i=0,…,n وقتی xi ها متساوی الفاصله باشند داریم :
1- برای i=0,…,n و ai=fi
2- همواره c.=cn=0
3-
-cn-1 c1
3- همواره ____ = dn-1 و d.= ___
3h 3h
1-
83= یکی از راه های یافتن ci ها حل معادله AX=B به شکل x=BA است که البته در این
حالت باید معکونس ماتریس A را محاسبه کرده که کار مشکل است در زیر معکوس ماتریس
A برای یافتن تابع اسپلاین مکعب همواره برای n=2
0 0 1
h 4h h =A
1 0 0
0.......0 4h 1 1-
-h 1 -h ___ = A
4h 0 0 4h
0 0 0 1
0 h 4h h = A
h 4h h 0
1 0 0 0
2
0 0 0 15h
2 2 1 1-
h -h 4h -4h ____ = A
2 2 2
-4h 4h -h h 15h
2
15h 0 0 0
برای حالت n=4
1 0 0 0 0
0 0 h 4h h
0 h 4h h 0 = A
H 4h h 0 0
1 0 0 0 0
3
0 0 0 0 56h
3 2 2 2 3
-h h -4h 15h -15h
3 2 2 2 3
4h -4h 16h -4h 4h 1-
= A
3 2 2 2 3
-15h 15h 4h h -h
3
56h 0 0 0 0
(20)
84= روش پیدا کردن تابع درون یاب اسپلاین مقید
همانند حالت اسپلاین هموار : si(x)=ai+bi(x-xi)+ci(x-xi) +di(x-xi)
از آنجا که برای هر i=0,…,n-1 و si(xi)=fi نتیجه می گیریم ai=fi در ادامه
برای پیدا کردن ei ها دستگاه ماتریس AX=B را حل می کنیم که در آن A یک
ماتریس (n+1)(n+1) و Xو B ماتریس هایی بصورت زیر می باشند
0..........................h. 2h.
0......................2(h.+h1) .....0
0...........................................0
...............................................
..............................................
2hn-1 .......................................0
c.
.
. = X
.
cn
' 3
____ (f1-f.)-3f.
h.
3 3
). (f2-f1)-____ (f1-f ____ h. h1
.
. = B
. 3 '
3 fn- ____ (fn-f n-1)
hn-1
بعد از پیدا کردن برای یافتن di و bi از فرمول زیر برای i=0,..,n-1 استفاده می کنیم
1 i h fi+1-fi
di=____ (ci+1-ci) و bi=________ - ____
3hi 3 hi
85= خطای درون یاب اسپلاین مقید
(4)
اگر قرار دهیم M= max|f (x) | و s تابع درون یاب اسپلاین مقید یکتای f برای
نقاط x. باشد آنگاه برای x€[x.,xn] داریم :
4 5M
j+1- xj) | f(x)-s(x) |
384
I
یعنی خطای اسپلاین مقید از مرتبه o(h4) می باشد . پایان
فصل 4: مشتق گیری
86= در این فصل تقریبی از مشتق تابع f(x) را درنقطه ای خاص بدست می آوریم زیرا
(21)
ممکن است مشتق گیری از تابع دشوار باشد و یا ضابطه f(x) را نداشته اشیم وفقط یک
تابع جدولی مانند زیر داشته باشیم. Xi x. x1……………xn
________________________
f(xi) f. f1……………..fn
برای تعیین مشتق تابع از چند جمله ای درون یاب استفاده می شود واگر نقاط x.,….,xn
2 r(r-1)
متساوی الفاصله باشند داریم : p(x)=fi+rAfi+_______ A fi
2
n r(r-1)………(r-n+1)
A fi __________________ + که x-xi=rh
n!
وبامشتق گیری از چند جمله ای درون یاب نسبت به r داریم :
2
3 1 r 2 1 1 '
P(x)=____ (Afi+(r-____ )Afi + (____ -r + ____ ) A fi+…..)
3 2 2 n
2
4 11 3 r 3 2 1 "
P(x)=____ ( A fi+(r-1) A fi + (__ - ____ r + ___ ) A fi+………..)
12 2 2 2
h
87= برای محاسبه مشتق در نقاط گره ای xi =x مقدار r را مساوی صفر قرار می دهیم
و تعدادی از جملات را نگه می داریم :
fi+1-fi Afi
f (xi)=______ = ______________ + o(n)
n n
f(xi+1)=fi+1=- f(xi+h) 1 3
2 2fi+1-____ fi+2-___fi 1 2 1
h 2 h
2
fi+2 -2fi+1 + fi Afi "
f(xi)=____ = __________________ + o(h)
2 2
h 3 2 h
2 i f A fi - A "
f(xi)= ________________ + o(h )
2
H
88=این قواعد را مشتق گیری تفاضلات پیشرو در نقطه x=xi گویند
1
اگر در چند جمله ای درون یاب قراردهیم ____= r آنگاه فرمول مشتق گیری در نقاط
2
میانی بدست می آید
4 1 3 1 1 h '
f (xi+____ )=_____ (Afi- _____ A fi +____ A fi+…..)
8 24 h 2
با نگهداری یک جمله از فرمول بالا داریم :
2 fi+1 – fi 1 h
f(xi+____ )=_____ (Afi)=________ + o(h )
h h 2
(22)
به همین ترتیب با قراردادن r=1 مشتق تابع در x=xi+1 بدست می آید
3 1 2 1 1 '
f(xi+1)=____ (Afi+ ____ A fi - ____ A fi +……)
6 2 h
1 Afi '
f (xi+1)=____ =______ (fi+1- fi )+o(h)
h h
این فرمول مشتق گیری تفاضلات نقطه میانی می نامیم
2 1 1 2
89= مرتبه خطای fi=___ [ Afi -___ A fi] برابر با o(h ) است
2 h
Afi '
90= مرتبه خطای f i = ____ برابر o(h) است
h
Afi ' 2 x ' '
91= مرتبه خطای f = ____ برابر با o(h ) است که f = f (xi +____ )
h f+1/2 2 i+1/2
Afi '
92= مرتبه خطای f =____ برابر با o(h) است
h i+1
3 2 "
A i - A f i 2
93= مرتبه خطای _________ = f برابر با o(h ) است
2 i
H
x. …….xn xi
94= قاعده مشتق گیری عددی گاوس فرض کنید داده ها به صورت جدول ___________
fi f. …….fn
n '
بطوری که x.f (x)=£wif(xi)=E
i=0
تعریف می شود که E خطا در مشتق گیری است ضرایب wi را وزن ها ی روش xi ها را
نقاط مشتق گیری گویند مقدار xi ها معلوم ومقادیر wi ها مجهول می باشند برای محاسبه
n
Wi ها به ازای f(x)=2,x,…..,x مقدار E را مساوی صفر قرار می دهیم که یک دستگاه
n+1 معادله و n+1 مجهول بدست می آید و از حل آن مقدار wi ها بدست می آیدپایان
فصل 6: انتگرال گیری عد ی
انتگرال گیری عدد
__________________________________________________
| | | | |
ذوزنقه سیمیون گاوس نقطه میانی رامبرگ
| | | |
_________ | ____________ |
| | | | |
ذوزنقه ساده ذوزنقه مرکب | گوس تک نقطه گاوس دو نقطه نیوتن – کوشی
|
________________________
| | |
سیمون ساده سیمون مرکب سیمون سه هشتم
(23)
96= روش ذوزنقه : ابتدا چند جمله ای درون یاب را برای نقاط xi+1 و xi می نویسیم سپس از طرفین آن انتگرال می گیریم
P(x)=f + r A fi , h= x -x
i i+1 i
1 xn+1 xn+1
/(fi+rAfi)hdr = / p(x)dx = f(x)dx /
0 x1 x1
h xn+1 h
___ = (fi+ fi+1) , T(h)= / p(x) dx = ___ (fi+fi+1)
2 x1 2
97= روش ذوزنقه مرکب : در روش ذوزنقه مرکب بازه [a,b] رابه n قسمت مساوی تقسیم
می کنیم و برای محاسبه انتگرال هر بازه از روش ذوزنقه استفاده می کنیم
x. =a
h h xn x1 b
/f(x)dx= /f(x)dx+…….+/ f(x)dx=____ (f.+f1)+…..+_____ (fn-1+fn)
2 2 xn-1 x. a
h
= ------ ( f.+2f1+…..+2fn-1+fn)
2
که آن را قاعده ذوزنقه مرکب نامیم.
98= خطای انتگرال گیری ذوزنقه : خطای انتگرال گیری ذوزنقه برای فاصله (xi,xi+1)
3
" h- h xn+1
برابر است با : / f(x)dx=____(fi+fi+1)= ____ f (vi)
12 2 x.
vi€(xi,xi+1)
b-a
بطور کلی اگر [a,b] را به n قسمت مساوی تقسیم کنیم _____=h مقدار خطا برابر
3 n
" -h h b
است با : E(T(h))=/f(x)dx-T(h)= _____ f (v)
12 a
" 2 -(b-a)
v€(a,b), E(T(h))=_____ h f (v)
که فرمول خطای ذوزنقه مرکب است
99=در روش ذوزنقه تعداد تکرارهای لازم n و طول گام n برای رسیدن به دقت لازم £ برابر
I+rAf
است با _____________ _________
2 / /
(b-a) M2 / 12£ /
____________ / و _______ /
12£ / | (b-a)M2 /|
(24)
"
که µN=max|f (x)| در بازه [a,b] روش ذوزنقه برای چند جمله ای های درجه اول
دقیق است.
100= در این روش چند جمله ای درون یاب را برای نقاط xi,xi+1,xi+2 که متساوی
الفاصله هستند می نویسیم واز طرفین انتگرال می گیریم
2 r(r-1)
P(x)=fi+rAfi+_____ A fi , x=xi+ rh
2
2 r(r-1) 2 xi+2
/p(x)dx=/(fi+rAfi+_____ A fi)hdr
2 0 xi
h
=____ (fi + 4 fi+1 +f i+2) = s(h)
3
که فرمول قاعده سمسیون ساده نامیده میشود
101= روش سمیسون مرکب : فرض کنید [a,b] را به 2n قسمت مساوی تقسیم می کنیم
b-a x2i+1 n/2-1 xn
بنا بر این h=_______ و داریم : /f(x)dx= £/f(x)dx=
2n x1 r=0 x.
h
=____ (f.+4f1+2f2+……….+4fn-1+fn)
3
xi+2
102= روش سمسیون سه هشتم : در این روش برای محاسبه / f(x)dx از چند
Xi
جمله ای درون یاب p(x) انتگرال می گیریم.
x-xi 3 r(r-1)(r-2) r(r-1)
P(x)=fi+rAfi+______ A fi+____________ A fi , r=________
h !3 !2
3 r(r-1)(r-2) r(r-1) 2 xi+2
/ p(x)dx= / (fi+rAfi+______ A fi+__________ A fi)hdr
!3 2 0 xi
3
=____ (fi+3fi+1+3fi+2+fi+3)
8
b-a
حال اگر بخواهیم انتکگرال را در [a,b] محاسبه می کنیم قرار می دهیم h=______
3n
ونقا ط را به صورت x.,x2,…,x3n در نظر می گیریم
X2n x2 b
S (h)= / f(x)dx= / f(x)dx+……+/f(x)dx
X2n-2 x. a 3/n
3h
=____ (f.+3f1+3f2+…….+2f2n-3+3f2n-2+f2n)
8
(25)
103= خطای روشر انتگرال گیری عددی سمسیون سه هشتم مرکب برابر است با
4
4 -h
E( s (h)=____ (b-a) f (§), §€(a,b)
80 8/3
81
104=خطای روش سمسیون . خطای روش سمسیون ساده برای نقاط xi,xi+1,xi+2 برابر
h xi+2
است با E(s(h))=/ f(x)dx= ____ (fi+4fi+1+fi+2) 5
3 xi
(4) -n
b-a
= _____ (f (v)) که v€(xi,xi+2) و چون 2n=_____ پس :
90 H
(4) 4 -(b-a)
E(s(h))=______ h f (v)
180
105= روش سمسیون برای چند جمله ای های تا درجه سه دقیق است
(4)
106= در روش سمیسون اگر f (x)n و طول گام h
برای رسیدن به دقت مطلوب £ برابر است با : ______
180£ / 4
________ h
5 / (b-a)M£ /| =
(b-a) M4 /
n> 4 / _________
2880£ =/
/|
لازم به ذکر است که h را باید طوری پیدا کنیم که n عددی زوج باشد
Xi+1
107= روش نقطه میانی : در این روش /f(x)dx به طور تقریبی از رابطه زیر بدست
x. h xi+1
می آید : /f(x)dx=hf(xi+___)
2 x.
109= مساحت قسمت هاشور خورده برابر با تعداد انتگرال محاشبه شده به روش نقطه میانی می باشد
...... /
............ /
............... /
................... /
________________
xi+1 xi+h/2 xi
110=قاعده نقطه میانی بیشتر برای حالت هایی استفاده می شود که تابع در نقاط ابتدایی و
انتهایی بازه انتگرال گیری تعریف نشده باشد
" b
111= اگر f (x) در فاصله [a,b] مثبت باشد داریم: M(h) / f(x)dx
= a =
(26)
"
112= اگر f در فاصله [a,b] تغییر علامت ندهد تقریب های زیر نسبت به ذوزنقه و نقطه
میانی دارای دقت بیشتری هستند
M(h)+T(h) 2M(h)+ T(h)
الف) _____________ ب) ____________________
2 3
خطای روش نقطه میانی برای xi+1 و xi بابر است با :
3
" -h h xi+1
/ f(x)dx- f(xi+____ )= ____ f (£), £€(xi,xi+1)
2£ 2 x.
b-a
واگر [a,b] را به n زیر بازه افراز کنیم که h=_______ طول این باز ه b باشد آنگاه :
n
2
" h (b-a)
E(M(h))=_________ , f (£), £€(a,b)
2£
2
" h (b-a)
اگر M2= max|f (x)| و (M(h))| |E
2£
114= روش نقطه میانی برای چند جمله ای ها ی درجه یک دقیق است
p
115= فرض کنید مرتبه خطای یک روش h باشد در این صورت اگر گام انتگرال را به
p
Kh تغییر دهیم خطای تقریب k برابر می شود
b
116= روش رامبرگ : فرض کنید I=/ f(x)dx……v1v.
h a
که با استفاده از روش ذوزنقه به ترتیب با گام های h=b-a و ___ و.... بدست آمده باشد
2
4v2 - v1 ' 4v3 - v2 '
قرار دهید : I 2 =______________ , I1=_______________
£-1 £ -1
1 1 2 2 1 1 2 2
و با ادامه روش : £ I2 - I 1 £ I3- I 2
I 2 =____________ , I2=_____________
2 2
£ -1 £ - 1
k-1 k k
k-1 4 I n+1 2k+2
و بطور کلی I n = ------------- - I n که خطای آن متناسب h می باشد
K
4 - 1 8 6 4 2
h h h h
_________________________
0
جدول آن به صورت زیر است : (27) 1 I
1
2 I1 0
3 I1 1 I2
I1 I2 0
1 I3
I3 0I
4
2 4
h h h
ستون اول جدول با استفاده ازروش ذوزنقه با گام های h و ___ و_____ و ____ محاسبه را شده 2 4 8
ونتیجه نیز به همین ترتیبر محاسبه می شود
xi x. ………….xn
117=روش نیوتن – گاس – جدول _____________________ را در نظر بگیرید که
fi f. …………fn
برای n+1 نقطه به صورت زیر تعریف می شود : w b
/ f(x)dx= £ wi f(xi)+E
i=0 a
که wi ها وزن روش و E خطای روش نام دارد و xi ها معلوم وwi ها مجهول هستند
n
برای محاسبه وزن ها برای f(x)=1,…,x مقدار E را مساوی صفر قرار داده و بعد از
حل دستگاه n+1 مجهول و n+1 معادله مقادیر وزن ها بدست می آید که اگر قرار دهیم
W0=wn=0 به نیوتن گاس باز می گردیم در روش نیوتن کاس باز مقدار مجهولات
n-1 b n
n-1 می باشد / f(x)dx= £ wif(xi) +E که رابطه برای 1,x,…,x
i=1 a
دقیق و E=0 میباشد
118= روش گاوس: فرض کنید f(x) در [a,b] پیوسته باشد در این روش برای تعیین ا
انتگرال تابع f(x) در [-1,1] از رابطه زیرا ستفاده می شود : n 1
Wif(xi) / f(x)dx=£
i=0 1-
که xi ها و wi ها مجهول هستند ویE خطای انتگرال گیری و برای تعیین 2n+2
2n+1
مجهول در رابطه فوق به ازای f(x)=1,x,…,x مقدار E را مساوی صفر قرار می دهیم
بعد یک دستگاه 2n+2 معادله و 2n+2 مجهول بدست می آید که با حل دستگاه مجهولات
محاسبه می شود این بوش برای چند جمله ای درجه 2n-1 دقیق می باشد یعنی :E=0
1
119= فرمول یک نقطه ای گاوس : این فرمول به شکل /f(x) dx= w.f(x.) هست
1-
که x.,w. مجهول هستند وبرای f(x)=1,x مقد ار انتگرال دقیق است
1 1
f(x)= 1à/dx= w. x1 à w.=2, f(x)=x à/ xdx=w.x.--> x.w.=0àx.=0
1- 1-
(28)
1
/ f(x)dx=2f(0)
1-
120= فرمول دو نقطه ای گاوس: فرمول دو نقطه برای توابع تا درجه 3 =2n-1 دقیق است
1 1
f(x)=1 à /dx=w.+w1=2 , f(x)=xà/ xdx=w.x.+w1x1=0
1- 1-
3 3 3 1 3 2 2 2 1 2
f(x)=x à /x dx= w.x. + w1x1 = ___ , f(x)=x à/x dx=w.x. +w1x1 =0 1- 3 1-
___
3 / 3 3
w1=w2=1 و x2=x1=__l/___ و w. x. + w1x1 =0
3 ___ ___
3 /l 3 /l 1
/f(x)dx= f(___ ) + f( - ___ )
3 3
اگر بازه انتگرال گیری روش گاوس از [-1,1] به [a,b] تغییر کند از تغییر متغیر زیر استفاده می شود
1 1 b-a b
f(x)dx=____ , dx=__ (b-a)dt , x=___ [(b-a)t+b+a] /
2 2 2 a
1 1
/ f(___ [ (b-a)t+b+a ])dt
2 1-
1
121= برای محاسبه انتگرال /f(x)dx ابتدا با تغییر متغیر x=__ آن را به فرم
1 a t
__
سوره 59 وتفسیر و فضیلت آن
سوره 59
سورة الحشر
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سَبَّحَ للهِ مَا فِی ألسَّمَواتِ وَمَا فِی ألاَرضِ وَهُوَ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (1)
هَوَ ألَّذی أَخرجَ ألَّذینَ کَفَروُا مِن أَهلِ ألکِتَب مِن دِیرَهِمِ لِأوَّل ِ ألحَشرِ مَا ظَنَنتُِم أَن یَُخرُِجُوا
وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّآنِعتُهُم حُصُونُهُم مِّن أللهِ فأَ تَتهُمُ ألله ُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبهِمُ ألرُّعبَ
یُخربِونَ بُیُوتَهُم بِأَیدیهِم وَأیدِی ألمُومِنین َ فَأ عتَبِرُوا یَآولِی ألاَبصَرِ (2) وَلَولَا أَن کَتَبَ أللهُ عَلَیهُم
ألجَلَآ ءَ لَعَذَّبَهُم فِی ألدُّنیَآ و َلَهُم فِی ألَاخِرَةَ عَذَابُ ألنَّار(3) ذَلکَ بِأَنَّهُم شَآقُّو ألله َ و َرَسُولَهُ وَمَن
یَشَآق اللهَ وَفَإنَّ اللهَ شَدیدِ ألعِقَابِ (4) مَاقَطَعتُم مِّن لّینَةٍ أَوتَرَکّتُمُوهَا قَآ ئمَةٌ عَلَی أُصُولِهَا فَبِإذنِ أللهُ
وَلِیُخزیَ أللهِ وَلِیُخزیَ ألفَسقینَ (5) وَمَآَ أَفآءَ أللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُم فَمَآ أَو جَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ
وَلَارکَابٍ وَلَکنَّ أللهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَن یَشَآءُ وَاللهُ عَلَی کُلِّ شَئ ءٍ قَدیرٌ ٌ (6) مَّآ أَفَآءَ أللهُ عَلَی
رَسُولِهِ مِن أَهلِ ألقُرَی فَللهِ وَللرَّسُولِ وَلِذِی ألقُربَی وَألیَتَمَی وَألمَسکینِ وَأبنِ ألسَّبیلِ کَی لَا یَکُونَ
دُولَة بَینَ ألاَغنیَآءِ مِنکُم وَ مَآءَ اتَئکُمُ ألرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَئکُم عَنُه فَأنتَهُوا وَأتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ
شَدیدُ ألعِقَابِ (7) لِلفُقَرآءِ ألمُهَجِرینَ ألَّذینَ آُخرجُوا مِن دِیَرِهِم و َأَموَلِهِم یَبتَغُونَ فَضلًا مِّنَ الله وَ
وَرضوَنٌا وَیَنصُرُونَ الله وَرَسُولَهُ آُولَئکَ هُمُ ألصَّدِقُونَ (8) وَألَّذینَ تَبَوَّءُ وألَّدارَ وَألإیمَنَ مِن قَبلِهِم
یُحِبُّونَ مَن هَاجَرَ إلَیهِم وَلَا یَجِدُونَ فی صُدُورِهِم حَا جَةٌ مّمَّآ آُوتُوا وَیُوثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِم وَلَوکَانَ
بِهِم خَصَاصَةٌ ٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نفسِهِ فَآُولَئکَ هُمُ ألمُفلِحُونَ (9) وَألذَّینَ جَآ ءُو مِن بَعدِهِم یَقُولُونَ
رَبَّنَا ء اغفِر لَنَآ وَلإخوَنِنَا ألَّذینَ سَبَقونَا بِألإیَمَنِ وَلَا تَجعَل فِی قُلِوبِنَا غِلَّا لّلَّذینَُ ءَ امَنُوا رَبَّنَآ إنَّکَ
رَءُوفُ ُ رَّحیمُ (10) أَلَم تَرَ إلَی ألَّذینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لإخوَنِهِمُ ألَّذینَ کَفَرُوا مِن أَهلِ إلکِتبِ لَئن
إُِخرجتُم لَنَخرُجَنَّ مَعَکُم وَلَا نُطیعُ فِیکُم أَحَدً ا أَبَدًا وَإن قُوتِلتُم لَنَنصُرَنَّکُم وَاللهُ یَشهَدُ إنَّهُم لَکَذبُونَ
(11) لَئن أُخرجُوا لَا یَخرُجُونَ مَعَهُم وَلَئن قُوتِلُوا لَا یَنصُِرونَهُم وَلَئن نَّصَرِوهُم لَیُولُّنَّ ألاَ دبَر ثُمَّ
لَآ یُنصُرُونَ (12) لَأَنتُم أَشَدُّ رَهبَةٌ فِی صُدُورهِمِ مِّن ألله ذَلکَ بِأَنَّهُم قَومٌ ٌ لَّا یَفقهُونَ (13)
(13) لَآ یُقتَلِلُونَکُم جَمیعًا إلَّافِی قُرٌی مُّحصَّنَةٍ أَو مِن وَرَآءِ جُدُرِ بَأ سُهُم بَینَهُم شَدیدٌ ٌ
تَحسَبُهُم جَمیعًا وَقُلُوبُهُم شَتَّی ذَلکَ بِأنَّهُم قَومٌ ٌ لَّایَعقِلُونَ (14) کَمَثلِ ألَّذینَ مِن قَبلِهِم قَریبًا ذَاقُوا
وَبَآلَ أَمرِهِم وَلَهُم عَذَابٌ أَلیمٌ ٌ (15)کَمَثَلِ ألشَّیطَنِ إذقَالَ لِلا نسَنِ أکفُر فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إنّیِ بَری ءٌ ٌ
مِنکَ إنّی أَخَآفُ أللهَ رَبَّ ألعَلَمینَ (16) فَکَآنَ عَقَبَتَهُمَآ أَنَّهُمَآ فِی ألنَّارِ خَلِدَینِ فیهِا وَ ذَلکَ
جَزَوُا ألظَّلِمینَ (17) یَأَ یُّهاألَّذینَءَ امَنوا أتَّقوا الله َوَ لتَنظُر نَفسٌ ٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍ وَإتَّقوا الله إنَّ
الله خَبیرٌٌ بِمَا تَعمَلُونَ (18) ولَا تَکُونُوا کَألَّذینَ نَسُوا الله فَآنسَئهُم أَنفُسهَم آُولَئکَ هُِمُ ألفَسِقُونَ
(19) لَایَستَوی أَصحَبُ ألنَّارِ وَ أَصحَبُ ألجَنَّةِ أَصحَبُ ألجَنَّةِ هُم ألفَآئزُونَ (20) لَوأَنزَلنَا هَذَ ا
ألقُرءَانَ عَلَی جَبَلٍ لَّرأَیتَهُ خَشِعًا مُّتَصَدِّ عًا مِّن خَشیَةِ اللهِ وَتِلکَ ألاَمثَلُ نَضربُهَا للنَّاسِ لَعلَّهُم
یَتَفَکَّروُنَ (21) هُوَ آللهُ أَلَّذی لَا إلَهَ إلَّا هَوَ عَلِمُ ألغَیبِ وَ ألشَّهدَةِ هَوَ ألرَّحمَنُ ألرَّحیمُ (22) هُوَ
اللهُ ألذی لَآ إلُهَ إلَّآ هُوَ ألمَلِکُ ألقُدُّوسُ ألسَّلَمُ ألمُِومِنُ ألمُهَیمِنُ ألعَزیزُ ألجَبَّارُ ألمُتَکَبِّرُ سبحَنَ
الله ِ عَمَّا یُشرِکُونَ (23) هُوَاللهُ ألخَلِقُ ألبَاریِ ألمُصَوّرُ لَهُ ألاَسمَآءُ ألحُسنَی یُسبَحُ لَهُ مَا فِی
ألسَّمَواتِ وَألاَرضِ وَ هُوَ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (24)
تفسیر سوره 59:
این سوره که بیشتر ناظر به داستان مبارزه مسلمانان با جمعی از یهود به نام یهود بنی نضیر
است از سوره های مهم و بیدارگر و تکان دهنده قران است و تناسب بسیار نزدیکی با آخرین
آیات سوره قبل دارد که وعده پیروزی در آن به حزب الله داده شده است محتوای سوره را در
شش بخش می توان خلاصه کرد
در بخش اول که تنها یک آیه است سخن از تسبیح و تنزیه عمومی موجودات د ر برابر الله عظیم و حکیم است
در بخش دوم که از آیه 2 تا 10 می باشد ماجرای درگیری مسلمانان را با یهود پیمان شکن
مدینه بازگو می کند .
در بخش سوم که از آیه 11 تا 17 را تشکیل می دهد داستان منافقان مدینه آمده است که با
یهود در این برنامه همکاری نزدیک داشتند .
بحش چهارم مشتمل بر یک سلسه اندرز ها و نصایح کلی نسبت به عموم مسلمانان است
بخش پنجم که فقط یک آیه است توصیف بلیغی است از قران
و بالاخره در بخش ششم قسمت مهمی از اوصاف جمال وجلال الله واسماء حسنای او را بر
می شمرد که به انسان در طریق معرفة الله کمک شایان می کند . ضمنا این سوره از آیه دوم
آن گرفته شده که سخن از حشر یعنی اجتماع یهود برای کوچ کردن از مدینه و یا حشر
مسلمین برای بیرون راندن آنها به میان آمده است و بالاخره این سوره نیز یکی از سوره های
مسبحات است که با تسبیح الله شروع شده و اتفاقا پایان آن نیز با تسبیح الهی است .
آیه 1- در مورد نزول 5 آیه اول از این سوره شان نزول مفصلی ذکر کرده ان که فشرده آن
چنین است در سرزمین مدینه سه گروه از یهود زندگی می کردند بنی نضیر و بنی قریطه و
بنی قینقاع و گفته می شود که آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولی چون در کتب مذهبی خود
خوانده بودند که پیامبری از سرزمین مدینه ظهور می کند به این سرزمین کوچ کردند و در
انتظار این ظهور بزرگ بودند هنگامی که رسول الله به مدینه هجرت کرد با آنها پیمان عدم
تعرض بست ولی آنها هر زمان فرصتی یافتند از نقض این پیمان فرو گذار نکردند از جمله
این که بعد از جنگ احد غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد کعب بن اشرف با چهل مرد
سوار از یهود به مکه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که
همگی متحدا بر ضد محمد پیکار کنند این خبر از طریق وحی به پیامبر رسید . دیگر این که
پیامبر روزی با چند نفر از بزرگان و یارانش به سوی قبیله بنی نضیر که در نزدیکی مدینه
زندگی می کردند آمد و می خواست از آنها کمک یا وامی بگیرد و شاید پیامبر و یارانش می
خواستند در زیر این پوشش وضع بنی نضیر را از نزدیک بررسی کنند مبادا مسلمانان
غافلگیر شوند . پیامبر در بیرون قلعه یهود بود و با کعب بن اشرف در این زمینه صحبت کرد
در این هنگام در میان یهودیان بذر توطئه ای پاشیده شد وبا یکدیگر گفتند یک نفر پشت بام
رود و سنگ عظیمی بر او بیفکند و مارا از دست این مرد راحت کند یکی از یهود اعلام
آمادگی کرد وبه پشت بام رفت رسول الله از طریق وحی آگاه شد برخاست و به مدینه آ مد و
اینجا بود که پیمان شکنی یهود بر رسول الله مسلم شد و دستور آماده باش برای جنگ به
مسلمانان داد . در بعضی از روایات نیز آمده که یکی از شعرای بنی نضیر به هجو و بدگویی
پیامبر پرداخت و این خود دلیل دیگری بر پیمان شکنی آنها بود
پیامبر برای اینکه ضربه کاری قبلا به آنها بزند به مسلمه که با کعب اشرف بزرگ یهود
آشنایی داشت دستور داد اورا به هر نحو بتواند به قتل برساند واو با مقدماتی این کار را کرد
کشته شدن کعب اشرف تزلزلی در یهود ایجاد کرد به دنبال آن رسول الله دستور داد مسلمانان
برای جنگ با این قوم پیمان شکن حرکت کنند هنگامی که آنها با خبر شدند به قلعه های
مستحکم و دِژ های نیرومند خود پناه بردند ودر ها را محکم بستند پیامبر دستور داد بعضی
درختان نخل را که نزدیک قلعه ها بو د بکنند یا بسوزانند این کار فریاد یهود را بلند کر ر
گفتند ای محمد تو پیوسته از این گونه کاره ا نهی می کردی پس این چه بر نامه ای است
آیه پنجم این سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت که این یک دستور خاص الهی بود محاصره
چند روز طول کشید وپیامبر برای پرهیز از خون ریزی به آنها پیشنها د کرد که سرزمین
مدینه را ترک گویند و آنها نیز پذیرفتند مقداری از اموال خود را برداشته وبقیه را رها کردند
باقیمانده اموال واراضی و باغات و خانه های آنها به دست مسلمانان افتاد . این سوره با
تسبیح و تنزیه الله وبیان عزت و حکمت او شروع می شود میفرماید آنچه در آسمان ها و
زمین است برای الله تسبیح گوید و او عزیز و حکیم است و این در حقیقت مقد مه ای است
برای بیان سر گذشت یهود بنی نضیر همان ها که در شناخت الله وصفاتش گرفتار انواع
انحرافات بودند تسبیح عمومی موجودات زمین و آسمان اعم از فرشتگان و انسان ها و
حیوانات وگیاهان وجمادات ممکن است با زبان قال باشد یا با زبان حال وچرا که نظام شگفت
انگیز ی که در آفرینش هر ذره ای به کار رفته یا زبان حال بیانگر علم و قدرت وعظمت و
حکمت الله است و از سوی دیگر به عقیده جمعی از دانشمندان هر موجودی در عالم خود
سهمی از عقل و درک وشعور دارد هر چند ما از آن آگاه نیستیم و به همین دلیل با زبان خود
تسبیح الله می گوید هر چند گوش ما توانایی شنوایی آن را ندارد
آیه 2- بعد از بیان این مقدمه به داستان رانده شدن یهود بنی نضیر از مدینه پرداخته می
فرماید او الله کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد با مسلمانان از خانه
هایشان بیرون راند منظور از حشر در اینجا اجتماع و حرکت مسلمانان از مدینه به سوی
قلعه های یهود و یا اجتماع یهود برای مبارزه با مسلمین است واز آنجا که این نخستین
اجتماع در نوع خود بود درر قران به عنوان لاول الحشر نامیده شده و این خود اشاره لطیفی
است به برخورد های آینده با یهود بنی نضیر و یهود خیبر و مانند آنها . بعد می افزاید شما
هرگز گمان نمی کردید که آنها از این دیار خارج شوند و خودشان نیز گمان می کردند که دژ
های محکمشان آنا ن را از عذاب الهی مانع می شود آنها چنان مغرور و از خود راضی بودند
که تکیه گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهریشان بود ولی از آنجا که الله می خواست
برهمه روشن ساز که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتی بدون آن که جنگی رخ
دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند لذا در ادامه آیه می فرما ید اما الله از آنجا که گمان نمی
کردند به سراغشان آمد ودر دلهایشان ترس و وحشت افکند به گونه ای که خانه های خود را
با دست خویش وبا دست مومنان ویران می کردند آری الله این لشکر نامرئی یعنی لشکر ترس
را که در بسیاری از جنگ ها به یاری مومنان می فرستاد بر قلب آنها چیره کرد ومجال هر
گونه حرکت و مقابله را از آنها سلب نمود آنها خود را برای مقابله با لشکر برون آماده کرده
بودند بی خبر از آن که الله لشکری از درون به سراغشان می فرستد و درپایان آیه به عنوان
یک نتیجه گیری کلی می فرماید پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم
آیه 3- این آیه می افزاید و اگر نه این بود که الله ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود آنها
را در همین دنیا مجازات می کرد بدون شک جلای وطن و رها کردن قسمت عمده سرمایه
هایی که یک عمر فراهم کرده بودند خود برای آنها عذابی دردناک بود بنا بر این منظور
ازجمله فوق این است که اگر این عذاب برای آنها مقدر نشد ه بود عذاب دیگری که همان قتل
واسارت به دست مسلمانا ن بود بر سر آنها فرود می آمد الله می خواست آنها در جهان آواره
شوند وای بسا این آوارگی برای آنها دردناک تربود زیرا هر وقت به یاد آن همه دژ ها و خانه
های مجلل و مزارع و باغات خود می افتادند که در دست دیگران است و خودشان بر اثر
پیمان شکنی و توطئه بر ضد پیامبر الله در مناطق دیگر محروم و سرگرد انند گرفتار آزار و
شکنجه های روحی فراوانی می شدند اما این تنها عذاب دنیای آنها بود لذا در پایان این آیه
می افزاید و برای آنها در آ[رت نیز عذاب آتش است چنین است دنیا و آخرت کسانی که پشت
پا به به حق وعدالت زنند وبر مرکب اغرور و خود خواهی سوار گردند
آیه 4- و از آنجا که ذکر این ماجرا علاوه بر بیان قدرت الله و حقانیت پیامبر باید هشداری
برای تمام کسانی باشد که اعمالی مشابه یهود بنی نضیر دارند تا مساله در آنها خلاصه
نشود در این آیه مطلب را تعمیم داده می افزاید این مجازات دنیا و آخرت از آن جهت دامن گیر
شان شد که با الله و رسولش به دشمنی بر خاستند و هر کس به دشمنی با لله بر خیز د الله
مجازاتش می کند زیرا که الله مجازات شدیدی دارد
آیه 5- در این آیه به پاسخ ایرادی می پردازد که یهود بنی نضیر چنانکه در شان نزول نیز
گفتیم به پیامبر متوجه می ساختند در آن موقع که دستور داد قسمتی از تخل های نزدیک
قلعه های محکم یهود را ببرند تا محل کافی برای نبرد باشد یا برای این که یهود ناراحت
شوند و از قلعه ها بیرون آیند و درگیری در خارج قلعه روی دهد آنها گفتند ای محمد مگر
تو نبودی که از این گونه کارها نهی می کردی ؟ آیه نازل شد و گفت هر درخت با ارزش نخل
را قطع یا آن را به حال خود واگذاشتید همه به فرمان الله بود و هدف این بود که فاسقان را
خوار و رسوا کنند
آیه 6- از آنجا که این آیه و آیه بعد نیز تکمیلی است بر آیات گذشته شان نزول آن نیز ادامه
همان شان نزول است توضیح اینکه بعد از بیرون رفتن یهود بنی نضیر از مدینه باغ ها و
زمین های کشاورزی و خانه ها و قسمتی از اموال آنها در مدینه باقی ماند جمعی از سران
مسلمین خدمت رسول الله رسیدند و طبق آنچه از سنت عصر جاهلیت به خاطر داشتند عرض
کردند بر گزیده های این غنیمت و یک چهارم آن را بر گیر وبقیه را به ما واگذار تا در میان
خود تقسیم کنیم آیات مورد بحث نازل شد و به صراحت گفت چون برای این غنائم جنگی نشده
و مسلمانان زحمتی نکشیده اند تمام آن تعلق به رسول الله رئیس حکومت اسلامی دارد و او
هرگونه صلاح بداند تقسیم می کند پیامبراین اموال ر ا در میان مهاجرین که دست های آنها در
سرزمین مدینه از مال دنیال تهی بود و تعداد کمی از انصار که نیاز شدیدی داشتند تقسیم کرد
حکم غنائمی که بدون جنگ بدست می آید:
در این آیه حکم غنائم بنی نضیر را بیان می کند و در عین حال روشنگر یک قانون کلی در
در زمینه تمام غنائمی است که بدون درد سر و زحمت ورنج عائد جامعه اسلامی می شود که
از آن در فقه اسلامی به عنوی فیی یاد شده است . می فرماید و آنچه را الله از آنان (یهود) به
رسولش باز گردانده وبخشیده چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید نه
اسبی تاختید و نه شتری . بعد می افزاید چنان نیست که پیروزی ها همیشه نتیجه جنگ های
شما باشد ولی الله رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می سازد و الله بر همه چیز
تواناست . آری پیروزی بر دشمن سر سخت و نیرومندی همچون یهود بنی نضیر با امداد های
غیبی الله صورت گرفت تا بدانید الله بر همه چیز قادر است اینجاست که مسلمانان می تواننند
در چنین میدان هایی هم درس معرفةالله بیاموزند و هم نشانه های حقانیت پیامبر را ببینند و
هم برنامه اخلاص و اتکاء به ذات پاک الله را در تمام مسیر راهشان یاد گیرند
آیه 7- این آیه مصرف فیی را که درآیه قبل آمده است به وضوح بیان می کند و به صورت یک
قاعده کلی می فرماید آنچه را الله از اهل این آبادیها به رسولش باز گرداند از آن الله و رسول
و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان ودر راه ماندگان است. یعنی این همانند غنائم جنگ
های مسلحانه نیست که تنها یک پنجم آن در اختیار پیامبر وسایر نیازمندان قرار گیرد و
چها ر پنجم از آن جنگ جویان باشد و نیز اگر در آیه قبل گفته شد که تمام آن متعلق به رسول
الله است مفهومش این نیست که تمام آن را در مصارف شخصی صرف کند بلکه چون رئیس
حکومت اسلامی و مخصوصا مدافع وحافظ حقوق نیازمندان است قسمت عمده را درمورد آنها
مصرف می کند . پس این مصارف شش گانه ذکر اولویت هایی است که پیامبر در مورد اموالی
که در اختیار دارد باید رعایت کند وبه تعبیر دیگر پیامبر اکرم این همه ثروت را برای شخص
خودش نمی خواهد بلکه به عنوان رهبر و رئیس حکومت اسلامی در هر موردی لازم است
مصرف می کند. بعد به فلسفه این تقسیم حساب شده پرداخته می افزاید این به خاطر آن است
تا این اموال عظیم در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد و نیازمندان از آن محروم
نشوند این آیه یک اصل اساسی را در اقتصاد اسلامی باز گو می کندو آن این که جهت گیری
اقتصاد اسلامی چنین است که در عین احترام به مالکیت خصوصی برنامه را طوری تنظیم
کرده که اموال وثروت ها متمرکز در دست گروهی محدود نشود که پیوسته در میان آنها دست
به دست بگردد . وآنچه را رسول الله برای شما آورده بگیردی و اجرا کنید و آنچه نهی کرده
خود داری نمائید و از مخالفت با الله بپرهیزید که اله کیفرش شدید است . این جمله هر چند در
ماجرای غنائم بنی نضیر نازل شده ولی محتوای آن یک حکم عمومی در تمام زمینه ها
وبرنامه های زندگی مسلمان ها ست و سند روشین است برای حجت بودن سنت پیامبر و
برطبق این اصل همه مسلمانان موظفند اوامر ونواهی پیامبر را به گوش جان بشنوند و
اطاعت کنند خواه در زمینه مسائل مربوط به حکومت اسلامی باشد یا غیرآن
آیه 8- سه گروه مهاجران وانصار و تابعان و صفات بر جسته هر کدام . قران هم چنان
بحث آیات گذشته پیرامون مصارف شش گانه فیی اموال و غنائمی که بدون جنگ عائد
مسلمین می شود را ادامه می دهد که در حقیقت تفسیری برای یتیمان و مسکین ها و
بیش از همه تفسیر ابن السبیل است . می فرماید این اموال برای فقیران مهاجرانی است
که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند آنها فضل الله و رضای اور ا می طلبند
و الله ورسولش را یاری می کنند آنها راستگویانند . در اینجا سه وصف مهم برای مهاجران
نخستین بیان کرده که در اخلاص و جهاد مستمر وصدق همه جانبه خلاصه می شود
آیه 9= در این آیه یکی دیگر ازمصارف این اموال پرداخته و در ضمن آن توصیف بسیار
جالب و بلیغی در باره طایفه انصار می کند وبحثی را که در آیه قبل در باره مهاجران بود با
آن تکمیل نموده می فرماید وبرای کسانی است که در این سرا (مدینه) و درسرای ایمان پیش
از مهاجران مسکن گزیدند . تعبیر به نبوو نشان می دهد که انصار نه تنها خانه های ظاهری
را آ»اده پذیرایی مهاجران کردند که خانه دل وجان و محیط شهر خود را تا آنجا که می
توانستند آماده ساختند واینها همه قبل از هجرت مسلمانان مکه بوده است و مهم همین است
سپس به سه توصیف دیگر که بیانگر کل روحیات انصار می باشد پرداخته چنین می گوید آنها
چنان هستند که هر مسلمانی را به سویشان هجرت کند دوست می دارند ودر این زمینه تفاوتی
میان مسلمانان از نظر آنها نیست بلکه مهم نزد آنان مساله ایمان وهجرت است و این دوست
داشتن یک ویژگی مستمر آنه محسوب می شود دیگر اینکه او در دل خود نیازی به آنچه به
مهاجران داده شده احساس نمی کنند نه چشم داشتی به غنائمی که به آنها داده شده است دارند
و نه نسبت به آنها حسد می ورزند و نه حتی در درون دل احسا س نیاز به آنچه به آنها اعطا
شده می کنند . در مرحله سوم می افزاید و آنها را بر خود مقدم می دارند هر چند خودشان
بسیار نیازمند باشند وبه این ترتیب محبت و بلند نظری و ایثار سه ویژگی پر افتخار آنهاست
پیغمبر گرامی اسالم روز پیروزی فرمود اگر مایل هستنید اموال و خانه هایتان را با مهاجران
تقسیم کنید ودر این غنایم باآنها شریک شوید و اگر می خواهید اموال و خانه هایتان از آن
شما باشند و ازاین غنائم چیزی به شما داده نشود
انصار گفتند هم اموال و خانه هایمان را با آنها تقسیم می کنیم و هم چشم داشتی به غنائم
نداریم و مهاجران را بر خود مقدم می شمریم . آیه فوق نازل شدو این روحیه عالی آنها را
سترد و در پایان آیه برای تاکید بیشتر روی این اوصاف کریمه و بیان نتیجه آن می افزاید
و کسانی که از بخل وحرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارند . شح از بخل شدید
تر است بخیل کسی است که در مورد آنچه دارد بخل می ورزد ولی شحیح هم نسبت به آنچه
در دست مردم است بخل می ورزد و هم آنچه خود در اختیار دارد تا آنجا که هر چه را در
دست مردم ببیند آرزو می کند آن را به چنگ آورد خواه از طریق حلال باشد یا حرام و
هرگز قانع به آنچه الله به او روزی داده نیست
آیه 10= در این آیه سخن از گروه سومی از مسلمین به میان می آورد که با الهام از قران
در میان ما به عنوان تابعین معروف شده اند و بعد از مهاجران و انصار که درآیات قبل سخن
از آنها به میان آمد سومین گروه عظیم مسلمین را تشکیل می دهند . هم چنین کسانی که بعد
از آنها (مهاجران وانصار) آمدند ومی گویند الهی ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی
گرفتند بیامرزد ودر دلهایشان حسد وکینه ای نسبت به مومنان قرار مده الهی تو مهربان
ورحیمی به این ترتیب خود سازی و احترام به پیشگامان در ایما ن و دوری از کنیه وحسد از
ویژگی های آنهاست . تعبیر اخوان (برادران ) و استمداد از الله رئوف و رحیم در پایان آیه
همه حاکی از روح محبت و صفا وبرادری است که بر کل جامعه اسلامی باید حاکم باشد وهر
کس هر نیکی را می خواهد تنها برای خود نخواهد . این آیه تمام مسلمین را تا دامنه قیامت
شمامل می شود وبیانگر این واقعیت می باشد که امول فیی منحصر به نیازمندان مهاجرین و
انصار نیست بلکه سایر نیازمندان مسلمین را در طول تاریخ شامل می شود .
در اینجا بعضی از مفسران بدون توجه به اوصافی که برای هر یک از مهاجران وانصار و
تابعین درآیات فوق آمده باز اصراردارند که همه صحابه را بدون استثنا پاک ومنزه بشمرند و
کارهای خلافی که احیانا در زمان خود پیامبر یا بعد از او از بعضی از آنها سر زده با دیده
اغماض بنگرند و هر کس را در صف مهاجران وانصار و تابعین قرار گرفته چشم بسته محترم
پو مقدس بدانند . در حالی که آیات فوق پاسخ دندان شکنی به این افراد می دهد وضوابط
مهاجران راستین وانصار و تابعین را دقیقا معین می کند . در مهاجران اخلاص و جهاد و
صدف را می شمرد و در انصار محبت نسبت به مهاجران و ایثار و پرهیز از هر گونه بخل و
حرص را ذکر می کند و در تابعین خود سازی واحترام به پیشگامان در ایمان وپرهیز از هر
گونه کینه و حسد را بیان می نماید بنا براین ما در عین احترام به پیشگامان در خط ایمان
پرونده اعمال آنها را چه در عصر پیامبر وچه در طوفان های شدید ی که بعد از او در جامعه
اسلامی در گرفت دقیقا تحت بررسی قرار می دهیم و بر اساس معیار هایی که در همین آیات
ازقران دریافته ایم در بار ه آنها قضاوت و داوری می کنیم پیوند خود را با آنها که بر سر عهد
و پیمان خود باقی ماندن محکم می سازیم واز آنها که در عصر پیامبر یا بعد از او رابطه خود
را گسستند می بریم این است یک منطق صحیح و هماهنگ با حکم قران وعقل
آیه 11= جمعی از منافقان مدینه مانند عبدالله بن ابی و یارانش مخفیانه کسی ر ا به سراغ بنی
نضیر فرستادند و گفتند شما محکم در جای خود بایستید از خانه های خود بیرون نروید ودژ
های خود را محکم سازید ما دو هزار نفر یاور از قوم خود و دیگران داریم و تا آخرین نفس
با شما هستیم طایفه بنی قریطه و سایر هم پیمان های شما از قبیله غطفان نیز با شما همراهی
می کنند همین امر سبب شد که نضیر بر مخالفت پیامبر تشویق شوند اما در این هنگام یکی از
بزرگان بنی نضیر به نام سلام به اخطب که سر پرست برنامه های نضیر بود گفت اعتنایی به
حرف ابی نکنید او می خواهد شما را تشویق به جنگ محمد کند وخودش در خانه بنشیند
وشما را تسلیم حوادث نماید . حیی گفت ما جز دشمنی محمد و پیکار با او چیزی را نمی شنا
سیم سلام در پاسخ او گفت به الله سوگند من می بینم سرانجام مارا از این سرزمین بیرون
می کنند و اموال وشرف ما بر باد می رود کودکان ما سیر و جنگجویان ما کشته می شوند
نقش نافقان در فتنه های یهود بعد از بیان ماجرای طایفه یهود بنی نضیر درآیات گذشته و
شرح حال سه گروه از مومنان در اینجا به شرح حال گروه دیگری یعنی منافقان و نقش آنها
در این ماجرا می پردازد نخست روی سخن را به پیامبر کرده می فرماید آیا منافقان را ندیدی
که پیوسته به برادران کافرشان از اهل کتاب می گفتند هر گاه شما را از وطن بیرون کنند ما
هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد
واگر با شما پیکار شود یاریتان خواهیم نمود و به این ترتیب این گروه از منافقان به طایفه
یهود سه مطلب را قول دادند که در همه دروغ می گفتند به همین دلیل قران با صراحت می
گوید الله شهادت می دهد که آنها دروغ گویانند . آری همیشه منافقان دروغگو بوده اند و
غالبا دروغگویان منافقند .
آیه 12= بعد برا ی توضیح بیشتر در باره دروغ گویی آنها می افزاید اگر آنها را بیرون کنند
با آنها بیرون نمی روند و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد و اگر به گفته خود عمل
کنند و یاریشان کنند پشت به میدان کرده فرار می کنند وبعد کسی آنها را یاری نمی کند
آیه 13= در این آیه به تشریح علت این شکست پرداخته می گوید وحشت از شما در دل های
آنها بیش از ترس از الله است چون از الله نمی ترسند از همه چیز وحشت دارند مخصوصا
از دشمنا ن مومن و مقاومی چون شما . این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند
آیه 14= بعد به بیان نشانه ر وشنی از این ترس درونی پرداخته می افزاید آنها هرگز با شما
به صورت گروهی نمی جنگند جز در دز های محکم یا از پشت دیوار ها
آری آنها چون از دژ ایمان وتوکل بر الله بیرون هستند جز در پناه دیوارها و قلعه های محکم
جرات جنگ و رویا رویی با مومنان را ندارند بعد می افزاید اما این نه به خاطر آن است که
آنها افرادی ضعیف و ناتوان و نا آگاه به فنون جنگند للکه به هنگامی که در گیری رخ می دهد
پیکارشان در میان خودشان شدید است اما در برابر شما ضعیف .
در ادامه همین آیه به عامل دیگری برای شکست و ناکامی آنها پرداخته می فرماید به ظاهر
آنها که می نگری آنها را متحد می پنداری در حالی که دلهایشان پراکنده است این به خاطر آن
است که آنها قومی هستند که تعقل نمی کنند . به این ترتیب انسجام ظاهری افراد بی ایمان
وپیمان و وحدت نظامی و اقتصادی آنها هرگز نباید مار افریب دهد چر ا که در پشت این پیمان
ها و شعار های وحدت دلهای پراکنده ای قرار دارد و دلیل آن هم روشن است زیرا هر کدام
حافظ منافع مادی خویشند و می دانیم منافع مادی همیشه در تضاد است در حالی که وحدت و
انسجام مومنان بر اساس اصولی است که تضاد در آن راه ندارد یعنی اصل ایمان و توحید و
ارزش های الهی
آیه 15: قران هم چنان بحث پیرامون داستان نضیر و منافقان را ادامه داده و با دو تشبیه
جالب موقعیت هر کدام از این دو گروه را مشخص می سازد نخست می فرماید داستان یهود
بنی نضیر همچون کسانی است که کمی پیش از آنان بودند ( همان ها که در این دنیا ) طعم
تلخ کار خود را چشیدند و برای آنها عذابی درد ناک است
اما این گروه چه کسانی بودند که سرگذشت عبرت انگیزی قبل از ماجرای بنی نضیر داشتند؟
بسیار از مفسران آن را اشاره به ماجرای قینقاع می دانند که بعد از ماجرای بدر واقع شد و
منجر به بیرون راندن این گروه ا ز یهود از مدینه شد آنها نیز مانند نضیر افرادی ثروتمند و
مغرور و در میان خود جنگجو بودندو پیامبر و مسلمانان را تهدید می کردند ولی سر انجام
چیزی جز بد بختی و دربه دری در دنیا و عذاب الیم آخرت عائدشان نشد
آیه 16= با طناب پوسیده شیطان به چاه نروید . در این آیه به تشبیهی در باره منافقان
پرداخته می گوید داستان آنها نیز همچون شیطان است که به انسان گفت کافر شو تا مشکلات
تو را حل کنم اما هنگامی که کافر شد گفت من از تو بیزارم من از الله ای که پروردگار عالمیان
است بیم دارم منظور از انسان مطلق انسان هایی است که تحت تاثیر شیطان قرار گرفته و
فریب وعده های دروغین او را می خورند وراه کفر می پویند و سرانجام شیطان آنها را تنها
گذاشته و از آنان بیزاری می جوید آری چنین است حال منافقان که دوستان خود را با وعده
های دروغین از نیرنگ به وسط معرکه می فرستند بعد آنها را تنها گذارده فرار می کنند چرا
که در نفاق وفاداری نیست
آیه 17: در این آیه نتیجه کار این دو گروه شیطان و اتباعش و منافقان و دوستانشان از اهل
کفر را روشن ساخته می افزاید سرانجام کار شان این شد که هر دو در آتس دوزخ خواهند
بود جاودانه در آن می مانند واین است کیفر ستم کاران
این یک اصل کلی است که عاقبت همکاری کفر و نفاق و شیطان و یارانش شکست و نا کامی
و عذاب دنیا و آخرت است در حالی که همکاری مومنان و دوستانشان همکاری مستمر و
جاودانی و سر انجامش پیروزی وبر خورداری از رحمت واسعه الهی در هر دو جهان است
آیه 18: در این آیه روی سخن را به مومنان کرده به عنوان یک نتیجه گیری از ماجرای شوم
و دردناک نضیر و منافقان وشیطان می فرماید ای کسانی که که ایمان آورده اید از مخالفت با
الله بپرهیزید و هرکس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده ؟ در حقیقت
سرمایه اصلی انسان در صحنه قیامت کارهایی است که از پیش فر ستاده وگرنه غالبا کسی به
فکر انسان نیست که برای او چیزی بعد از مرگ او بفرستد و یا اگر بفرستند ارزش زیادی
ندارد سپس بار دیگر برای تاکید می افزاید از الله بپرهیزید که الله از آنچه انجام می دهید آگاه
است آری تقوا وترس از الله سبب می شود که انسان برای فردای قیامت بیندیشد و اعمال خود
را پاک و پاکیزه و خالص کند
آیه 19= این آیه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد تاکید بر یا د الله کرده چنین می
فرماید و همچون کسانی نباشید که الله را فراموش کردند و الله نیز آنها را به خود فراموشی
گرفتار کرد خمیر مایه تقوا دو چیز است یاد الله عینی توجه به مراقبت دائمی الله و حضور او
درهمه جا و همه حال و توجه به دادگاه عدل الله و نامه اعمالی که هیچ کار صغیر وکبیری
وجود ندارد مگر این که در آن ثبت می شود به همین دلیل توجه به این دو اصل مبدا ومعاد
در سر لوحه برنامه های تربیتی انبیا و اولیا قرار داشته و تاثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع
کاملا چشمگیر است اصولا یکی از بزرگترین بد بختی ها و مصائب انسان خود فراموشی است
چرا که ارزش ها و استعداد ها ولیاقت های ذاتی خود را که الله در او نهفته و از بقیه مخلوقات
ممتازش ساخته به دست فراموشی می سپرد و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش
است و چنین انسانی تا سر حد یک حیوان درنده سقوط می کند و همتش چیزی جز خواب و
خور و شهوت نخواهد بود و اینها همه عامل اصلی فسق وفجور بلکه این خود فراموشی بد
ترین مصداق فسق و خروج از طاعت الله است لذا در پایان آیه می گوید آنها فاسقانند
آیه 20= در این آیه به مقایسه این دو گروه یعنی مومنان با تقوا و متوجه به مبداو معاد و
گروه فراموشکاران الله که گرفتار خود فراموشی شده اند پرداخته می گوید هرگز دوزخیان و
بهشتیان یکسان نیستند نه در این دنیا نه در معارف نه در نحوه تفکر و نه در طرز زندگی
فردی و جمعی و هدف آن و نه در آ[رت و پاداش های الهی خط این دو گروه در همه جا و
همه چیز از هم جداست یکی به یاد الله و قیامت واحیای ارزش های والای انسانی و اندوختن
ذخائر برای زندگی جاویدان است و دیگری غرق شهوات ولذات مادی و گرفتار فراموشی همه
چیز واسیر بند هوی وهوس . به این ترتیب انسان بر سر دور اهی قرار دارد یا باید به گروه
اول بپیوندند یا به گروه دوم و راه سومی در پیش نیست ودر پایان آیه به صورت یک حکم
قاطع می فرماید اصحاب بهشت رستگار وپیروزند نه تنها در قیامت رستگار و پیروزند که در
این دنیا نیز پیروزی و آرامش ونجات از آن آنهاست و شکست در هر دو جهان نصیب
فراموش کاران است
آیه 21= اگر قران بر کوهها نازل می شد از هم می شکافتند در تعقیب آیا گذشته که از طرق
مختلف برای نفوذ در قلوب انسان ها استفاده می کرد و مسائل سرنوشت ساز انسان ها را در
زنده ترین صورتش بیان نمود در این آیه که ناظر به همه آیات قران است پرده از روی این
حقیقت بر می دارد که نفوذ قران بقدری عمیق است که اگر برکوهها نازل می شد آنها را تکان
می داد اما عجب از این انسان سنگدل که گاه می شنود وتکان نمی خورد نخست می فرماید
اگر این قران را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی در برابر آن خاشع می شود از خوف الله
می شکافد و اینها مثال هایی است که برای مردم می زنیم شاید در آن بیندیشد بعضی این آیه
را برظاهرش حمل کرده اند و گفته اند تمام موجود ات این جهان از جمله کوهها برای خود
نوعی درک وشعور دارند واگر این آیات بر آنها نازل می شد به راستی از هم متلاشی می شدند
گواه این معنی را سوره بقره می دانند که در توصیف گروهی از یهود می گوید سپس دل های
شما بعد از این ماجرا سخت شد هم چون سنگ و یا سخت تر چرا که پاره ای از سنگ ها می
شکافد و از آنها نهر ها جاری می شود وپاره ای از آنها شکاف بر می دارد و آب از آن
تراوش می کند و پاره ای از خوف الله به زیر می افتد
آیه 22= در آیات بعد به ذکر قسمت مهمی از اوصاف جمال و جلال الله که توجه به هر یک در
تربیت نفوس و تهذیب قلوب تاثیر عمیق دارد می پردازد و ضمن سه آیه 15 صفت و به تعبیر
دیگر 18 صفت از اوصاف عظیم او را بر می شمرد و هر آیه با بیان توحید الهی ونام مقدس
الله شروع می شود که انسان را به عالم نورانی اسما و صفات حق رهنمون می گردد
می فرماید او الله ای است که معبودی جز او نیست دانای آشکار ونهان است و او رحمان
ورحیم است در اینجا قبل از هر چیز روی مساله توحید که خمیر مایه همه اوصاف جمال
و جلال وریشه اصلی معرفت الهی است تکیه می کند وبعد از آن روی علم ودانش او نسبت
به غیب وشهود و بعد روی رحمت عامه او که همه خلایق را شامل می شود رحمن و رحمت
خاصه اش که ویژه مومنان است رجیم تکیه شده تا به انسان امید بخشد و او را در راه
طولانی تکامل وسیر الی الله که در پیش دارد یاری دهد
آیه 23= در این آیه علاوه بر تاکید روی مساله توحید هشت وصف دیگر ذکر کرده می فرماید
او الله ای است که معبودی جز او نیست حاکم و مالک اصلی اوست .(الملک) از هر عیب منزه
است (القدوس )به کسی ستم نمی کند و همه از ناحیه او در سلامتند(السلام ) بعد می افزاید او
برای دوستانش امنیت بخش است (المومن )او حافظ و نگاهدارنده ومراقب همه چیز است
(المهیمن ) او قدرتمندی شکست ناپذیر است (العزیز)که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح
می کند (الجبار) بعد می افزاید او شایسته عظمت است و چیزی بر تبر و بالاتر از او نیست
(المتکبر) از آنجا که عظمت وبزرگی تنها شایسته مقام الله است این واژه به معنی ممدوحش
تنها در باره او به کار می رود و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معنی مذموم است و در
پایان آیه بار دیگر روی مساله توحید که سخن با آن آغاز شده بود تکیه کرده می فرماید الله
منزه است از آنچه شریک برای او قرار می دهند
آیه 24= در آخرین آیه سوره درتکمیل این صفات به شش وصف دیگر اشاره کرد چنین می فر
ماید او الله ای است خالق ( هوالله الخالق) آفریننده ای بی سابقه (الباری) و صورتگری بی
نظیر(المصور) و سپس از آنجا که اوصاف الله منحصر به این اوصاف نیست بلکه اوصافش
هم چون ذاتش بی پایان است می افزاید بر ای او نام های نیک است (له الاسماء الحسنی)
به همین دلیل از هر گونه عیب ونقص منزه ومبراست و آنچه که در آسمان ها و زمین است
تسبیح او می گویند و او را از هر عیب ونقصی پاک می شمرند(یسبح له ما فی السموات
والارض ) وسر انجام برای تاکید بیشترروی موضوع نظام آفرینش به دو وصف دیگر از
اوصافش که یکی از آنها قبلا آمده اشاره کرده می فرماید او عزیز حکیم است ( هوالعزیز
الحکیم) اولی نشانه کمال قدرت او بر همه چیز و غلبه بر هر مانع است ودومی اشاره به علم
و آگاهی از نظام آفرینش وتنظیم برنامه دقیق در امر خلقت و تدبیر است و به این ترتیب در
مجموع این آیات سه گانه علاوه بر مساله توحید که دو بار تکرارشده هفده وصف از اوصاف
الله آمده است بدین ترتیب: عالم الغیب و الشهاده – رحمان – رحیم – ملک – قدوس – سلام –
مومن – مهیمن – عزیز – جبار – متکبر – خالق – باریء – مصور- حکیم – دارای اسماء
کسی که همه موجود ات عالم تسبیح او می گویند به این ترتیب این آیات دست پویندگان راه
معرفت الله را گرفته منزل به منزل پیش می برد از ذات پاک او شروع می کند بعد به عالم
خلقت می آورد وباز در این سیر الی الله از مخلوق نیز به سوی خالق می برد قلب را مظهر
اسماء و صفات الهی ومرکز انوار ربانی می کند ودر لابلای این معارف و انوار او را می سازد
وتربیت می کند شکوفه های تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته ولایق قرب جوارش
می کند آیات آخر این سوره آیاتی است فوق العاده با عظمت و الها م بخش در حدیثی از رسول
الله می خوانیم هر کس آخر سوره حشر را بخواند گناهان گذشته و آینده او بخشوده می شود
پایان
فضیلت سوره 59:
این سوره 24 آیه دارد هرکس این سوره را بخواند همه چیز ا ز بهشت و دوزخ وعرش و
کرسی و..... بر او صلوات فرستد و برای او استغفار کنند واگر در آن روز یا آن شب بمیرد
شهید مرده و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد هرشبی که این سوره والرحمن را بخواند
حق تعالی فرشته ای به خانه او فرستد که با شمشیر کشیده او را و اهل بیت او و اموال او را
تاروز پاسبانی کند اسم اعظم الله در شش آیه آخرسوره حشر است چهل بار خواندنش باعث
مستجاب الدعوه شدن است با خواند ن هر شب از شر دنیا و آخرت از فرد دفع شود پایان
سوره 60 و تفسیر وفضیلت آن
سوره 60
سورة الممتحنة
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
یأ یُّها ألَّذینَ ءَ امَنُوا لَُآ تَـَّتَّخِذُوا عَدُوّی وَُعَدُوّ کُم أَولیَآ ءَ تُلقُونَ إلَیهِم بِألمَودَّةِ وَ قَدکَفَرُوا بِمَآ جَآءَکُم مِنَ ألحَقِ
یَخرجُونَ ألرَّسُولَ وَ إیَّآکُم أَن تُومِنُوا بأللهِ رَبّکُم إن کُنتُم خَرجتُم جِهَدٌا فی سَبیلی وَأبتِغآءَ مَرضَاتی تُسرُّونَ
إلَیهم بِألمَوَدَّة وَأَنَا أَعلَمُ بِما أخفَیتُم وَمَآ أَعلَنتُم وَمَن یَفعَلهُ مِنکُم فَقَد ضَلَّ سَوآءَ ألسَّبیل (1) إن یَثقَفُوکُم یَکونُو
الَکُم أَعدَآءٌ وَیَبسُطُوإلَیکُم أیدیهُم وَأَلسنَـَهُم بألسُّوءِ وَوَدُّوالَوتَکفُرُونَ (2) لَن تَنفَعَکُم أَرحَامُکُم ولَآ أَولَدُکُم یَومَ
ألقیمَة یَفصِلُ بَینَکَم وَآلله ُ بِمَا تَعمَلُونَ بَصیرٌ ٌ (3) قَد کَانَت لَکُم آسوَةُ حَسَنةٌ ٌ فِی إبرَهیمَ وَألَّذینَ مَعَهُ إذ قَالُوا
لِقَومهم إنَّابُرَءَ وا مِنکُم وَممَّا تَعبُدُون َ مِن دُون الله کَفرنَا بِکُم وَبَدَابَینَنَا وَبَینَکُم ألعَدَوَةُ و ألبَغضَآ ءُ أبَدً ا حَتَّی
تُومنُوا بالله وَحدَهُ إلَّا قَولَ إبرَهیمَ لآ بیه لَآ ستَغفرنَّ لَکَ وَمَآ أَملکُ لَکَ مِنَ الله مِن شَئ ءٍ رَّبَّنَا عَلَیکَ تَوَکَّلنَآ
وَإلَیکَ أَنَبنَا وَ أَ لَیکَ ألمَصیرُ (4) ربَّنَا لَُآ تَجعلنَا فِتنَةٌ لّلَّذینَ کَفَرُوا وَآغفرلَنَا رَبَّنآ إنَّکَ أَنتَ ألعَزیزُ آلحَکیمُ
(5)لَقَد کَانَ لَکُم فیهِم أُسوَةُ حَسَنةُ ُ لمَن کَانَ یَرجُوا الله وَألیَومَ ألاخِرَ وَمَن یَتَولَّ فَإنَّ الله هُوَ ألغَنیُّ ألحَمیدُ(6)
عَسَی الله أَن یَجعَل بَینَکُم وَ بَینَ ألَّذینَ عَادَیتُم مِنهُم مَّوَدَّةٌ وَاللهُ قَدیرٌ ٌ واللهُ غَفُورٌ ٌ رَّحیمٌ ٌ (7) لَّا یَُنهَکُم اللهُ
عَنِ ألَّذینَ لَم یُقتَلُکوکُم فی ألدّینِ وَلَم یُخرجُوکُم مِّن دیَرکُم أَن تَبَرُّوهُم و َتُقسِطُو إلَیهِم إنَّ الله یُحبُّ ألمُقسطین َ
(8) إنَّمَا یَنهَئکُمُ الله ُ عَن ألَّذینَ قَتَلُوکُم فی ألدّینِ وَأَخرَجُوکُم مُن دیَرکُم و َظَهَروُا عَلَی إخرَاجِکُم أَن تَوَلَّوهُم
وَمَن یَـَتَُولَّهُم فَأُ ولَئَکَ هُمُ ألظَّلمُونَ (9) یَأَ یُّهَا ألَّذینَ ءَ امَنُوا إذ جَآ کُمُ ألمُومنَـتُ مُهجرَتٍ فَأمتَحنُوهُنَّ اللهُ أَعلَمُ
بإیمََنهِنِ فَإن عَلِمتُُمُوهُنَّ مُومنَـتٍ فَلَا تَرجعُوهُنَّ إلَی آلکُفَّار لَا هُنَّ حِلٌ ٌٍ لَّهُم وَلَا هُم یَحلُّونَ لَهُنَّ وَءَ اتُوهُم مَّا
أَنفَقُوا و َلَا جُنَآحَ عَلَیکُم أَن تُنکِحُوهُنَّ إذَآ ءَاتیتُموهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمسِکُوا بِعِصَمِ ألکَوَافرِ وَسئلُوا مَآ أَنفَقتُم
وَلیسئَلُوا مَآ أَنفَقُوا ذَلکُم حُکمُ الله یَحکُم بَینَکُم وَالله ُ عَلیمُ حَکیمٌ ٌ (10) وَإن فَاتَکُم شَئ ءٌ ٌ مِن أَزوَجِکُم إلَی
ألکُفَّآرِ فَعا قَبتُم فَأَ تُوا ألَّذینَ ذَهَبَت أَزوَجُهُم مِّثلَ مَآ أَنفَقُوا وَأتَّقُو ا اللهَ ألَّذی أَنتُم بُهِ مُومنُونَ (11) یَأَ یُّهَا
ألنّبیُّ إذَاجَآ ءَ کَ ألمُومِنَتُ یُبَآیِعنَکَ عَلََِی أَن لُّآ یُشرکنَ بالله شَیئآٍ وَلَا یَسرقنَ وَلَا یَزنینَ وَلَا یَقتُلنَ أَولَدَ هُنَّ
ولَا یَأ تینَ بِبُهتَنٍ یَفتَرینَُهُ بَینَ أَیدیهنَّ وَأرجُلهِنَ وَلَا یَعصینکُ فی مَعرُوف ٍ فَبَایِعهُنَّ وَإستَغفر لَُهُنَّ الله إن َّ
الله غَفُورٌ ٌ رَّحیمٌ ٌ (12) یَأَ یُّهَآألَّذینَ ءَ امَنوا لَا تَتَوَلَّو اقَومًا غَضبَ الله عَلَیهم قَد یَئسُوا مِنَ ألاخرَةِ کَمَآ
یَئسَ آلکُفَّآرُ مِن أَصحَبٍ ألقُبُور(13)
تفسیر سوره 60
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل می گردد
1- از مساله حب فی الله و بغض فی الله و نهی از طرح دوستی با مشرکان سخن می گوید و مسلمانان را به الهام گرفتن از پیامبر بزرگ الله ابراهیم دعوت می کند و خصوصیات دیگری
را در این زمینه بر می شمرد این معنی در پا یا ن سوره نیز تکرا ر وتاکید شده است . بخش دو م
پیرامون زنان مهاجر وآزمایش وامتحان آنها واحکام دیگری در این رابطه بحث می کند
انتخاب نام ممتحنه برای این سوره نیزبه خاطر مساله آزمایش وامتحان می باشد که در آیه 10 آمده
است . نام دیگری برای سوره ذکر شده و آن سوره مودت است به خاطر نهی از مودت مشرکان در
نخستین آیه سوره
1- این آیه در باره حاطب ربن ابی بلتعه نازل شده است جریان چنین بوند که زنی به نام ساره که وابسته به یکی از قبائل مکه بود از مکه به مدینه خدمت رسول الله آمد حضرت به ا و فرمود
آیا مسلمان شده ای و به اینجا آمده ای . گفت نه و رسول فرمود پس چرا آمده ای
عرض کرد شما اهصل وعشیره ما بودید و سرپرستان من همه رفتند ومن شدیدا محتاج شدم
نزد شما آمده ام تا عطایی به من کنید و لباس ومرکبی ببخشید .فرمود پس جوانان مکه چه شدند
(اشاره به این که آن زن خواننده بود وبرای جوانان می خواند) گفت بعد از واقعه بدر هیچ کس از من تقاضای خوانندگی نکرد واین نشان می دهد ضربه جنگ بدر تا چه حد مشرکان مکه سنگین بود حضرت دستور داد لباس ومرکب وخرج راهی به او دادند و این در حالی بود که پیامبر آماده فتح مکه می شد. در این موقع حاطب ( یکی از مسلمانان معروف که در جنگ بدر
وبیعت رضوان شرکت کرده بود ) نزد ساره آمد و نامه ای نوشت و گفت آن را به اهصل مکه بده
و ده دینار و به قولی ده درهم نیز به او داد . حاطب در نامه به اهل مکه نوشته بود رسول الله
قصد دارد به سوی شما آید آماده دفاع از خویش باشید . جبرئیل این ماجرا را به اطلاع پیامبر
رسانید رسول الله علی وعمار و عمر وزبیر و طلحه ومقداد و ابو مرئد را دستور داد که به سوی
مکه حرکت کنند و فرمود در یکی از منزلگاههای وسط راه به زنی می رسیدک حامل نامه ای به
مشرکین مکه است نامه را از او بگیرید . آنها در همان مکان که رسول الله فرموده بود به او
رسیدند او سوگند یاد کرد که هیچ نامه ای نزد او نیست ولی علی فرمود نه پیامبربه ما دروغ گفته و نه ما دروغ می گوییم شمشیر را کشید وفرمود نامه را بیرون بیاور و الا به الله سوگند
گردنت را می زنم ساره که نامه را در میان گیسوانش پنهان کرده بود بیرون آورد آنها نامه را
خدمت پیامبر آوردند حضرت به سراغ حاطب فرستاد فرمود این نامه را می شناسی ؟ عرض
کرد ای رسول الله به الله سوگند از آن روز که اسلام را پذیرفتم لحظه ای کافر نشده ام ولی
مساله این است که تمام مهاجران کسانی را در مکه دارند ولی من در میان آنها غریبم و خانواده
من در چنگال آنها گرفتارند خواستم مزاحم خانواده من نشوند در حالی که می دانستم الله سرانجام آنها را گرفتار شکست می کند پیامبر عذرش را پذیرفت اینجا بود که آیه نازل شده ودرس های مهمی در زمینه ترک هر گونه دوستی نسبت به مشرکان و دشمنان الله به مسلمانان
داد سرانجام طرح دوستی با دشمن الله چنانکه درسان نزول دانستیم حرکتی از ناحیه یکی از
مسلمانان صاد ر شد که هرچند به قصد جاسوسی نبود ولی اظهار محبتی به دشمنان اسلام محسوب می شد لذا آیه به مسلمانان هشدار داد که از تکرار این گونه کارها درآینده بپرهیزید
نخست می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید
یعنی آنها نه فقط دشمنان الله هستند که با شما نیز عداوت و دشمنی دارند با این حال چگونه
دست دوستی به سوی آنها دراز می کنید بعد می افزاید شما نسبت به آنها اظهار محبت می کنید
در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده اسلام وقران کافر شده اند و رسول الله و شما را
به خاطر ایمان به الله ای که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون می رانند
آنها هم د ر عقیده با شما مخالفند و هم عملا به مبارزه برخاسته اند و کاری که بزرگترین افتخار
شماست یعنی ایمان به پروردگار برای شما بزرگترین جرم وگناه شمرده اند با این حال آیا جای این است که شما نسبت به آنها اظهار محبت کنید بعد برای توضیح بیشتر می افزاید اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده اید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید اگر
به راستی دم از دوستی الله می زنید و به خاطر او از شهر ودیار و خود هجرت کرده اید وطالب
جهاد فی سبیل الله و جلب رضای او هستید این مطلب با دوستی دشمنان الله سازگار نیست
بازبرای توضیح بیشتر می افزاید شما مخفیانه با آنها رابطه د وستی بر قرار می کنید در حالی
که من به آنچه پنهان یا آشکار می سازید از همه دانا ترم بنا بر این مخفی کاری چه فایده ای
دارد با علم الله به غیب وشهود و در پایان آیه به عنوان یک تهدید قاطع می فرماید و هر کس
از شما چنین کاری کند از راه راست گمراه شده است هم از راه معرفت الله منحرف شده که
گمان کرده چیزی بر الله مخفی می ماند و هم از راه ایمان و اخلاص وتقوا که طرح دوستی
با دشمنان الله ریخته و هم تیشه به ریشه زندگانی خود زده است که دشمنش را از اسرارش
با خبر ساخته و این بد ترین انحرافی است که ممکن است به شخص مومن بعد از وصول به سر
چشمه ایمان دست دهد
2- در این آیه برای تاکید و توضیح بیشتر می افزاید شما برای چه طرح دوستی با آنها می ریزید؟
با این که اگر آنها بر مشا مسلط شوند دشمنانتان خواهند بود و دست وزبان خود را به بدی
کردن به شما می گشایند شما برای آنها دلسوزی میکنید در حالی که عداوتشان با شما آنچنان
ریشه دار است که اگر بر شما دست یابند از هیچ کاری فرو گذار نمی کنند واز همه بد تر این
که دوست دارند شما را از اسلام به کفرباز گردانند
3- و در این آیه با پاسخ گویی افرادی مانند حاطب پرداخته که در جواب پیامبر که فرمود چرا
اسرار مسلمانان را در اختیار مشرکان مکه قرار دادی؟ گفت خواستم از این طریق خویشاوندان
و بستگانم را حفظ کنم می فرماید هرگزبستگان و فرزندانتان روز قیامت سودی به حالتان نخواهند داشت چرا که اگر اولاد و بستگان بی ایمان باشند نه آبرو و سرمایه ای برای این دنیا
خواهند بود و نه وسیله نجاتی در آخرت . بعد می افزاید الله روز قیامت میان شما جدایی می افکند اهل ایمان به سوی بهشت می روند و اهل کفر به سوی دوزخ و در پایان آیه بار دیگر
به همگان هشدار می دهد که الله به آنچه انجام می دهد بیناست هم از نیات شما آگاه است و هم
آز اعمالی که بطور سری انجام می دهید و اگر در مواردی اسرار شما را مانند حاطب فاش نمی
کند روی مصالحی است نه این که نداند وآگاه نباشد
4- ابراهیم برای همه شما اسوه بود از آنجا که قران مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل
تعلیمات خود از الگو های مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد در اینجا
نیز به دنبال نهی شدیدی که از دوستی با دشمنان الله در آیات قبل شده سخن از ابراهیم و
برنامه اوج به عنوان پیشوای بزرگی که مورد احترام همه اقوام مخصوصا قوم عرب بوده به
میان می آورد .می فرماید برای شما سر مشق خوبی در زندگی ابراهیم وکسانی که با او بودند
وجود داشت منظور از تعبیر ( آنها که با ابراهیم بودند) مومنانی است که او را در این راه همراهی می کردند هر چند قلیل واندک بودند بعد در توضیح این معنی می افزاید در آن هنگامی
که به قوم مشرک خو د گفتند ما از شما و آنچه غیر از الله می پرستید بیزاریم . ما نه شما را
قبول داریم ونه آئین و مذهبتان را ما هم از خودتان وهم از بت های بی ارزشتان متنفریم و باز
برای تاکید افزودند ما نسبت به شما کافریم . البته این کفر همان برائت و بیزاری است که در
بعضی از روایات ضمن برشمردن اقسام پنج گانه کفر به آن اشاره شده است و سومین بار برای
تاکید بیشتر افزودند و میان ما وشما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است واین وضع هم
چنان ادامه دارد تا آن زمان که به الله یگانه ایمان بیاورید و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچ گونه پرده پوشی اعلام جدایی و بیزاری از دشمنان الله کردند وتصریح نمودند که این
جدایی تا ابد ادامه دارد مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند واز خط کفر به خط ایما روی
آورند . ولی از آنجا که این قانون کلی و عمومی در زندگی ابراهیم استثنایی داشته که آن هم به
خاطر هدایت بعضی از مشرکان صورت گرفته به دنبال آن می فرماید آنها هر گونه ارتباطشان
را با قوم کافر قطع کردند و هیچ سخن محبت آمیزی به آنها نگفتند جز آن سخن ابراهیم که به
پدرش ( عمویش آزر) گفت (وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می کنم و در عین حال در برابر
الله برای تو مالک چیزی نیستم واختیاری ندارم . ابراهیم به این وعده خود عمل کرد ولی آزر
ایمان نیاورد و هنگامی که بر ابراهیم روشن شد که او دشمن الله است و هر گز ایمان نمی آورد
دیگر برای او استغفار نکرد وبا اوقطع رابطه نمود . ابراهیم و پیروانش قویا با بت پرستان مخالف بودند وباید این درس را از آنها سر مشق گرفت و داستان آزر شرائط خاصی داشته که
اگر برای ما هم پیدا شود قابل تآسی است و از آنجا که مبارزه با دشمنان الله با این صراحت و
قاطعیت مخصوصا در زمانی که آنها از قدرت ظاهری بر خوردارند جز با توکل بر ذات الله ممکن
نیست باز گشتیم همه فرجام ها به سوی توست
5= در این آیه به یکی دیگر از درخواست های ابراهیم و یارانش که در این زمینه حساس وچشمگیر است اشاره کرده می گوید الهی ما را مایه گمراهی کافران قرار مده . این تعبیر ممکن
است اشاره به اعمالی مانند اعمال حاطب باشد که گاهی از افراد بی خبر سر می زند و کاری می
کنند که سبب تقویت گمراهان می گردد در حالی که گمان می کنند کار خلافی نکرده اند و در پایان
آیه می افزاید الهی اگر لغزشی از ما سر زد ما را ببخش چرا که تو عزیز و حکیمی . قدرتت
شکست ناپذیر است ور حکمتت نافذ از همه چیز
6= در این آیه بار دیگر روی همان مطلبی تکیه می کند که در نخستین آیه تکیه شده بود می فرماید برای شما مسلمانان در زندگی آنها اسوه حسنه و سرمشق نیکویی بود برای کسانی که امید به
الله وروز قیامت دارند . نه تنها برائت و بیزاریشان از بت پرستان و خط کفر بلکه دعا های آنها و تقاضاهایشان در پیشگاه الله نیز برای همه مسلمانان سر مشق است . بدون شک این تاسی و
پیروزی نفعش قبل از هر کس به خود مسلمانان باز می گردد لذا در پایان می افزاید هر کس سر پیچی
کند به خویشتن ضرر زده است زیرا الله بی نیاز وشایسته ستایش است . زیرا طرح دوستی با دشمنان الله آنها را تقویت می کند وقت آنها باعث شکست خود شماست . همیشه وجود الگوها و سرمشق های بزرگ در زندگی انسان ها وسیله موثری برای تربیت آنها بوده است به همین دلیل پیامبر و پیشوایان معصوم مهم ترین شاخه هدایت را با عمل خویش نشان می دادند
7= محبت به کفاری که سر جنگ ندارند در اینجا همچنان بحث پیرامون قطع رابطه با مشرکان ادامه
می یابد و از آنجا که این قطع رابطه یک نوع خلا عاطفی برای جمعی از مسلمانان ایجاد می کرد الله
برای پاداش آنها و رفع این کمبود به آنها بشارت داده می فرماید امید است الله میان شما و کسانی از
مشرکین که با شما دشمنی کردد از راه اسلام پیوند محبت بر قرار کند و این امر سرانجام تحقق یافت
سال هشتم هجری فرا رسید و مکه فتح شد و اهل مکه به مصداق یدخلون فی دین الله افواجا گروه گروه مسلمان شدند و آفتاب ایمان با گرمی محبت ودوستی تابیدن گرفت . به هر حال اگر کسانی که مورد علاقه مسلمانان هستند از خط مکتبی آنان جدا شوند نباید از باز گشت آنها مایوس شد چرا که الله بر همه چیز قادر است اوست که می تواند دلها را دگرگون سازد و اوست که گناهان و خطا های
بندگانش را می بخشد لذا در پایان آیه می افزاید و الله تواناست و آمرزنده و مهربان است
8= این آیه شرح وتوضیحی است بر مساله ترک رابطه دوستی با مشرکان می فرماید الله شما را از
نیکی کردن ورعایت عدالت نسبت به کسانی که با شما در امر دین پیکار نکردند و شما را از خانه و
دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند . چرا که الله عدالت پیشگان را دوست دارد
9= تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند وشما را
از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی
داشته باشد ظالم وستمگر است . از دو آیه فوق یک اصل کلی و اساسی در چگونگی رابط مسلمانان با غیر مسلمین اسفتاده می شود نه تنها برای آن زمان که برای امروز وفردا نیز ثابت است
و آن این که مسلمانان موظفند در برابر هر گر.وه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها
داشته باشند و بر ضد اسلام ومسلمین قیام کنند یا دشمنان اسلام را یاری دهند سر سختانه بایستند وهر گونه پیوند محبت ودوستی را با آنها قطع کنند اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و
مسلمین بی طرف بمانند ویاتمایل داشته باشند مسلمین می توانند با آنها رابطه دوستانه بر قرارسازند البته ن ه در آن حد که با برادارن سملمان دارند ونه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان
مسلمین گردد .
10= در شان نزول این آیه و آیه بعد آمده است که رسول الله در حدیبیه با مشرکان مکه پیمانی امضا
کرد یکی از موارد پیمان این بود که هرکس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندند اورا باز گردانند اما
اگر کسی از مسلمانان اسلام را رها کرده به مکه باز گردد می توانند او را بر نگردانند . در این هنگام زنی به نام سبیعه اسلام را پذیرفت و در همان سرزمنی حدیبیه به مسلمانان پیوست همسرش
خدمت پیامبر آمد و گفت ای محمد همسرم را به من باز گردان چرا که این یکی از مواد پیمان ماست
و هنوز مرکب آن خشک نشده آیه نازل شده و دستور داد زنان مهاجر را امتحان کنید . امتحانشان این
بود که باید سوگند یاد کنند هجر ت آنها به خاطر کینه با شوهر یا علاقه به سرزمین جدید یا هدف دنیوی نبوده بلکه به خاطر اسلام بوده است آن زن سوگند یاد کرد که چنین است در اینجا رسول الله
مهریه ای را که شوهرش پرداخته بود و هزینه هایی را که متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود
طبق این ماده قرار داد تنها مردا ن را باز می گرداند نه زنان را
در آیات گذشته سخن از بغض فی الله و قطع پیوند با دشمنان الله بود اما در اینجا سخن از حب فی الله
و بر قرار ساخت پیوند با کسانی است که از کفر جدا می شوند وبه ایمان می پیوندند . نخست از زنان
مهاجر سخن می گوید و جمعا هفت دستور دراین آیه وارد شده که عمدتا در باره زنان مهاجر
وقسمتی نیز در باره زنان کافر است
1- نخستین دستور در باره آزمایش زنان مهاجرات است روی سخن را به مومنان کرده می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند آنها را از خود نرانید بلکه آزمایش کنید نحوه امتحان چنین بود که آنها را از سوگند به الله می دادند که
مهاجرتشان جز برای قبول اسلام نبوده ویا با پیامبر اسلام بیعت کنند که راه شرک نپویند و گرد
سرقت و اعمال منافی عفت و کشتن فرزندان و مانند آن نروند وسر تا پا تسلیم فرمان رسول الله
باشند البته ممکن است کسانی که در آن سوگند و این بیعت نیز خلاف بگویند اما مقید بودن بسیاری از مردم حتی مشرکان در آن زمان به مساله بیعت وسوگند به الله سبب می شد که افراد
کمتر دروغ بگویند لذا در جمله بعد می افزاید الله به درون دل آنها و ایمانشان آگاهتر است
2- در دستور بعد می فرماید هرگاه از عهده این امتحان بر آمدند و آنها را مومن یافتید آنها را به سوی کفار باز نگردانید
3- در سومین مرحله که در حقیقت دلیلی است برای حکم قبل اضافه می کند نه آنها بر کفار حلالند
و نه کفار برای آنها حلال . چرا که ایمان وکفر در یک جا جمع نمی شوند و پیمان مقدس ازدواج
نمی تواند رابطه در میان مومن و کافر بر قرارسازد
4= از آنجا که معمول عر ب بود که مهریه زنان خود را قبلا می پرداختند در چهارمین دستور می
افزاید و آنچه را همسران آن ها برای ازدواج با این زنان پرداخته اند به آنان پپردازید درست است
که شوهرشان کافر است اما چون اقدام بر جدایی به وسیله ایمان از طرف زن شروع شده عدالت
اسلامی ایجاب می کند که خسارات همسرش پرداخته شود البته با این پرداخت مهر در مورد مشرکانی
بود که با مسلمانان پیمان ترک مخاصمه در حدیبیه با غیر آن امضا کرده بود ند
5-حکم دیگر که به دنبال احکام فوق آمده این است که می فرماید و گناهی بر شما نیست که با
آنها ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنها بدهید باید توجه داشت که در اینجا زن بدون طلاق از
شوهر کافرجدا می شود ولی باید عده نگهدارد
6- اما هر گاه قضیه بر عکس باشد یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند در اینجا نیز
رابطه زوجیت به هم می خورد ونکاح فسخ می شود چنانکه در ادامه همین آیه می فرماید و
هرگز زنان کافر را در همسری خود نگه ندارید
7- در آخرین حکم که در آیه ذکر شده سخن از مهر زنانی است که از اسلام جدا شوند وبه اهل کفر
بپیوندند می فرماید اگر کسی از زنان شما کفار شد و به بلاد کفر فرار کرد حق دارید مهری را که
پرداخته اید مطالبه کنید همان گونه که آنها حق دارند مهر (زنانشان را که از آنان جدا شده اند)
از شما مطالبه کنند و این مقتضای عدالت واحترام به حقوق متقابل است و در پایان آیه به عنوان
تاکید بر آنچه گذشت می فرماید این حکم الله است که در میان شما حکم می کند و الله دانا و
حکیم است .احکامی است که همه از علم اهلی سرچشمه گرفته و آمیخته با حکمت است وتوجه
به این حقیقت که همه از سوی الله است بزرگترین ضمانت اجرایی برای این احکام محسوب
می شود
آیه 11- در این آیه در ادامه همین سخن می فرماید اگر بعضی از همسران شما از دستتان بروند اسلام
را رها کرده به کفار پیوستند و شما در جنگی بر آنها پیروز شدید وغنایمی به دست گرفتید به
کسانی که همسرانشان رفته اند همانند مهری را که پرداخته اند از غنائم بدهید و در پایا ن آیه
همه مسلمانان را به تقوا دعوت کرده می فرماید واز مخالقت الله که همه به او ایمان دارید بپرهیزید
دستور به تقوا در اینجا ممکن است به خاطر این باشد که معمولا در تشخیص مقدار مهریه به گفته
همسران اعتماد می شود چون راهی برای اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد و امکان دارد
وسوسه های شیطانی سبب شود ک بیش از مقدار واقعی ادعا کنند لذا آنها ار توصیه به تقوا می کند
1- شرایط بیعت زنان : در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان می کرد در این آیه حکم
بیعت زنان را با پیامبر شرح می دهد بطوری که مفسران نوشته اند این آیه روز فتح مکه نازل
شد هنگامی که پیامبر بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت و زنان مکه که ایمان
آورده بودند برای بیعت خدمتش آمدند آیه نازل شد وکیفیت بیعت با آنان را شرح داد
روی سخن را به پیامبر کرده می فرماید ای پیامبر هنگامی که ینان مومن نزد تو آیند وبا تو
بیعت کنند که چیزی را شریک الله قرار ندهند دزدی و زنا نکنند فرزندان خود را نکشند تهمت و
افترائی پیش دست وپای خود نیاورند ودر هیچ کار شایسته ای مخالفت ونا فرمانی تو نکنند
با آنها بیعت کن وبرای آنها از درگاه الله آمرزش بطلب که الله آمرزنده و مهربان است
در مورد چگونگی بیعت بعضی نوشته اند که پیامبر دستور داد ظرف آبی آوردند و دست خود را
در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف می گذاردند و بعضی
گفته اند پیامبر از روی لباس با آنها بیعت می کرد
2- چنانکه دیدیم این سوره با مساله قطع رابطه با دشمنان الله آغاز شد وبا همین امر نیز پایان می
گیرد می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید با قومی که الله آنان را مورد غضب قرار داد ه
دوستی نکیند شما نباید آنها را به دوستی برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید تعبیر
مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که همه کفار ومشرکین را شامل می شود و تعبیر به غضب در
قران منحصر به یهود نیست بلکه در مورد منافقان نیز آمده است
سپس به ذکر مطلبی می پردازد که در حکم دلیل بر این نهی است می فرماید آنان از نجات در
آخرت مایوسند همان گونه که کافران مدفون در قبر ها مایوس می باشند زیرا مردگان کفار در
جهان برزخ نتایج کار خود را می بینند و راه بازگشت برای جبرا ن ندارند لذا بکلی مایوسند
این گروه از زندگان نیز به قدری آلوده گناهند که هرگز امیدی به نجات خویش ندارند درست
همانند مردگان از کفار(پایان)
فضیلت سوره 60:
این سوره 13 آیه دارد هرکس این سوره را بخواند الله دل اورا با ایمان امتحان کند و چشم اورا
روشن کند و هرگز فقر ودیوانگی به او واولاد او نرسد مومنین ومومنان شفیع او شوند وهر
کس آنرا سه روز متوالی نویسد و بشوید وبه در د طحال بنو شاند درد ش زایل شود
سوره 61 وتفسیر وفضیلت آن
سوره 61:
سورة الصف
مولف ومفسر: آذر سلگی
:
سَبَّحَ للهِ مَآ فی ألسَّموَتِ وَمَا فی ألارض وَ هُوَ ألعَزیزُ ألحَکیُم (1) یَأ یُّهَاألَّذینَ ءَ امَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَآ لَآ تَفعَلُونَ
(2) کَبُرَ مَقتًا عِندَأللهِ أَن تَقُولُوا مَآ لَآ تَفعَلُونَُ (3) إنَّ اللهَ یُحِبُّ ألَّذینَ یُقتَلُونَ فی سَبیلهِ صَفَّا کَأَنَّهُم بُنینٌ ٌمَّرصُوصٌ ٌ (4) وَإِذ قَالَ مُوسَی لِقَومِهِ یَقَومِ لِمَ تُوذُونَنی وَقَد تَّعلَمُونَ أَنّی رَسُولُ الله إلَیکُم فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ الله
قُلُوبَهُم وَاللهِ لَا یَهدی ألقَومَ ألفَسِقینَ (5) وَإذ قَالَ عِیسَی ابنُ مَریَمَ یَبَنی إسرَء یلَ إنی رَسُولُ الله إلیَکُم مّصَدّقًا
لّمَا بَینَ یَدَیَّ مِن ألتَّورئة وَمُبشرابِرَسُولِ یَأتی مِن بَعدی أسمُهُ أَحمَدُ فَلَمَّا جَآءَهُم بِألبَیِنَتِ قَالُوا هَذا سِحرٌ ٌ مُّبینٌ
(6) وَمَن أظلَمُ مِمَّن أفتَریَ عَُلی اللهِ ألکَذبَ وَهُوَ یُدعَی إلیَ ألإسلَمِ وَالله ٌ لَآ یَهدی ألقَومَ ألظَّلمینَ (7) یُریدُونَ
لیُطفُِوا نُورَاللهِ بِآَ فوَهِهِم وَالله مُتُّم نُوره وَلَو کَرِهِ ألکَفرُونَ (8) هُوَ ألَّذی أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَی وَدینِ ألحقِ
لیُظهرَهُ عَلیَ ألدّینِ کُلّهِ وَلَوکَره ألمُشرکُونَ (9) یَأَ یُّهاألَّذینَ ءَ امَنُوا هَل أ دُ لّکُم عَلیَ تجرَةٍ تُنجیکُم مِن عَذابٍ
أَلیمٍ (10) تُومنُونَ بِألله وَرَسُولِهٍ وَتُجَهدُونَ فی سَبیل الله بِأَمَولِکُم وَأَنفُسِکُم ذَلِکُم خَیرٌ ٌ لَکُم إن کُنتُم تعلَمُونَ
(11) یَغفرلَکم ذُنُوبَکُم وَ یُدخِلکُم جَنَّتٍ تَجری مِن تَحتَها ألأَ نَهر ُو مَسکنَ طَیّبَةً فی جَنَّتِ عَدنٍ ذلِک ألفَوزُ
ألعَظیمُ (12) وَأُخرَی تُحبُّونَهَآ نَصرٌ ٌ مِّن الله وَفَتحُ ُ قریبُ ُ وَ بَشّر ألمُومنینَ (13) یأَیُّهاألَّذینَءَ امَنُوا کُونُو ا
أَنصَارَآلله کَمَا قَالََُ عیسَی أبنُ مَریمَ للحَوَآرینَ مَن أَنصَاری إلی الله ِ قَآلَ ألحَوَآریُّونَ نَحنُ أَنصَآرُالله فَا مََنت
طَّائفةٌ ٌ مِن بَنی إسرَءِ یلَ وَکَفَرت طَّآ ئفَةٌ ٌ فَأَ یَّدنَاألَّذینَ ءَ امَنُوا عَلَی عَدُوهم فَأَ صبَحُوا ظَهرینَ (14)
تفسیر سوره 61:
این سوره در حقیقت بر دو محور اساسی دور می زند یکی برتری اسلام بر تمام آئین های آسمانی و تضمین بقا وجاودانگی آن از سوی الله و دیگر لزوم جهاد در طریق حفظ وپیشرفت این آئین
اما در یک نظر می توان به سه بخش دیگر نیز اشاره کرد 1- دعوت به هماهنگی گفتار و کردار و پرهیز از سخنان بی عمل. 2- یاد آوری از پیمان شکنی بنی اسرائیل و بشارت مسیح به ظهور اسلام 3- اشاره
فشرده ای به زندگی حواریین مسیح والهام از آنها
انتخاب نام صف برای سوره به خاطر تعبیری است که در آیه 4 این سوره آمده گاهی نیز به عنوان سوره
عیسی و یا سوره حواریین نامیده شده است
1= آغاز این سوره نیز تسبیح الله است وبه همین جهت آن را جز سوره های مسبحات (سوره هایی که با
تسبیح الله شروع می شود) شمرده اند . می فرماید آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است همه تسبیح
الله می گویند چرا تسبیح او نگویند و از هر عیب و نقصی منزهش نشمرند با این که او شکست نا پذیر
و حکیم است
2= جمعی از مومنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود می گفتند ای کاش الله بهترین اعمال را به ما نشان میداد تا عمل کنیم چیزی نگذشت که الله به آنها خبرداد که افضل اعمال ایمان خالص وجهاد است
اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد وتعلل ورزیدند آیه نازل شد وآنها را ملامت کرد . این آیه به عنوان
ملامت و سرزنش از کسانی که به گفته های خود عمل نمی کنند می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید
چرا سخنی می گوئید که عمل نمی کنید
3= سپس در ادامه همین سخن می افزاید نزد الله بسیار موجب خشم است که سخنی بگوئید که عمل نمی کنید آیه فوق هرگونهه تخلف از عهد و پیمان وعده ها و حتی به گفته بعضی نذر را نیز شامل می شود
وعده مومن به برادرش نوعی نذر است هر چد کفاره ندارد وهرکس تخلف وعده کند با الله مخالفت کرده
و خویش را در معرض خشم او قرا ر داده واین همان است که قران می گوید
4= در این آیه مساله اصلی را که مساله جهاد است پیش کشیده ومی فرماید الله کسانی را دوست می دارد
که در راه او پییکیار می کنند گویی بنایی آهنین اند بنا بر این نفس پیکار مطرح نیست َآنچه مهم است این که پیکیار فی سبیل الله باشد وآن هم با اتحاد و انسجام کامل همانند سدی فولادین
از مهمترین عوامل پیروزی در برابر دشمخنان انسجام وبه هم پیوستگی صفوف در میدان نبرد است نه تنها در نبرد های نظامی که در نبرد سیاسی و اقتصادی نیز جز از طریق وحدت کاری ساخته نیست
5= در تعقیب دو دستوری که در آیات قبل در باره هماهنگی گفتار وکردار و وحدت صفوف آمده بود در این آیه برای تکمیل این معنی به گوشه ای از زندگی دو پیامبر موسی وعیسی اشاره می کند که متاسفانه
نمونه های روشنی از جدایی گفتار وعمل و عدم انسجام صفوف در زندگی پیروان آن دودیده می شود با
سرنوشت شومی که به دنبال آن پیدا کردند به یاد بیاورید که هنگامی را که موسی به قومش گفت ای قوم
من چرا مرا آزار می دهید با این که می دانید من فرستاده الله به سوی شما هستم . این آزار اشاره به نسبت های ناروایی است که به موسی می دادند و الله موسی را از آن مبرا ساخت در احزاب می خوانیم ای
کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند والله او را آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت ولی این عمل بدون مجازات نماند چنانکه در پایان آیه مورد بحث می خوانیم هنگامی که
آنها از حق منحرف شدند الله قلوبشان را منحرف ساخت و الله فاسقان را هدایت نمی کند .
از این تعبیر استفاده می شود که هدایت وضلالت هر چند از ناحیه الله است اما زمینه ها و مقدمات و عوامل آن از ناحیه خود انسان است
6= من بشارت ظهور احمد را آورده ام . در این آیه به مساله رسسالت حضرت عیسی و کار شکنی و
تکذیب بنی اسرائیل در مقابل او اشاره کرده ومی افزاید و به یاد اورید هنگامی راکه عیسی گفت ای بنی
اسرائیل من فرستاده خود به سوی شما هستم این در حالی است که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده می باشم وبشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است بنابر این من حلقه اتصالی هستم که امت موسی و کتاب او را به امت آینده پیامبر وکتاب او پیوند می دهم گر چه جمعی
از بنی اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آورده اند اما گروه عظیمی سر سختانه در برابر او ایستادند و
حتی معجزات آشکار او را انکار کردهد و لذا این افراد درپایان آیه می افزاید هنگامی که او (احمد) با معجزات و
دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند این سحری است آشکار
عجب این که طائفه یهود قبل از مشرکان عرب این پیامبر را شناخته بودند اما با این همه بسیاری از بت
پرستان ایمان آوردند ولی بسیاری از یهود بر لجاج و عناد و انکارباقی ماندند
7= در آیه قبل خواندیم که چگونه گروهی معاند ولجوج علی رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح در
باره ظهور پیامبراسلام و علی رغم توام بودن دعوت پیامبر اسلام با بینات ودلائل روشن ومعجزات چگونه به مقابله و انکار بر خاستند در اینجا عاقبت کار این افراد وسرنوشت آنها را تشریح می کند
نخست می فرماید چه کسی ظالم تر است از آن کس که بر الله دروغ بسته . آری چنین کسی که دعوت
پیامبر الهی را دروغ معجز ه او ار سحر و آئین او را باطل می شمرد ستمکار ترین مردم است چرا که
راه هدایت ونجات رابه روی خود و سایر بندگان الله می بندد .
در پایان آیه می افزاید و الله گروه ستمکاران را هدایت نمی کند
8= می خ
واهند نور الله را با دهان خود خاموش کنند سپس برای این که نشان دهد دشمنان حق قادر
نیستند آئین او را بر چینند ضمن تشبیه جالبی می فرماید آنان می خواهند نور الله را با دهان خاموش
سازند. ولی الله تور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند . آری همان گونه که الله
اراده کرده بود این نور الهی روز به رروز در گسترش است ودامنه اسالم هر زمان نسبت به گذشته
وسیع تر می شود وآمار ها نشان می دهد که جمعیت مسلمانان جهان علی رغم تلاش های مشترک
صهیونیست های صلیبی ها و دیگر دشمنان اسلام رو به افزایش است
9= در این آیه تاکید بیشتر با صراحت می گوید او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق
فرستاده تا اورا بر همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند و سرانجام اسلام هم
ازنظر منطق وهم از نظر پیشرفت عملی بر مذاهب دیگر غالب شد ودشمنان را از قسمت های وسیعی
از جهان عقب زد وجای آنها را گرفت و هم اکنون نیز در حال پیشروی است . البته مرحله نهایی این
پیشروی به عقیده ما با ظهور حضرت مهدی (عج) تحقق می یابد که این آیات خود دلیلی بر آن ظهور
عظیم است
10= تجارتی پر سود و بی نظیر یکی از اهداف مهم این سوره دعوت به ایمان وجهاد است این آیه و
سه آیه بعد نیز تاکیدی است به این دو اصل با مثال لطیفی که انگیزه حرکت الهی را در جان انسان
به وجود می آورد . نخست می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی راهنمایی
می کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی می بخشد
11= سپس به شرح آن تجارت پر سود پرداخته می افزاید و آن این که به الله ورسولش ایمان بیاورید وبا
اموال و جانهایتان در راه الله جهاد کنید بدون شک الله نیازی به این تجارت پرسود ندارد بلکه تمام
منافع آن در بست به مومنان تعلق می گیرد لذا در پایان آیه می فرماید این برای شما از هر چیز بهتر
است اگر بدانید . ایمان به پیامبر از ایمان به الله جدا نیست همان گونه که جهاد با جان از جهاد با مال
مهمتر می باشد بلکه به خاط ر این است که مقدمه آن محسوب می شود چرا که ابزار جهاد از طریق
کمک های مالی فراهم می گردد
12= تا اینجا سه رکن اساسی از ارکان این تجارت بزرگ مشخص شد خریدار الله است و فروشنده انسان
های با ایمان و متاع جانها و اموالشان اکنون نوبت به رکن چهارم می رسد که بهای این معامله عظیم است می فرماید اگر چنین کنید گناهانتان را می بخشد و شما را در باغ هایی از بهشت داخل می کند
که نهر ها از زیر درختانش جاری است و در مسکن های پاکیزه در بهشت جاوید ان جای می دهد واین
پیروزی عظیم است در مرحله پاداش اخروی نخست به سراغ آمرزش گناهان می رود چرا که بیشترین
ناراحتی فکرانسان از گناهان خویش است هم چنین این تعبیر نشان می دهد که نخستین هدیه الهی به
شهیدان راهش این است که تمام گناهانشان را می بخشد
13= در این آیه به دو شاخه از مواهب الهی در دنیا نیز اشاره کرده می فرماید و نعمت دیگری که آن را
دوست دارید به شما می بخشدوآن یاری الله وپیروزی نزدیک است چه تجارت پر سود و پر بر کتی
که سراسرش فتح وپیروزی ونعمت ورحمت است سپس به همین دلیل به مومنان در مورد این تجارت
بزرگ تبریک می گوید و می افزاید و مومنان را بشارت ده به این پیروزی بزرگ
14= همچون حواریون باشید در این آیه که آخرین آیه سو ره صف می باشد باز تکیه و تاکید روی امر و
جهاد است که محور اصلی سوره را تشکیل می دهد منتهی از طریقی دیگر این مساله را تعقیب میکند
ومطلبی مهم تر از عنوان بهشت و نعمت های بهشتی ارائه داده می فرماید ای کسانی که ایمان آورده
اید یاوران الله باشید . الله ای که تمام قدرت ها از او سرچشمه می گیرد وبه او باز می گردد سپس به
یک نمونه تاریخی اشاره می کند تا بدانند این راه بدون رهرو نبوده ونیست و می افزاید همان گونه که
عیسی بن مریم به حواریون گفت چه کسانی در راه الله یاروان من هستند و حواریون در پاسح با نهایت
افتخار گفتند ما یاوران الله هستیم و در همین مسیر با دشمنان حق به مبارزه بر خاستند در این هنگا م
گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند وبه حواریون پیوستند و گروهی کافر شدند اینجا بود که نصرت و
یاری ما به کمک آنها شتافت ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تایید کردیم و سر انجام بر آنان پیروز شدند شما نیز حواریون محمد هستید و به این افتخار مفتخرید که یاوران الله و رسول
الله می باشید و همان گونه که حواریون بر دشمنان غلبه کردند شما نیز پیروز خواهید شد
حواریون کیانند؟ در قران پنج بار از حواریون مسیییح یاد شده که دوبار در همین سوره است این تعبیر ا
اشاره به 12 نفر از یاران خاص حضرت مسیح است که نام آنها در انجیل های کنونی ذکر شده است
پیامبر هنگامی که در عقبه با جمعی از اهل مدینه برای بیعت آمده بودند روبه رو شد فرمود 12 نفر از
خودتان را انتخاب و به من معرفی کنید که اینها نماینده قوم خود باشند همان گونخه که حواریون نسبت
به عیسی بن مریم بوده اند و این نیز اهمیت مقام آن بزرگوران را نشان می دهد .پایان
فضیلت سوره 61
1:این سوره دارای 14 آیه است مداومت بر تلاوت این آیه باعث شود او در صف ملائکه و انبیا قرار گیرد
و عیسی برای او استغفار کند و در قیامت رفیق او باشد و اگر در سفرخواند حفظ شود .
سوره 62 وتفسیر و فضیلت آن
سوره 62:
سورة الجمعة
مولف ومفسر : آذر
سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
یُسبحُ لله مَآ فی ألسَّموتِ وَمَا فی ألارض ألمَلکِ ألقُدَُُّوسِ ألعَزیز ألحَکیمِ (1) هُوَ ألذَّی بَعَثَ فی ألاُّمّیّنَ رسُولَآ
مِّنهُم یَـتلُوا عَلَیهِم ء ایَتِهِ وَیُزَکیهِم وَیُعَلّمُهُمُ ألکتَبَ وَألحکمَةَ وَإن کَانُو ا مِن قَبلُ لَفی ضَلَلٍ مُّبینٍ (2) وَءَاخَر
ینَ مِنهُم لمَّا یَلحَقُوا بِهِم وَهُوَ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (3) ذَلکَ فَضلُ اللهِ یُوتیه مَن یَشاءُ وَاللهُ ذُو ألفَضّلِ ألعَظیمِ (4)
مَثَلُ ألَّذینَ حُمِّلُوا ألتَّورَئة ثُمَّ لَم یَحمِلُوهَا کَمَثَلِ ألحِمَارِ یَحمِلُ أَسفَارَابِئسَ مَثَلُ ألقَومِ ألَّذینَ کَذَّبُوا بَایتِ الله وَ
اللهُ لَا یَهدی ألقَومَ ألظَّلمینَ (5) قُل یَأَ ایُّها ألَّذینَ هَآدُوا إن زَعَمتُم أَنَّکُم أَولیَآءُ لله مِن دُونِ ألنَّاسِ فَتَمَنُِّوا
ألمَوتَ إن کُنتُم صَدقینَ (6) وَلَا یَـَتمَّنو نَهُ أَبَدا بِمَا قَدَّمَـت أَیدیهِم وَُالله ُ عَلیمُ بِألظَّلمینَ (7) قُل إنَّ ألمَوتَ
ألَّذی تَفِرُّونَ مِنهُ فَإنَّهُ مُلَقیکُم ثُمَّ تُردُّونَ إلَی عَلمِ ألغیبِ وَألشَّهدَةِ فَیُنَّبئُکُم بمَا کُنتُم تَعمَلُونَ (8) یَأَیُّها ألَّذینَ
ءَاَمَنُوا إذَآ نُودیَ للصَّلَوةٍ مِن یَومَ ألجُمعَةِ فَأسعَوا إلَی ذِکرِ اللهِ وذَرُوآ ألبَیع ذَلِکُم خَیرٌ لَکُم إن کُنتُم تَعلَمُونَ
(9) فَإذَا قُُضیَت ألصَّلوةُ فَأنتَشرُوا فی ألارضِ وَ أبتَغُوا مِن فَضلِ اللهِ وَأذکُرُو الله َ کَثیرًا لَّعلَکُم تُفلِحُونَ (10)
وَإذَآ رَأَوا تِجَرَةً أَولَهوًآ أنفَضُّوا إلیهَا وَتَرَکَوکَ قَآ ئمَا قُل مَآ عِندَاللهِ خَیرٌ مِن أللَّهوِ وَمَن ألتِجرَةٍ واللهُ خَیرٌ ألرَّزقینَ(11)
تفسیر سوره 62:
این سوره در حقیقت بر دو محور اساسی دور می زند نخست توجه به توحید وصفات الله وهدف از بعثت
پیامبر اسلام ومساله معاد ودیگری برنامه سازنده نماز جمعه و بعضی از خصوصیات این عبادت بزرگ
1=این سوره نیز با تسبیح و تقدیس والله شروع می شود وبه قسمتی از صفات جمال وجلال واسماء
حسنای او اشاره می کند که در حقیقت مقدمه ای است برای بحث های آینده . می فرماید آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است همواره تسبیح الله می گویند و با زبان حال و قال او را از تمام نقایص وعیوب
پاک می شمرند . الله که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبراست . الله که عزیر وحکیم است
وبه این ترتیب نخست بر مالکیت و حاکمیت و سپس منزه بودن او از هر گونه ظلم وستم و نقص تاکید
می کند زیرا با توجه به مظالم بی حساب ملوک وشاهان واژه ملک تداعی معانی نا مقدسی می کند که با
کلمه قدوس همه شستشو می شود
2= بعد از این اشاره کوتاه وپر معنی به مساله توحیدو صفات الله به مساله بعثت پیامبر اسلام و هدف از این رسالت بزرگ که در ارتباط با عزیز و حکیم و قدوس بودن الله است پرداخته می گوید او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان بر انگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و در پرتو
این تلاوت آنها را تزکیه می کند وبه آنها کتاب قران وحکمت می آموزد . هرچند پیش از آن در گمراهی
آشکاری بودند پیامبر اسلام از میان همین گروه درس نخوانده بر خاسته تا عظمت رسالت او را روشن سازد کتابی مثل قران با این محتوای عمیق وعظیم محال است زائده فکر بشر باشد آن هم بشری که نه خود درس خوانده ونه در محیط علم ودانش فکر بشر باشد آن هم بشری که نه خود درس خوانده ونه در
محیط علم ودانش پرورش یافته است این نوری است که از ظلمت برخاسته واین خود معجزه ای است
آشکار وسندی است روشن بر حقانیت او . در آیه فوق هدف این بعثت را در سه امر خلاصه کرده که یکی
جنبه مقدماتی دارد وآ ن تلاوت آیات الهی است و دو قسمت دیییگر یعنی تهذیب و تزکیه نفوی و تعلیم کتاب و حکمت دو هدف بزرگ نهایی را تشکیل می دهد آری پیامبر آمده است که انسان ها هم در زمینه
علم ودانش و هم اخلاق وعمل پرورش دهد تا به وسیله این دو بال براوج آسمان سعاد ت پرواز کنند
ومسیر الی الله را پیش گیرند و به مقام قرب او نائل شوند
3= ولی از آنجا که پیامبر اسلام تنها مبعوث به این قوم امی نبود بلکه دعوتش همه جهانیان را در بر
می گرفت در این آیه می افزاید و رسول است بر گروه دیگری از مومنان که هنوز به آنها ملحق نشده اند به این ترتیب آیه فوق تمام اقوامی را که بعد از صحابه پیامبر به وجود آمدند از عرب وعجم شامل
می شود واز آنجا که همه این امور از قدرت وحکمت الله سرچشمه می گیرد در پابان آیه می افزاید او عزیز وحیکم است
4= سپس به این نعمت بزرگ یعنی بعثت پیامبر گرامی اسلام وبرنامع تعلیم وتربیت او اشاره کرده می افزاید این فضل الله است که به هرکس بخواهد و شایسته بداند می بخشد و الله صاحب فضل عظیم است
5= چاپایی بر او کتابی چند. دربعضی از روایات آمده است که یهود می گفتند اگر محمد به رسالت مبعوث
شده رسالتش شامل حال ما نیست لذا به آنها گوشزد می کند اگر کتب آسمانی خود را دقیقا خوانده وعمل
می کردید این سخن را نمی گفتید چرا که بشارت ظهور پیامبر اسلام در آن آمده است می فرماید کسانی که
مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند مانند دارز گوشی هستند که که کتاب هایی حمل می کنند
آن را بر دوش می کشند اما چیزی از آن نمی فهمند این قوم از خود راضی که تنها به نام تورات با تلاوت
آن قناعت کردند بی آنکه اندیشه در محتوای آن داشته باشند وعمل کنند همانند همین حیوانی هستند که در
حماقت و نادانی ضرب المثل و مشهور خاص وعام است سپس در ادامه این مثل می افزاید گروهی که آیات الله آن را انکار کردند مثال بدی دارند و در پایان آیه در یک جمله کوتاه وپر معنی می فرماید و الله
قوکم ستمگر را هدایت نمی کند درست است که هدایت کار الله است اما زمینه لازم دارد وزمینه آن که روح حق طلبی و حق جویی است باید از ناحیه خود انسان ها فراهم شود وستمگران از این مرحله دورند
در روایات اسلامی در نکوهش عالمان بی عمل تعبیرات تکان دهنده ای آمده است از جمله از سول الله نقل
شده که فرمود هرکس علمش افزوده شود ولی بر هدایتش نیفزاید این علم جز دوری از الله برای او حاصلی ندارد وبدون شک وجود چنین علما ودانشمندانی بزرگترین بلا برای یک جامعه محسوب می شود وسرنوشت مردمی که عالمشان چنین باشد سرنوشت خطرناکی است به گفته شاعر عرب. شبان گوسفندان
را از چنگال گرگ نجات میم دهد اما وای به حال گوسفندانی که شبانشان گرگان باشند
6= گفتیم یهود خود را امتی برگزید و به اصطلاح تافته ای جدا بافته می دانستند حتی گاهی ادعا می کردند
که پسران الله هستند و گاه خود را دوستان خاص الله قلمداد می کردند قران در مقابل این بلند پروازی های بی دلیل آن هم از ناحیه گروهی که حامل کتاب الیه بودند اما عامل به آن نبودند می گوید به آنها بگو ای یهود یان اگر گمان می کنید که فقط شما دوستان الله هستید نه سایر مردم پس آرزوی مرگ کنید اگر
راست می گوئید تا به لقای محبوبتان برسید . چرا که دوست همیشه مشتاق لقای دوست است و میدانیم
که لقای معنوی الله در قیامت رخ می دهد اگر شما راست می گویی پس چرا این قدر به زندگی دنیا چسبیده
اید؟ چرا این قدر از مرگ وحشت دارید ؟
7= سپس به دلیل اصلی وحشت آنها از مرگ اشاره کرده می افزاید ولی آنان هرگز تمنای مرگ نمی کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرسصتاده اند و الله ظالمان را به خوبی می شناسد . در حقیقت ترس انسان
از مرگ به خاطر یکی از دو عامل است یا به زندگی بعد از مرگ ایمان ندارد ومرگ را هیولای فنا ونیستی
می پندارد و طبیعی است که انسان از نیستی وعدم بگریزد. و با این که به جهان پس از مرگ معتقد است
اما پرونده اعمال خود را چنان تاریک وسیاه وخالی از حسنات می بیند که از حضوردر آن دادگاه بزرگ
سخت بیمناک است و از آنجا که یهود معتقد به معاد وجهان پس از مرگ بودند طبعا علت وحشت آنها از
مرگ عامل دوم بود
8= ولی مسلما این وحشت و اضطراب مشکلی را حل نمی کند مرگ شتری است که بر در خانه همه خوابیده است لذا قرا ن می گوید این پیامبر به آنها بگو این مرگی که ازآن فرار می کنید سرانجام با شما
ملاقات خواهد کرد .
سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است باز گردانده می شوید آن گاه شما را از آنچه انجام می
دادید خبر می دهد
قانون مرگ از عمومی ترین و گسترده ترین قوانین این عالم است انبیا بزرگ الهی و فرشتگان مقرب همه
می میرند و جز ذات پاک الله در این جهان باقی نمی ماند
هم مرگ از قوانین مسلم این عالم است و هم حضور در دادگاه عدل الله وحسابرسی اعمال وهم الله از تمام
اعمال بندگان دقیقا آگاه است بنا بر این تنها راه برای پایان دادن به این وحشت پاکسازی اعمال و شستشوی دل از آلودگی گناه می باشد که هرکس حسابش پاک است از محاسبه اش چه باک
9=در شان نزول این آیه وسه آیه بعد با خصوص آخرین آیه این سوره روایات مختلفی نقل شده وهمه آنها ا ز این معنی خبر می دهد که در یکی از سالها که مردم مدینه گرفتار خشکسالی و گرسنگی و افزایش
نرخ اجناس شده بودند دحیه با کاروانی از شام فرا رسید و با خود مواد غذایی آورده بود در حالی که روز
جمعه بود وپیامبر مشغول خطبه نماز جمعه بود طبق معمول برای اعلام ورود کاروان طبل زدند و حتی
بعضی دیگر آلات موسیقی را نواختند مردم با سرعت خود را به بازار رساندند در این هنگام مسلمانانی که درمسجد برای نماز اجتماع کرده بودند خطبه را رها کرده و برای تامین نیاز های خود به سوی بازار شتافتند تنها دوازده مرد و یک زن در مسجد باقی ماندند آیه نازل شد وآنها را سخت مذمت کرد پیامبر فرمود اگر این گروه اندک هم می رفتند از آسمان سنگ بر آنها می بارید .
تفسیر بزرگترین اجتماع عبادی – سیاسی هفته
در آیات گذشته بحث های فشرده ای پیرامون توحید ونبوت ومعاد ونیز مذمت یهود دنیا پرست آمده بود در
اینجا به گفتگو پیرامون یکی از مهم ترین وظائف اسلامی که در تقویت پایه های ایمان تاثیر فوق العاده
دارد واز یک نظر هدف اصلی سوره را تشکیل می دهد یعنی نماز جمعه وبعضی از احکام آن می پردازد
نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که برای نماز
روز جمعه اذان گفته می شود به سوی ذکر الله بشتابید وخرید وفروش را رها کنید برای اشما بهتر است
اگر می دانستید . به این ترتیب هنگامی که صدای اذان نماز جمعه بلند می شود مردم موظفند کسب وکار را رها کرده به سوی نماز که مهم ترین یاد الله است بشتابید البته ترک خرید وفروش مفهوم وسیعی دارد
که هر کار مزاحمی را شامل می شود منظور از ذکر الله در درجه اول نماز است ولی می دانیم خطبه های
نماز جمعه هم که آمیخته با ذکر الله است در حقیقت بخشی از نماز جمعه است بنا بر این باید برای شرکت
در آن نیز تسریع کرد
10= در این آیه می افزاید و هنگامی که نماز پاین گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید واز فضل الله
بطلبید و الله را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید
11= در آخرین آیه سوره کسانی که پیامبر اکرم را به هنگام نماز جمعه رها کردند وبرای خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند شدیدا مورد ملامت قرار داده می گوید هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی ولهو ی را ببینند پراکنده می شوند وبه سوی آن می روند و تو را ایستاده در حالی که خطبه نماز جمعه می خوانی به حال خود رها می کنند ولی به آنها بگو آنچه نزد الله است بهتر از لهو وتجارت است والله بهترین روزی دهندگان است ثواب وپاداش الهی و برکاتی که از حضور در نماز جمعه و شنیدن مواعظ و
اندرزهای پیامبر وتربیت معنوی و روحانی عائد شما میشود قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست و اگر از
این می ترسید که روزی شما بریده شود اشتباه می کندی الله بهترین روزی دهندگان است تعبیر لهو اشاره
به طبل و سایر آلات لهوی است که به هنگام ورود قافه تازه ای به مدینه می زدند که هم نوعی اخبار و
اعلام بود وهم وسیله ای برای سرگرمی و تبلیغ کالا
نکته ها :
1- نخستین نماز جمعه در اسلام . در بعضی ازروایات اسلامی آمده است که مسلمانان مدینه پیش از آنکه پیامبر هجرت کند با یکدیگر صحبت کردند وگفتند یهود در یک روز هفته اجتماع می کنند (روز شنبه) ونصاری نیز روزی برای اجتماع دادند (یک شنبه) خوب است ما هم روزی قرار
دهیم ودر آن روز جمع شویم وذکر الله گوییم و شکر او را به جا آوریم آنها روز قبل از شنبه را که
رد آن زمان یوم المروبه نامیده می شد برای این هدف برگزیدند و به سراغ زراره ( یکی از بزرگان مدینه) رفتند او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد به آنها اندرز داد و آن روز روزجمعه نامیده شد زیزا روز اجتماع مسلمین بود و این نخستین جمعه ای بود که در اسلام تشکیل شد اما اولین جمعه ای
که رسول الله با اصحابش تشکیل دادند هنگامی بود که به مدینه هجرت کرد وارد مدینه شد وآن روز روز
دوشنبه 12 ربیع الاول هنگام ظهر بود حضرت چهار روز در قبا ماندند ومسجد قبا را بنیان نهادند سپس
روز جمعه به سوی مدینه حرکت کرد وبه هنگام نماز جمعه به محله بنی سالم رسید ومراسم نماز جمعه
را در آنجا بر پا داشت واین اولین جمعه ای بود که رسول الله در اسلام به جا آ<رد خطبه ای هم در این نماز جمعه خواند که اولین خطبه حضرت در مدینه بود
2= اهمیت نماز جمعه بهترین دلیل پر اهمیت این فریضه اسلام قبل از هر چیز آیات همین سوره است که به همه مسلمانان واهل ایمان دستور می دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوی آن بشتابند و هر گونه
کسب وکار و برنامه مزاحم را ترک گویند . در احادیت اسلامی نیز تاکید های فراوانی وارد شده است از
جمله در خطبه ای که موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامی اسلام نقل کرده اند آمده است
الله نماز جمعه را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفا من از روی استخفاف یا
انکار ترک کند لله اورا پریشان می کند و به کار او برکت نمی دهد بدانید نماز او قبول نمی شود بدانید زکات او قبول نمی شود بدانید حج او قبول نمی شود بدانید اعمال نیک اوقبلو نخواهد شد تا از این کار توبه کند البته باید توجه داشت که مذمت های شدیدی که در مورد ترک نماز جمعه آمده در صورتی است که نماز جمعه واجب عینی باشد
3= فلسفه نماز عبادی سیاسی جمعه : نماز جمعه قبل ازهر چیز یک عبادت بزرگ دسته جمعی است واثر
عمومی عبادات را که تلطیف روح وجان و شستن دل از آلودگی های گناه وزدودن زنگار معصیت از قلب
می باشد در بر دارد و اما از نظر اجتماعی وسیاسی یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه
حج بزرگترین کنگره اسلامی می باشد و به همین دلیل در روایتی از پیامبراکرم نقل شده که جمعه حج کسانی است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند . در حقیقت اسلام به سه اجتماع بزرگ اهمیت می دهد اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل می شود اجتماع هفتگی که در مراسم نماز جمعه است
و اجتماع حج که در کنار خانه الله هر سال یک بار انجام می گیرد نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم
است بخصوص این که یکی از برنامه های خطیب در خطبه نماز جمعه ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی واقتصادی است . پایان
فضیلت سوره
62:این سوره 11آیه دارد . بر هر شیعه لازم است این سوره و سوره منافقین را در نماز ظهر جمعه بخواند
اگر صبح و شام این سوره را بخواند از وسوسه شیطان در امان باشد.
سوره 63 وتفسیر وفضیلت آن
سوره 63:
سورة المنافقون:
مولف ومفسر : آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم:
إذَا جَآءَکَ ألمُنَفقُونَ قَآلُوا نَشهَدُ إنَّکَ لَرَسُولُ اللهِ وَاللهُ یَعلَمُ إنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللهُ یَشهَدُ إنَّ ألمُنَفقینَ لَکَذبُونَ
(1)أتَّخََذُوا أَیمََنَهُم جُنَّةٌ فَصَدُّوا عَن سَبیلِ الله إنَّهُم سَآءَ مَآ کَانُوا یَعمَلُونَ (2) ذَلکَ بأَنَّهُم ءَ امَنُوا ثُمَُّ کَفَروا
فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِم فَهُم لَا یَفقَهُونَ (3) وَإذَآرَأَیتَهُم تُعجبُکَ أَجسَآمُهُم وَإن یَقُولُوا تَسمَع لقولِهِم کَأَّ نَّهُم خَُشُبُُ ُ
مُّسَنَّدَةُ ُ یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهم هُمُ ألعَدُ وُّ فَأ حذَرهُم قَتَلَهُمُ اللهُ أَنَّی یُوفَکُونَ (4) وَ إذَا قیلَ لَهُُُُُُُُُُُُُُُم تَعَآلَوا
یستََغفر لَکُم رَسُولُ الله لَووارُءُسَهُم وَرَأَیتَهُم یَصُدُّونَ وَهُم مُّستَکبروُن (5) سَوآءُ عَلَیهم أَستَغفَرتَ لَهُم أَم
لَم تَستَغَفر لَهُم لَن یَغفرَاللهُ لَهُم إنَّ اللهَ لَآ یَهدی ألقَومَ ألفَسقینَ(6) هُمُ ألذُّینَ یَقُولُونَ لَآ تُنفقُوا عَلَی مَن عندَ
رسُول الله حَتَّی یَنفَضُّوا ولله خَزَآئنُ ألسَّمَوتِ وَألاَرض وَلَکنَّ ألمُنفقینَ لَا یَفقَهُونَ (7) یَقولُونَ لَئن رَّجَعنَا
إلَی ألمَدینَةِ لَیُخرجَنَّ ألاَُ عَُزُّ مَنَها ألاَ ذَلَّ وللِهِ ألعزَّةُ وَلرسُوِله وَللمُومنینَ وَلَکنَّ ألمُنَفقینَ لَآ یَعلَمُونَ (8)
یأَ یُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا لَآ تُلهکُم أَموَلُکُم وَلَآ أَولَدُکُم عَن ذِکراللهِ وَمَن یَفعَل ذلک فَأُ ولَئکَ هُمُ الخَسروُن (9) وَ
أَنفقُوا مِن مَّارَزَقنَکُم مّن قَبلِ ان یَأتیَ أَحَدکُمُ ألمَوتُ فَیَقُولَ رَبّ لَولَآ أَخَّرتَنی إلَی أَجَلٍ قَریبٍ فأَصَّدَّقَ وَأَکُن
مّنَ ألصَّلِحینَ (10) وَلَن یُِوخّرَاللهُ نَفسًا إذََاجَآءَ أَجَلَهُا وَاللهُ خَبیرُ بمَآ تَعمَلُون(11)
تفسیر سوره 63:
این سوره پر محتواست که محور اصلی بحث های آن عبارتند از 1- نشانه های منافقان که خود شامل
چندین قسمت حساس است 2- بر حذر داشتن مومنان از توطئه های منافقان 3- هشدار به مومنان که
مواهب مادی دنیا آنها را از ذکر الله غافل نکند 4- توصیه به انفاق در راه الله وبهره گیری از اموال
پیش از آن که مرگ فرارسد وآتش حسرت به جان انسان بیفتد.
سرچشمه نفاق ونشانه های منافقان . قبل از ورود در تفسیر این سوره ذکر مقدمه ای لازم به نظر می
رسد و آن اینکه مساله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد که پیامبر به مدینه هجرت فرمود
وپایه های اسلام قو و پیروزی آن آشکار شد وگرنه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت زیرا اظهار
مخالفت بطور آشکار مشکل و گاه غیر ممکن بود لذا دشمنان شکست خورده برای ادامه برنامه های
تخریبی خود تغییر چهره داده ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند ولی در خفا به اعمال خود ادامه می
دادند اصولا طبیعت هر انقلابی چنین است که بعد از پیروزی چشمگیر باصفوف منافقان رو به رو خواهد
شد و دشمنان سر سخت دیروز به صورت عوامل نفوذی امروز در لباس دوستان ظاهری جلوه گر می شوند و از اینجاست که می توان فهمید چرا این همه آیات مربوط به منافقین در مدینه نازل شده نه درمکه
این نکته قابل توجه است که مساله نفاق و منافقان مخصوص به عصر پیامبر نبوده بلکه هر جامعه ای
مخصوصا جوامع انقلابی با آن روبرو هستند به همین دلیل باید تحلیل های قران را روی این مساله به عنوان یک مساله مورد نیاز فعلی مورد بررسی دقیق قرار داد و از آن برای مبارزه با روح نفاق و خطوط
منافقین در رجوامع اسلامی امروز الهام گرفت . نکته مهم دیگر این که خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است چرا که از یک سو شناخت آنها غالبا آسان نیست و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تار وپود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است و از
سوی سوم روابط مختلف آنها با سایر اعضا جامعه کار مبارزه را با آنها دشوار می سازد.
به همین دلیل اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده و نیز به همین دلیل قران سخت ترین حملات خود را متوجه منافقان ساخته و آن قدر که آنها را کوبیده هیچ دشمنی را نکوبیده است
با توجه به این مقدمه به تفسیر آیات باز می گردیم .
1= نخستین سختی را که قران در اینجا در باره منافقان مطرح می کند همان اظهار ایمان دروغین آنهاست که پایه اصلی نفاق را تشکیل می دهد می فرماید هنگامی که منافقان نزد تو آیند می گویند ما شهادت می دهیم که حتما تو رسول الله هستی بعد می افزاید الله می داند که تو فرستاده او هستی ولی الله شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند و به گفته خود ایمان ندارند . چرا که آنها نمی خواستند خبر از رسالتپیامبر بدهند بلکه می خواستند از اعتقاد خود به نبوت او خبر دهند و مسلما در این خبر دروغگو بودند
و از اینجا نخستین نشانه نفاق روشن می شود و آن دوگانگی ظاهر وباطن است که با زبان موکدا اظهار
ایمان می کنند ولی در دل آنها مطلقا خبری از ایمان نیست این دروغ گویی محور اصلی نفاق را تشکیل می دهد
2- این آیه به دومین نشانه منافقین پرداخته چنین می گوید آنها سوگند هایشان را سپر ساخته اند تا مردم
را از راه الله باز دارند آنها کارهای بسیار بدی انجام می دهند چرا که در طریق هدایت مردم به آئین حق ایجاد مانع می نمایند و چه عملی از این بد تر وزشت تر است تعبیر جُنَّه (سپر) نشان می دهد که آنها
دائما با مومنان در حال جنگ و ستیزند وهرگز نباید فریب ظاهر سازی و چرب زبانی آنها را خورد زیرا
انتخاب سپر مخصوص میدان های نبرد است
3= این آیه به علت اصلی این گونه اعمال ناروا پرداخته می افزایداین به خاطر آن است که آنها نخست
ایمان آوردند سپس کافر شدند ولذا بر دل های آنها مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمی کنند .
منافقان دو گروهند گروهی از اول ایمانشان صوری وظاهری بوده وگروه دیگری در آغاز ایمان حقیقی
داشته اند سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفته اند ظاهر آیه مورد بحث گروه دوم را می گوید
واین سومین نشانه از نشانه های آنهاست که از درک حقائق روشن غالبا محرومند
4= این آیه نشانه های بیشتری را از منافقین ارائه داده می گوید هنگامی که آنها را می بینی جسم وقیافه
آنان تور ا در شگفتی فرو می برد ظاهری آراسته و قیافه هایی جالب دارند علاوه بر این چنان شیرین و
جذاب سخن می گویند که اگر سخن بگویند به سخنا نشان گوش فرا می دهی جایی که پیامبرظاهرا تحت
تاثیر جذابیت سخنان آنها قرار گیرد تکلیف دیگران روشن است این از نظر ظاهر واما از نظر باطن گویی
چوب های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده اند . اجسامی بی روح و صورت هایی بی منی و هیکل هایی توخالی دارند نه از خود استقلالی نه در درون نور و صفایی و نه ارداه و تصمیم محکم و ایمانی دارند درست هم چون چوب هایی خشک تکیه زده بر دیوار. سپس می افزاید آنها چنان تو خالی و
فاقد توکل بر الله و اعتماد بر نفس هستند که هر فریادی از هر جا بلند شود آن را برضد خود می پندارند
ترس وو حشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکم فرماست ویک حالت سوءظن و بد بینی جانکاه
سر تا سر رروح آنها را فرا گرفته است .. در پایان آیه به پیامبر هشدار می دهد که اینها دشمنان واقعی
تو هستند پس از آنها بر حذر باش . بعد می گوید الله آنها بکشد چگونه از حق منحرف می شوند
5= برای این آیه وسه آیه بعد شان نزول مفصلی نقل شده که خلاصه آن چنین است > بعدا از غزوه بنی
المصطلق (جنگ در سال ششم هجرت در سرزمین قدید واقع شد) دو نفر از مسلمانان یکی از طایفه
انصار ودیگری از مهاجران به هنگام گرفتن آب از چاه با هم اختلاف پیدا کردند و یکی از سرکرده های
معروف منافقان بود به یاری مرد انصار ی شتافت و مشاجره لفظی شدیدی در میان آن دو در گرفت عبدالله بن ابی سخت خشمگین شده ودر حالی که جمعی از قومش نزد او بودند گفت به الله سوگند که اگر
به مدینه باز گردیم عزیزان و ذلیلان را بیرون خواهند کرد و منظورش از عزیزان خود وا تباعش بود و
از ذلیلان مهاجران سپس ر وبه اطرافیانش کردو گفت این نتیجه کاری است که شما به سر خودتان آوردید
این گروه را در شهر خود جای دادید واموالتان را با آنها قسمت کردید هرگاه باقیمانده غذای خودتان را به
مثل این مرد ( اشاره به مهاجر) نمی دادید بر گردن شما سوار نمی شدند . در اینجا زیدبن ارقم که در آن
وقت جوانی نو خاسته بود رو به ایی کرد وگفت به الله سوگند ذلیل و قلیل تویی و محمد در عزت الهی و
محبت مسلمین است عبدالله صدا زد خاموش باش تو باید بازی کنی ای کودک . زید بن ارقم خدمت رسول
الله آمد وماجرا را نقل کرد پیامبر کسی را به سراغ عبدالله فرستاد فرمود این چیست که برای من نقل
کرده اند؟ عبدالله گفت به الله که کتاب آسمانی بر تو نازل کرده من چیزی نگفتم و زید دروغ می گوید .
سپس پسامبر دستور داد تمام آن روز وتمام شب را لشکریان به راه ادامه دهند سرانجام پیامبر وارد مدینه
شد ارقم می گوید من از شدت اندوه و شرم در خانه ماندم وبیرون نیامدم در این هنگام سوره منافقین نازل
شد و زید را تصدیق و عبدالله را تکذیب کرد پیامبر گوش زید را گرفت و فرمود ای جوان الله سخن تورا
تصدیق کرد الله آیاتی از قران را درباره آنچه تو گفته بودی نازل کرد . هنگامی که این آیات نازل شد و دروغ عبد الله ظاهر شد بعضی به او گفتند خدمت پیامبر برو تا برای تو استغفار کند عبدالله سرش را تکان
داد و سخنان ناروایی گفت در این جا این آیه نازل شود
تفسیر: نشانه های دیگری از منافقان . این آیه و بعد از آن هم چنان ادامه بیان اعمال منافقان و نشانه های گوناگون آنهاست می فرماید هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول الله برای شما استغفار کند
سرهای خود را از روی استهزا وکبرو غرور تکان می دهند و آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض
کرده و تکبر می ورزند . روشن است که روح اسلام تسلیم در برابر حق است وکبر وغرور همیشه مانع
این تسلیم است به همین دلیل یکی از نشانه های منافقان بلکه یکی از انگیزه های نفاق را همین خود
خواهی و خود برتربینی وغرور می توان شمرد
6= در این آیه برای رفع هرگونه ابهام در این زمینه می افزاید به فرض اینکه نزد تو بیایند وبرای آنها
استغفار کنی زمینه آمرزش در آنها وجود ندارد بنا براین برای آنها تفاوت نمی کند که خواه استغفار
کنی یا نکین هرگز الله آنان را نمی بخشد . دلیل آن هم این است که الله قوم فاسق را هدایت نمی کند چرا
که در گناه اصرار می ورزند ود ربرابر حق مستکبرند . استغفار پیامبر تنها در صورتی اثر می گذارد
که زمینه مساعد وقابلیت لازم فراهم شود اگر به راستی آنها توبه کنند وسر تسلیم در مقابل حق فرود
آورند . استغفار پیامبر و شفاعت او مسلما موثر است ودر غیر این صورت کمترین اثری نخواهد داشت
7= سپس به یکی کاز گفته های بسیار زشت آنها که روشن ترین گواه انفاق آنها محسوب می شود
اشاره کرده می فرماید آنها کسانی هستند که می گویند به افرادی که نزد رسول الله هستند انفاق نکنید
و از اموال وامکانات خود در اختیار آنها قرار ندهید تا پراکنده شوند . غافل از این که خزائن آسمان ها
و زمین از آن الله است ولی منافقان نمی فهمند . این بینوا ها نمی دانند که هر کس هرچه دارد از الله
دارد اگر انصار می توانند به مهاجران پناه دهندو آنها را در اموال خود سهیم کنند این بزرگترین
افتخاری است که نصیب شان شده نه تنها نباید منتی بگذارند بلکه باید الله را بر این توفیق بزرگ شکر
گویند
8= سپس به یکی دیگر از نفرت انگیز ترین سخنان آنها اشاره کرده می افزاید آنها می گویند اگر به مدینه
باز گردیم عزیزان ذلیلان را بیرون می کنند این همان گفتاری است که از دهان آلوده ابی خارج شد و
منظورش این بود که ما ساکنان مدینه رسول الله ومومنان مهاجر را بیرون می کنیم
سپس قران پاسخ دندان شکنی به آنان داده می گوید عزت مخصوص الله ورسول او ومومنان است ولی
منافقان نمی دانند .
تنها منافقان مدینه نبودند که این سخن را در برابر مومنان مهاجر گفتند بلکه قبل از آنها نیز سران قریش
در مکه می گفتند اگر این گروه اندک مسلمان فقیر را در محاصره اقتصادی قرار دهیم یا ازمکه بیرون شان کنیم مطلب تمام است.
امروز نیز دولت های استعماری به پندار این که خزائن آسمان وزمین را در اختیار دارند می گویند ملت هایی را که در برابر ما تسلیم نمی شوند باید در محاصره اقتصادی قرار داد تا بر سر عقل آیند وتسلیم
شوند . این کور دلان خبر ندارند که با یک اشاره الله تمام ثروت ها وامکاناتشان بر باد می رود و عزت
پوشالی آنها دست خوش فنا می گردد
9= اموال وفرزندان شما را از یاد الله غافل نکنند . از آنجا که یکی از عوامل مهم نفاق حب دنیا و علاقه
افراطی به اموال وفرزندان است دراینجا مومنان را از چنین علاقه افراطی باز می دارد می گوید ای کسانی که ایمان آورده اید اموال وفرزندانتان شما را از یاد اله غافل نکند و کسانی که چنین کنند زیانکارند
درست است که اموال و اولاد از مواهب الهی هستند ولی تا آنجا که از آنها در راه الله و برای نیل به سعادت کمک گرفته شود اما اگر علاقه افراطی به آنها سدی در میان انسان و الله ایجاد کند بزرگترین بلا
محسوب می شوند
10= سپس به دنبال این اخطار شدید به مومنان دستور انفاق در راه الله را صادر کرده می فرماید واز آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید الله چرا مرگ مرا
مدت کمی به تاخیر نینداختی تا در راه الله صدقه دهم و از صالحان باشم . در ذیل آیه می گوید من انفاق
می کنم واز صالحان شوم این تعبیر بیانگر تاثیر عمیق انفاق در صالح بودن انسان است بسیارن کسانی که
وقتی چشم برزحخی پیدا می کنند و خود را در آخرین لحظات زندگی ودر آستانه قیامت می بینند وپرده های غفلت و بی خبری از جلو چشمان آنها کنار می رود و می بینند باید اموال وسرمایه ها را بگذارند و
بروند پشیمان می شوند وتقاضا ی بازگشت به زندگی می کنند تا جبران کنند ولی دست رد بر سینه آنها
گذارده می شود چرا که سنت الهی است که این را ه بازگشت ندارد
11= در آخرین آیه با قاطعیت تمام می افزاید و الله هرگز مرگ کسی را هنگامی که اجلش فرا رسد به تاخیر نمی اندازد چنانکه در سوره اعراف می خوانیم هنگامی که مرگ آنها فرا رسد نه یک ساعت پیشی
می گیرند نه یک ساعت تاخیر می کنند وسرانجام آیه را با این جمله پایان می دهد والله به آنچه انجام
می دهید آگاه است و همه آنها را برای پادا ش وکیفرثبت کرده و در برابر همه آنها به شما جزا می دهد.
پایان
فضیلت سوره 63:
این سوره 11 آیه دارد وهرکس آن ر ابخواند از شک ونفاق بر می گردد واگر بر دمل خوانده شود شفا
یابد . این سوره برای رفع درد چشم و یا هر درد دیگر و جهت دمل ها و جراحت ها موثر است
سوره 64 وتفسیر وفضیلت آن
سوره 64:
سورة التغابن :
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
یُسَبحُ لله مَآ فی ألسَّمَوتِ ومَا فی ألارًض لُهُ ألمَلکَ وَلَهُ ألحَمدُ وَهُوَ عَلَِی کُلِّ شَئ قَدیرُ (1) هُوَ ألذّی
خَلَقکُم فَمنکُم کَافرُ ُ وَمِنکُم مُّومنٌ وَاللهُ بِمَا تَعمَلُونَ بَصیرٌ (2) خَلَقَ ألسَّموَتِ وَألارضَ بِا لحَقِّ وَ صّور
کُم فَأَحسَنَ صُوَرَکُم وَإلیهِ ألمَصیرُ (3) یَعلَمُ مَا فِی ألسَّموتِ وَألأرضِ وَیَعلَمُ مَا تُسرُّونَ ومَا تُعلِنُونَ و
اللهُ عَلیمُ ُ بِذَاتِ ألصُّدُور (4) أَلَم یَأ تِکُم نَبَوُ ألَُّذینَ کَفَرُوا مِن قَبلُ فَذَآقُوأ وَبَالَ أَمرِهِم وَلَهُم عَذَابُ أَلیمٌ
(5) ذَلکَ بِأَنَّهُ کَانَت تَأتیهِم رُسُلُهُم بألبَینّتِ فَقَالُوا أَبَشرٌ یَهدُونَنَا فَکَفرُوأ وَتَولَّوأ وَّ أستَغنَی اللهُ واللهُ
غَنیُّ حَمیدُُ ُ (6) زَعَم ألَّذینَ کَفَروُا أَن لَّن یُبعَثُوأ قُل بَلَی وَرَبّی لَتُبعَثُنّ ثُّمَ لَتُنبَوُنََّ َ بَمَآ عَمِلتُم وذَلِکَ عَلَی
الله یَسیرُ (7) فَئَامِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَألنُّور ألَّذی أَنزَلنَا وَاللهُ بِمَا تَعمَلُونَ خَبیرُ ُ (8) یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ
ألجَمع ذَلکَ یَومُ ألتَّغابُنِ وَمَن یُومِن بِالله وَ یَعمَل صَلحًا یُکفِّر عَنهُ سَیئَآتِهِ وَیُدخلهُ جَنَّتٍ تَجری مِن تَحتهِا
ألاَنهَرُ خَلِد ینَ فیهَآ أَبَدًا ذَلِکَ ألفَوزُ ألعَظیمُ (9) وَألَّذینَ کَفَروا وکَذَّبُوا بَِایَتِنَا أُولئَکَ أَصحَبُ ألنَّار خَلدینَ
فیهَا وَبئسَ ألمَصیرُ (10) مَآ أَصَآبَ مِن مُّصیبَةٍ إلَّا بِإذنِ الله وَمَن یُو مِن بِألله یَهدِ قَلبَهُ وَاللهُ بِکُّلِ
شَئ ءٍ عَلیمٌ (11) وَأطیعُوا أللهَ وَأطیعُوا ألرَّسُولَ فَإن تَوَلَّیتُم فَإنَّمَا عَلَی رَسُولِنَا ألبَلَغ ُ ألمُبینُ (12)
اللهُ لَُآ إلَهَ إلَّا هُوَ وَعَلَی الله فَلیَتَوکَّل ألمُومنُونَ (13) یَأَیُّهَا ألَّذینَ ءَ امَنُوا إنَّ مِن أَزوَجِکُم وَأَولَِدکُم عَدُوًّا
لََّکُم فَأحذَرُوهُم وَإن تَعفُوا وَتَصفَحُوا وَتَغفِرُوا فَإنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحیمُ (14) إنَّمآ أَمَولُکُم وَأَولَدُکُم فِتنَةٌ وَاللهُ
عِندَهُ أَجرٌ عَظیمٌ (15) فَأَتَّقواللهَ مَآ أستَطعتُم وَأسمَعُوا و َأَطیعُوا و َأَنفِقُوا خَیرًا لّاَ نُفسِکُم وَمَن یُوقَ شُحَّ
تَفسِهُ فَأُولَئکَ هُمُ ألمُفُلحُِونَ (16) إن تُقرضُوا الله قَرضًا حَسَنًا یُضَعِفهُِ لَکُم وَیَغفر لَکُم وَاللهِ شَکُورٌ حَلیمً
(17) عَلِمُ ألغَیبِ وَألشَّهدَةِ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (18)
َ تفسیرسوره 64:
لحن آیات اخیر این سوره با سور های مدنی هماهنگ است ولی صدر آن با سوره های مکی موافق تر
است اما به هرحال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنی تلقی می کنیم بخش های این سوره عبارتند از
آغاز سوره که از توحید و صفات وافعال الله بحث می کند – به دنبال آن با استفاده از علم الله به مردم
هشدار می دهد که مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند و سرنوشت اقوام پیشین را فراموش نکنند
در بخش دیگری از سوره سخن از معاد است و این که روز قیامت روز تعابن ومغبون شدن گروهی و
برنده شدن گروه دیگری است در بخش دیگر دستور به اطاعت الله وپیامبر داده و پایه های اصل نبوت
را تحکیم می بخشد و بخش آخر سوره مردم را به انفاق در راه الله تشویق می کند واز این که فریفته
اموال واولاد و همسران شوند بر حذر می دارد و سوره را با نام وصفات الله پایان می دهد همان گونه
که آغاز کرده بود
1= این سوره نیز با تسبیح الله آغاز می شود الله ای که مالک وحاکم بر کل جهان هستی و قادر بر همه
چیز است . می فرماید آنچه در آسمان ها وآنچه در زمین است برای الله تسبیح می گویند مالکیت و
حکومت از آن اوست و به همین دلیل تمام حمد وستایش نیز به ذات پاک او بر می گردد و او برهمه
چیز تواناست
2= سپس به امر خلقت و آفرینش که لازمه قدرت اوست اشاره کرده ومی فرماید او کسی است که شما
را آفرید وبه شما نعمت آزادی و اختیار داد لذا گروهی از شما کافرید وگروهی مومن و به این ترتیب
بازارا امتحان و آزمایش الهی داغ شد ودر این میان الله نسبت به آنچه انجام می دهید بیناست
3= سپس مساله خلقت را با توضیح بیشتر و با اشاره به هدف آفرینش در این آیه ادامه داده می فرماید
آسمان ها وزمین را به حق آفرید هم در آفرینش آن نظام حق ودقیقی است و هم دارای هدف حکیم
انه ومصالح حقی است چنانکه در سوره ص نیز فرمود ما آسمان وزمین و آنچه را در میان این دو
است بیهوده نیافریدیم این گمان کافران است بعد به آفرینش انسان پرداخته و ما را از سیر آفاقی به
سیر انفسی دعوت کرده می افزاید وشما رادر عالم جنین تصویر کرد تصویری زببا ودلپذیر هم از
نظر جسم و هم از نظر جان . به انسان ظاهری آراسته و باطنی پیراسته و عقلی فروزان و خردی
نیرومند داد و از آنچه در کل جهان هستی است نمونه هایی در وجود او آفرید. ولی همان گونه که در
پایان آیه می فرماید سرانجام بازگشت همه به سوی اوست.
4= واز آنجا که انسان برای هدف بزرگی آفریده شده باید دائما تحت مراقبت الله باشد الله ای که از درون
وبرون او با خبر است لذا در این آیه میفرماید آنچه را در آسمان ها و زمین است می داند و از آنچه
پنهان یا آشکار می کنید با خبر است والله از آنچه در درون سینه هاست آگاه است این آیه ترسیمی
است از علم بی پابان الله در سه مرحله نخست علم او نسبت به تمامی موجودات آسمان ها وزمین و
سپس علم او به همه اعمال انسان ها و آنچه را پنهان می دارند یا آشکار می سازند ودر مرحله سوم
مخصوصا روی عقاید باطنی و چگونگی نیت ها و آنچه بر قلب وجان انسان حاکم است تکیه می کند
مسلما توجه به این حقیقت در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده موثر است وانسا ن را برای وصول
به هدف آفرینش و قانون تکامل آماده می سازد.
5= واز آنجا که یکی از موثرترین وسایل تربیت وطرق انذاره توجه دادن به سرنوشت اقوام و امت های
پیشین است این آیه یک نگاه اجمالی به زندگی آنها افکنده سپس انسان ها را مخاطب ساخته می گوید
آیا خبر کسانی که پیش از این کافرشدند به شما نرسیده است ؟ آری آنها طعم کیفر گناهان بزرگ خود
را چشیدند ودر آخرت نیز عذاب درد ناکی برای آنهاست شما از کنار شهر های بلا دیده و ویران شده
آن ها در مسیر خود به سوی شام و مناطق دیگر عبور می کنید نتیجه کفر و ظلم وعصیانگری آنها را
با چشم می بینید و اخبار آنها را در تاریخ می خوانید این عذاب دنیای آنها بوددر آخرت نیز عذاب درد
ناکی در انتظار شان است
6= این آیه به منشا اصلی این سرنوشت درد ناک اشاره کرد ه می افزاید این به خاطر آن بود که رسولان
آنها پیوسته با دلائل روشن به سراغشان می آمدند ولی آنها از روی کبر وغرور گفتند آیا بشر هایی اب
مثل ما می خواهند ما را هدایت کنند؟ مگر چنین چیزی ممکن است و با این منطق پوشالی به مخالفت
با آنها بر خاستند پس کافر شدند وروی بر گرداندند . در حالی که الله از ایمان و طاعتشان بی نیاز
بود آنها را موظف به ایمان و اطاعت و پرهیز از گناه فرمود تنها برای منفعت خودشان و سعادت و
نجاتشان در این جهان و جهان دیگر بود آری الله بی نیاز وشایسته ستایش است اگر جمله کائنات کافر
شدند بر دامان کبریائیش گردی نمی نشیند همان گونه که اگر همه مخلوقات مومن و مطیع فرمان اوباشند چیزی بر جلا لش افزوده نمی شود این مائیم که نیازمند به این برنامه های تربیتی وسازنده و تکامل
بخش هستیم
7= در تعقیب بحث هایی که درآیات قبل پیرامون هدف دار بودن آفرینش آمده در اینجا مساله معاد ورستاخیز
را که تکمیلی است بر بحث هدف آفرینش انسان مطرح می کند نخست از ادعای بی دلیل منکر ان رستا
خیز شروع کرده می فرماید کافران پنداشتند که هرگز بر انگیخته نخواهند شد سپس در تعقیب این سخن
به پیامبر اسلام دستور می دهد بگو آری به الله سوگند همه شما در قیامت بر انگیخته خواهید شد سپس
آنچه را عمل می کردید به شما خبر داده می شود و این برای الله آسان است . وقتی که کار دست الله قادر
متعال است مشکلی در میان نخواهد بود
8= در این آیه چنین نتیجه گیری می کند اکنون که قطعا معادی در کار است به الله ورسول او و نوری که
نازل کرده ایم ایمان بیاورید وبدانید الله به آنچه انجام می دهید آگاه است به این ترتیب دستور می دهد که
خود را برای رستاخیز از طریق ایمان وعمل صالح آماده کنند ایمان به سه اصل الله و پیامبر و قران که
اصول دیگر نیز در آن درج است
9= روز تغابن و آشکار شدن غین ها
در این آیه به توصیف روز قیامت پرداخته چنین می گوید این بعث ونشور وحساب وجزا در زمانی خواهد بود که همه شما را در آن روز اجتما ع گرد آوری می کند یکی از نام های قیامت یوم الجمع است
که در قران با تعبیر های مختلف کرارا به آن اشاره شده است میخوانیم: بگو تمام اولین وآخرین در میعاد
روز معینی جمع می شوند واز آن به خوبی استفاده می شود که رستاخیز همه انسان ها در یک روز است
سپس می افزاید آن رو ز روز تغابن است
روزی است که غابن برنده ومغبون بازنده شناخته می شود روزی که روشن می شود چه کسانی در تجارت
خود در عالم دنیا گرفتار غبن وخسارت وپشیمانی شده اند به این ترتیب یکی دیگر از نام های قیامت یوم
التغابن روز ظهور غبن هاست .سپس به بیان حال مومنان در آن روز پرداخته می افزاید و هر کس به الله
ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد گناهان اورا می بخشد واورا در باغ هایی از بهشت که نهر ها از زیر
درختانش جاری است وارد می کند جاودانه در آن می مانند واین پیروزی بزرگی است به این ترتیب هنگامی
که دوشرط اصلی یعنی ایمان و عمل صالح حاصل شود این مواهب عظیم پشت سر آن خواهد بود
10= در این آیه می افزاید اما کسانی که کافر شدند و آیات مارا تکذیب کردند اصحاب دوزخند جاودانه در آن
می مانند وسرانجام آنها سرانجام بدی است . در اینجا نیز عامل بدبختی دو چیز شمرده شده است کفر و
تکذیب آیات الهی که ضد ایمان و عمل صالح است ودر نتیجه در آنجا سخن از بهشت جاودان است ودر اینجا از دوزخ همیشگی آنجا فوز عظیم است و اینجا بئس المصیر وسرانجام مرگبار
11= همه مصائب به فرمان اوست در این آیه بک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث درد ناک این جهان
اشاره می کند شاید از این جهت که همیشه وجود مصائب دستاویزی برای کفار در مورد نفی عدالت در پ
این جهان بوده است و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان وعمل صالح همیشه مشکلاتی وجود دارد که
بدون مقاومت در برابر آنها مومن به جایی نمی رسد وبه این ترتیب رابطه این آیات با آیات گذشته روشن
می شود نخست می فرماید هیچ مصیبتی رخ نمی دهد مگر به اذن الله منظور از ذن در اینجا همان اراده
تکوینی الله است نه اراده تشریعی . از مجموع آیاتی که در باره مصائب در قران آمده بر می آید که مصائب
بر دوگونه است مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده واراده بشر کمترین تاثیری در آن ندارد
مانند مرگ ومیر وقسمتی از حوادث دردناک طبیعی . دوم مصائبی که انسان به نحوی در آن نقشی داشته
باشد قران در باره دسته اول می گویدهمه به اذن الله روی می دهد ودر باره قسم دوم می گوید به خاطر اعمال خودتان دامانتان را می گیرد . سپس در دنباله آیه به مومنان بشارت می دهد که هر کس به الله
ایمان آورد لله قلبش را هدایت میکند آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند مایوس نشود و جزع وبیتابی
نکند . این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید در نعمت ها شاکر می شود ودر مصیبت ها صابر و در
برابر قضای الهی تسلیم و در پایان آیه می فرماید و الله به هر چیز داناست . این تعبیر می تواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب وبلا ها باشد که الله روی علم و آگاهی بی پایانش برای تربیت بندگان و اعلام بیدار
باش و مبازره با هر گونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانی آنها مصائبی ایجاد می کند تابه خواب فرو نروند
و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند ودست به طغیان و سرکشی نزنند
12= و از آنجا که معرفت مبدا و معاد که در آیات قبل پایه ریزی شده واثر حتمی آن تلاش در راستای
اطاعت الله وپیامبر است در این آیه می افزاید و اطاعت کنید الله را و اطاعت کنید پیامبر را .
نا گفته پیداست که اطاعت رسول الله نیز شعبه ای از اطاعت الله است چرا که او از خود چیزی نمی گوید و تکرا اطیعوا در اینجا اشاره به همین است که این دو در عرض هم نیست بلکه یکی از دیگری سر
چشمه می گیرد از این گذشته اطاعت الله مربوط به اصول قوانین و تشریع الهی است واطاعت رسو ل مربوط به تفسیر ها ومسائل اجرائی می باشد بنابر این یکی اصل ودیگری فرع است سپس می فرماید اگر
شما روی گردان شوید واطاعت نکنید هر گز مامور به اجبار شما نیست رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفه ای ندارد آری . او موظف به رساندن پیام حق است بعدا سر و کار شما با الله است واین تعبیر یک نوع تهدید
جدی وسر بسته است
13= در این آیه اشاره به مسا له توحید در عبودیت می کند که به منزله دلیلی برای وجوب اطاعت است
می فرماید الله کسی است که هیچ معبودی جز او نیست . مومنان باید فقط بر او توکل کنند غیر از ا و
هیچ کس شایسته عبودیت نیست چرا که مالکیت وقدرت و علم وغنا همه از آن اوست و دیگران هرچه
دارند از او دارند و به همین دلیل نباید در برابر غیر او سر تسلیم و تعظیم فرود آورند ونیز به همین دلیل
برای حل هر گونه مشکل باید از او مدد بگیرند و فقط بر او توکل کنند
14= وقتی بعضی از مردان می خواستند هجرت کنند پسر وهمسرش دامن اورا می گرفتند و می گفتند تورا
به الله سوگند که هجرت نکن زیرا اگر بروی ما بعد از تو بی سرپرست خواهیم شد بعضی می پذیرفتند
و می ماندند آیه نازل شد و آنها را ازقبول این گونه پیشنهاد ها واطاعت فرزندان و زنان در این زمینه
بر حذر داشت اما بعضی دیگر اعتنا نمی کردند و می رفتند ولی به خانواده خود می گفتند به الله اگر ما با
هجرت نکنید و بعد ا در دارالهجرة مدینه نزد ما آئید ما مطلقا به شما اعتنا نخواهیم کرد ولی به آنها دستور
داده شد که هر وقت خانواده آنها به آنها پیوستند گذشته را فراموش کنند و جمله وان تعفوا .... ناظر به
همین معنی است .
تفسیر: اموال وفرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند. از آنجا که در آیات گذشته فرمان به اطا عت بی قید و
شرط الله ورسولش آمدهر بود ونیز یکی از موانع مهم این راه علاقه افر اطی به اموال و همسران و فرزندان است در اینجا به مسلمانان در این زمینه هشدار می دهد نخست می گوید ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها بر حذر باشید . البته نسانه های این عداوت
کم نیست گاه می خواهید اقدام به کار مثبتی همچون هجرت کنید دامان شما را می گیرند و مانع این فیظ عظیم
می شوند و گاه انتظار مرگ شما را می کشند تا ثروت شما را تملک کنند و مانند اینها . البته این دشمنی گاه در لباس دوستی است و به گمان خدمت است و گاه به راستی با نیت سوء وقصد عداوت انجام می گیرد و یا
به قصد منافع خویشتن. ولی از آنجا که ممکن است این دستور بهانه ای برای خشونت و انتقام جویی وافراط
از ناحیه پدران و همسران گردد بلافاصله در ذیل آیه برای تعدیل آنها می فرماید واگر عفو کنید و چشم بپوشید وببخشید الله شما را مشمول عفو ور حمتش قرار می دهد چرا که الله بخشنده ومهربان است . بنا براین اگرآنها از کار خود پشیمان شدند ودر مقام عذر خواهی بر آمدند و یا بعد از هجرت به شما پیوستند آنها را از خود نرانید و عفو و گذشت پیشه کنید همان طور که انتظار داردی الله هم با شما چنین کند
15= در این آیه به یک اصل کلی دیگر در مورد اموال و فرزندان اشاره کرده می فرماید اموال وفرزندانتان
فقط وسیله آزمایش شما هستند و اگر در این میدان آزمایش از عهده بر آئید اجر و پاداش عظیم نزد الله از آن شما خواهد بود در آیه گذشته تنها سخن از عداوت بعضی از همسران وفرزندان نسبت به انسان بود که
اورا از راه الله منحرف ساخته به گناه و گاهی به کفر می کشانند ولی در اینجا سخن از همه فرزندان واموال است که وسیله آزمایش انسانند . در واقع این دو موضوع بیش از هر چیز دیگر وسیله امتحان است
و به همین دلیل در روایتی از علی می خوانیم که فرمود هیچ کس از شما نگوید الله من به تو پناه می برم از
امتحان و آزمایش چرا که هر کس دارای وسیله آزمایشی است و حداقل مال و فرزندی دارد واصولا طبیعت
زندگی دنیا طبعیت آزمایش وبوته امتحان است ولکن کسی که می خواهد به الله پناه برد از امتحانات گمراه
کننده پناه برد چه اینکه الله می گوید بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمون است .
16= در این آیه به عنوان نتیجه گیری می فرماید پس تا می توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطا
عت نمایید وانفاق کنید که برای شما بهتر است . نخست دستور به اجتناب از گناهان می دهد چرا که تقوا
پیشتر ناظر به پرهیز از گناه است و سپس دستور به اطاعت فرمان وشنیدنی که مقدمه این اطاعت است و
از میان طاعات بخصوص روی مساله انفاق که مهمترین آزمایش های الهی است تکیه می کند وسر انجام هم می گوید سود تمام انیها عاید خود شما می شود در پایان آیه به عنوان تاکیدی بر مساله انفاق می فرماید وکسانی که از بخل وحرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند . این دوصفت رذیله ازبزرگ ترین موانع رستگاری انسان وبزرگتارین سد راه انفاق وکار های خیر است . امام صادق از شب تا صبح طواف خانه الله
به جا می آورد وپیوسته می فرمود الله ق شح نفسی یعنی الهی مرا از حرص وبخل خودم نگاهدار . یکی از
یارانش عرض می کند فدایت وشم امشب نشنیدم عغیر از این دعا دعا های دیگری کنی . فرمود چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالی که الله می فرماید و من یوق ....
چه تعبیر عجیبی الله ای که آفریننده اصل وفرع وجود ما وبخشنده تمام نعمت هاست از ما وام می طلبد و در
برابر آن وعده اجر مضاعف و آمرزش می دهد ونیز از ما تشکر می کند لطف ومحبت بالاتر از این تصور
نمی شود
18= و بالاخره در آخرین آیه می فرماید او دانای پنهان و آشکار است و او عزیز وحکیم است . از اعمال
بندگان مخصوصا انفاق های آنها در نهان و آشکار با خبر است واگر از آنها تقاضای قرض می کند به
خاطر نیاز وعدم قدرت است بلکه به خاطر کمال لطف ومحبت است واگر این همه پاداش در برابر انفاق
ها به آنها وعده می دهد این نیز مقتضای حکمت اوست . پایان
فضیلت سوره 64:
این سوره 18 آیه دارد هرکس این سوره را بخواند در قیامت این سوره شافی اوشود و از مرگ مفاجات
ایمن باشد و اگر نزد حاکم رود از شرش در امان باشد .
سوره 65و تفسیر وفضیلت آن
سوره 65:
سورة الطَّلاق
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
یَآ یُهَا ألنَّبیُّ إذَآ طَلَّقتُمُ ألنّسَآءَ فَطَلقُوهُنَّ لعدَّتهِنَّ وَأَحصُوا ألعدَّةَ و أتَّقواآلله رَبَّکُم لَا تُخرجُوهُنَّ مِن بُیوتهنَّ
وَلَُا یَخرُجنَ إلَّآ أَن یَأتینَ بفَحشةٍ مُّبینّةٍ وَتلکَ حُدُوُد ُ الله و مَن یَتَعدَّ حُدُودالله فَقَد ظَلَم نَفسَهُ لَا تَدری لَعَلَّ
اللهَ یُحدثُ بَعدَ ذلکَ أَمرًا (1) فَإذَآ بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَ مسکُوهُنَّ بمعَروُفٍ أَفَآرِقُوهُنَّ بمَعروفٍ وَأَشهدُواذَوَی
عَدلٍ مّنکُم وَأقیمُوا ألشَّهدَةَ لله ذَلکُم یُوعَظُ بةِ مَن کَانَ یُومنُ بِالله وَألیَومِ ألاخرِ وَمن یَتَّق اللهَ یَجعل لَّهُ
مَخرجٍا (2)وَ یَرزَُقهُ مِن حَیثُ لَُآ یَحتَسبُ وَمَن یَتَوکَّل عَلیَ الله فَهُو حَسبُهُ إنَّ اللهَ بَلغُ أمرِهِ قَد جَعَلَ الله
لکُلِّ شَئ قَدرًا (3) وَألَّی بَئسنَ مِنَ ألمَحیضِ مِن نسَآئکُم إنِ أرتَبتُم فَعِدَّتُهُنَ ثَلَثَةُ أَشهُر وَألَّی لَم یَحضنَ
وَآُولَـُتُ ألاحمَآلِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعنَ حَملَهُنَّ وَمَن یَتَّق الله یَجعَل لَّهُ مِن أَمرهِ یُسرًآ (4) ذَلکَ أَمرُالله أَنزَلَهُ
إلیَکُم وَ مَن یَتَّق اللهَ یُکَفَّر عَنهُ سَیَّئاتهِ وَیُعظم لَهُ أَجرًا (5) أسکنُوهُنَّ من حَیثُ سَکَنتُم من وُجدِکُم ولَا
تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضیقُوا عَلَیهنَّ وَ إن کُنَّ إُولَتِ حَملٍ فأَنفقُوا عَلَیهنَّ حتَّی یَضعنَ حَملَهُنَّ فإن أَرضَعنَ لَکُم
فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأَتَمروُ أبَینَکُم بمَعروُفٍ وَإن تَعَآسَرتُم فَسَتُرضعُ لَهُ أُخرَی (6) لیُنفِق ذُو سَعَةٍ مِن
سَعَـته وَمَن قُدرَعلیه رزقُهُ فَلیُنفق مِمَّا ءَ اتَئهُ اللهُ لَا یُکَّلفُ اللهُ نَفساً إلَّا مَآءَ اتَئها سَیَجعَلُ اللهُ بَعدَ عُسرٍ
یُسراً (7) وَکَأیّن مّن قَریَةٍ عَتَت عَن أَمرِ رَبّهَآ ورُسُلهِ فَحَاسَبنَئهَا حِسَاباً شَدیدًا وَعَذَّبنَها عَذَاباً نُّکرًا (8)
فَذَآقت وَ بَالَ أَمرهَا وَکَانَ عَقبةُ أَمرهَا خُسراً (9) أَعدَّاللهُ لَهُم عَذَاباً شَدیدَاً فَا تَّقوااللهَ یَأُولی ألالَبَبِ ألَّذ ین
ءامَنُوا قَد أَنزَُلَ اللهُ إلَیکُم ذِکرًا (10) رَّسولَآ یَتلُوا عَلیکُم ءَایَتِ اللهِ مُبینَتٍ لیُخرجَ ألذَّ ینَ ءَامَنُوا وعملُوا
ألصَّلحَتِ منَ ألظُّلُمتِ إلَی ألنُّور وَمَن یُومِن بألله وَیَعمَل صَلحًا یُدخلهُ جَنَّتٍ تَجری مِن تَحتهَا ألاَ نَهرُ خَلدینَ
فیهَا أَبَدًا أقَد أَحسَنَ اللهُ لَهُ رِزقًاً(11) الله ألَّذی خَلَقَ سَبعَ سَمَوتٍ وَمِنَ ألاَرضِ مِثلَُهُنَّ یَتَنزَّلُ ألاَمرُ بَینَهُنَّ
لِتَعلَموُا أَنَّ اللهَ عَلیَ کُلِ شَئ قَدیرُ ُ وَأَنَّ اللهَ قَد أَحاطَ بِکُلِّ شَئ ٍعِلمَا (12)
تفسیر سوره 65:
محتوای این سوره به دو بخش عمده تقسیم می شود بخش اول هفت آیه نخستین سوره است که پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن می گوید و بخش دوم که در حقیقت انگیزه اجرای بخش
اول است از عظمت الله وعظمت مقام رسول او و پاداش صالحان ومجازات بد کاران بحث می کند و
مجموعه منسجمی را برای ضمانت اجرای این مساله مهم اجتماعی ارائه می دهد ضمنا این سوره
نام دیگری نیز دارد و آن سوره نساء قصری ( بر وزن و معنی صغری) در مقابل سوره معروف
نساء است که نساء کبری می باشد
1- شرایط طلاق و جدایی: در نخستین آیه روی سخن را به پیامبر اسلام به عنوان پیشوای بزرگ
مسلمانان کرده سپس یک حکم عمومی را با صیغه جمع بیان می کند می فرماید ای پیامبر هر
زمان خواستید زنان را طلا ق دهید در زمان عده آنها را طلاق گویید یعنی صیغه طلاق در زمانی
اجرا شود که زن از عادت ماهیانه پاک شده و با همسرش نزدیکی نکرده باشد واین نخستین
شرط طلاق است . سپس به دومین حکم که مساله نگهداشتن حساب عده است پرداخته می فرماید
و حساب عده را نگه داردی دقیقا ملاحظه کنید که سه بار زن ایام پاکی خود را به پایان رساند و
عادت ماهیانه ببیند هنگامی که سومین دوران پاکی پایان یافت و وارد عادت ماهیانه سوم شد ایام
عده سرآمده و پایان یافته است قابل توجه این که مخاطب به نگهداری حساب عده مردان هستند
این به خاطر آن است که مساله حق نفقه ومسکن بر عهده آنها ست وهم چنین حق رجوع نیز از
آن آنان است وگرنه زنان نیز موظفند که برای روشن شدن تکلیف شان حساب عده را دقیقا نگه
دارند بعد از این دستور همه مردم را به تقوا وپر هیز کاری دعوت کرده می فرماید واز الله ایی که
رب شماست بپر هیزید واو رب ومربی شماست ودستوراتش ضامن سعادت شما می باشد بنا بر این فرمان ها ی اورا بکار بندید و از عصیان ونافرمانیش بپرهیزید بعد به سومین وچهارمین حکم
که یکی مربوط به شوهران و دیگری مربوط به زنان است پرداخته می فرماید نه شما آنها را از
خانه هایشان بیرون کنید ونه آن ها در دوران عده بیرون روند گرچه بسیاری از بی خبران این حکم اسلامی را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمی کنند وبه محض جاری شدن صیغه طلاق هم مرد
به خود اجازه می دهد که زن را بیرون کند وهم زن خود را آزاد می پندارد که از خانه شوهر خارج
شود وبه خانه بستگان باز گردد ولی این حکم اسلامی فلسفه بسیار مهمی دارد زیرا علاوه بر حفظ
احترام زن غالبا زمینه را برای بازگشت شوهر از طلاق و تحکیم پیوند زناشویی فراهم می سازد
پشت پا زدن به این حکم مهم اسلامی که در متن قران آمده است سبب می شود بسیاری از طلاق ها
به جدایی دائم منتهی شود در حالی که اگر این حکم اجرا می شد غالبا به آشتی و باز گشت مجدد
منتهی می گشت ولی از آنجا که گاهی شرایط فراهم می شود که نگهداری زن بعد از طلاق در خانه
طاقت فرساست به دنبال آن پنجمین حکم رابه صورت استثناء اضافه کرده می گوید مگر این که
کارزشت آشکاری انجام دهند مثلا آنقدر ناسازگاری بد خلقی و بد زبانی با همسر وکسان او کند که
ادامه حضور او در منزل باعث مشکلات بیشتر گردد به دنبال بیان این احکام به عنوان تاکید می
افزاید اینها حدود و مرزهای الهی است وهر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده
چرا که این قوانین و مقررات الهی ضامن مصالح خود مکلفین است . در پایان آیه ضمن اشاره
لطیفی به فلسفه عده وعدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلی می فرماید تو نمی دانی شاید الله
بعد از این وضع تازه و وسیله اصلاحی فراهم کند با گذشتن زمان طوفان خشم و غضب که غالبا موجب تصمیم های ناگهانی در امر طلاق و جدایی می شود فرو می نشیند و حضور دائمی زن در
خانه در کنار فرزندانی در کار است واظهار محبت هریک نسبت به دیگری زمینه ساز رجوع می
گردد . زن مطلقه در دوران عده اش می تواند سرمه در چشم نماید ومو های خود را رنگین و خود
را معطر کند و هر لباسی که مورد علاقه اوست بپوشد زیرا الله می فرماید شاید الله بعد از این
ماجرا وضع تازه ای فراهم سازد وممکن است از همین راه زن بار دیگر قلب مرد را تسخیر کرده
مرد رجوع کند
طلاق منفور ترین حلالها
اصل مساله طلاق یک ضرورت است اما ضرورتی که باید به حداقل ممکن تقلیل یابد وتا آنجا که
راهی برای ادامه زوجیت است کسی سراغ آن نرود به همین دلیل شدیدا از طلاق مذمت گردید
چیزی ازامور حلال در پیشگاه الله مبغوض تر از طلاق نیست چرا که طلاق مشکلات زیادی برای
خانواده ها و زنان مردان و مخصوصا فرزندان به وجود می آورد
2- یا سازش یا جدایی الله پسندانه . در ادامه بحث های مربوط به طلاق در این آیه به چند حکم
دیگر اشاره می کند نخست می فرماید و چون عده آنها سر آمد آنها را بطرز شایسته ای نگه دارید
یا بطرز شایسته ای از آنان جدا شوید منظور از بلغن اجلهن ( رسیدن به پایان مدت) رسیدن به
اواخر مدت است وگرنه رجوع کردن بعد از پایان عده جایز نیست مگر این که نگهداری آنها از
طریق عقد جدید صورت گیرد همان گونه که زندگی مشترک باید روی اصول صحیحی و طرز
انسانی و شایسته باشد جدایی نیز باید خالی از هر گونه جار وجنجال و دعوی ونزاع وبد گویی و
ناسزا واجحاف و تضییع حقوق بوده باشد چرا که ممکن است در آینده این زن ومرد بار دیگر به
فکر تجدید زندگی مشترک بیفتد ولی بد رفتاری های هنگام جدایی چنان جو فکری آنها را تیره وتار
ساخته که راه بازگشت را به روی آنها می بندد از سوی دیگر بالاخره هر دو مسلمان هستند و
متعلق به یک جامعه و جدایی توام با مخاصمه و امور ناشایسته نه تنها در خود آنها اثر می گذارد
که در فامیل دوطرف هم اثرات زیان باری دارد و گاه زمینه همکاری های آنها را در آینده بکلی بر
باد می دهد سپس به دومین حکم اشاره کرده می افزاید و هنگام طلاق و جدایی دو مرد عادل از
خودتان را گواه بگیرید اگر در آینده اختلافی روی دهد هیچ یک از طرفین نتوانند واقعیت ها را
انکار کنند ودر سومین دستور وظیفه شهر را چنین بیان می کند و شهادت را برای الله بر پا دارید
3- و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد و هر کس در الله توکل کند و کار خود را به او واگذارد الله کفایت امرش را می کند الله فرمان خود را به انجام می رساند و الله برای هر چیزی
اندازه ای قرار داده است به این ترتیب به زنان ومردان وشهود هشدار می دهد که از مشکلات
حق نهراسید و مجری عدالت باشند وگشایش کار های بسته را از الله بخواهند چرا که الله تضمین
کرده که مشکل پر هیز کاران را بگشاید . آیا ت فوق از امید بخش ترین آیات قران است که تلاوت
آن دل را صفا و جان را نور وضیا می بخشد پرده های یای و نومید را می درد و به تمام افراد
پرهیز کار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات می دهد . الله پر هیزکاران را از شبهات دنیا وحالات
سخت مرگ وشدائد روز قیامت رهایی می بخشد
4- احکام زنان مطلقه و حقوق آنها از جمله احکامی که از آیات گذشت ه استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد ازطلاق است واز آنجا که در سوره بقره حکم زنانی که عادت ماهیانه می بینند در مساله
عده روشن شده است که باید سه بار پاکی را پشت سر گذاشته عادت ماهیانه ببینند و هنگامی که
برای بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عده آنها پایان یافته ولی در این میان افراد دیگری هستند
که به عللی عادت ماهانه نمی بینند و یا بار دارند آیه مورد بحث حکم این افراد را روشن ساخته
و بحث عده را تکمیل می کند نخست می فرماید و از زنانتان آنان که از عادت ماهانه مایوسند اگر
دروضع آنها از نظر بار داری شک کنید عده آنها سه ماه است وهم چنین آنها که عادت ماهانه
ندیده اند آنها نیز باید سه ماه تمام عده نگهدارند سپس به سومین گروه اشاره کرده می افزاید و عده زنان بار دار این است که بار خود را بر زمین بگذارند به این ترتیب حکم سه گروه دیگر از
زنان در آیه فوق مشخص شده است دو گروه باید سه ماه عده نگهدارند و گروه سوم یعنی زنان
بار دار با وضع حمل عده آنان پایان می گیرد خواه یکساعت بعد ازطلاق وضع حمل کنند یا مثلا
هشت ماه منظور از جمله ان ارتبتم هر گاه شک وتردید کنید احتمال و شک در وجود حمل است
به این معنی که اگر بعد از سن یایسگی که 50 سالگی در زنان عادی و شصت سالگی در زنان
قریشی احتمال وجود حمل در زنی برود باید عده نگهدارد این معنی هر چندکمتر اتفاق می افتد
ولی گاه اتفاق افتاده ایت و بالاخره در پایان آیه مجددا روی مساله تقوا تکیه کرده می فرماید
و هرکس تقوای الهی پیشه کند الله کار را بر او آسان می سازد هم در این جهان وهم در جهان
دیگر مشکلات اورا چه در رابطه با مساله جدایی وطلاق و احکام آن وچه در رابطه با مسائل دیگر
به لطفش حل می کند
5- در این آیه باز برای تاکید بیشتر روی احکامی که در زمینه طلاق و عده درآیات قبل آمده می افزاید
این فرمان الله است که بر شما نازل کرده است و هر کس تقوای الهی پیشه کند و از مخالفت فرمان
او بپرهیزد الله گناهانش را می بخشد و پاداش او را بزرگ می دارد
6- این آیه توضیح بیشتری د ر باره حقوق زن بعد از جدایی می دهد هم از نظر مسکن ونفقه و هم از
جهات دییگر . نخست در باره چگونگی مسکن زنان مطلقه می فرماید آنها را هر جا خودتان
سکونت دارید ودر توانایی شماست سکونت دهید سپس به حکم دیگری پرداخته می گوید به آنها
زیان نرسانید تا کار را برآنان تنگ کنید و مجبور به ترک منزل شوید مبادا کینه توزی ها و عداوت
و نفرت شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد و آنها را از حقوق مسلم خود در مسکن و نفقه
محروم کنید و آن چنان در فشار قرار گیرند که همه چیز را رها کرده فرار کنند در سومین حکم در
مورد زنان بار دار می گوید واگر بار دار باشند نققه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند زیرا مادام
که وضع حمل نکرده اند در حال عده هستند ونفقه ومسکن بر همسر واجب است و در چهارمین
حکم در مورد حقوق زنان شیرده می فرماید واگر برای شما فرزند را شیر می دهند پاداش آنها را
بپردازید اجرتی متناسب با مقدار وزمان شیر دادن بر حسب عرف وعادت و از آنجا که بسیار می شود نوزادان و کودکان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدایی واقع می شوند و در پنجمین حکم یک دسترو قاطع در این زمینه صادر کرده میفر ماید در باره سرنوشت فرزندان کار را با مشاروه شایسته انجام دهید مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع کودکان وارد سازد از نظر جسمی وظاهری گرفتار خسران شوند ویا ازنظر عاطفی از محبت و شفقت لازم محروم بمانند
پدر ومادرموظفند الله را در نظر گیرند و منافع نوزاد بی دفاع را فدای اختلافات و اغراض خویش
نکنند و از انجام که گاهی توافق لازم میان دو همسر بعد از طلاق برای حفظ مصالح فرزند ومساله
شیر دادن حاصل نمی شود در ششمین حکم می فرماید واگر هر کدام بر دیگری سخت گرفتید و به
توافق نرسیدید زن دیگری شیر دادن آن بچه را بر عهده می گیرد تا کشمکش ها ادامه نیابد
اشاره ای به این که اگر اختلاف ها به طول انجامید خود را معطل نکنید و کودک را به دیگری
بسپارید
7- این آیه هفتمین و آخرین حکم در این زمینه بیان کرده می افزاید آنان که امکانات وسیعی دارند از
امکانات وسیع خود انفاق کنند وآنها که تنگ دستند از آنچه که الله به آنها داده انفاق نمایند الله
هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی کند دستور انفاق به اندازه توانایی هم
مربوط به زنانی است که بعد از جدایی شیر دادن کودکان را بر عهده می گیرند و هم مربوط به ایام
عده است که درآیات قبل بطور اجمال اشاره شده بود به هر حال آنها که توانایی کافی دارند باید
مضایقه و سختگیری نکنند و آن ها که تمکن مالی ندارند بیش از توانایی خود مامور نیستند و
زنان نمی توانند ایرادی به آنها داشته باشند ودر پایان آیه برای اینک هتنگی معیشت سبب خارج
شدن از جاده حق و عدالت نگردد وهیچ یک زبان به شکایت نگشاید می فرماید الله به زودی بعد
از سخمتی ها آسانی قرار می دهد بعنی غم مخورید ببتابی نکنید دنیا به یک حال نمی ماند مباد ا
مشکلات مقطعی و زود گذر رشته صبر وشکیبایی شما را پاره کند
8- سرانجام دردناک سرکشان . شیوه قران این است که در بسیاری از موارد بعد از ذکر یک سلسه
از دستورات عملی اشاره به وضع امت های پیشین می کند تا مسلمانان نتیجه اطاعت وعصیان
را در سرگذشت آنها با چشم ببینند ومساله شکل حسی به خود گیرد لذا در این سوره نیز بعد از
ذکر وظایف مردان وزنان در موقع طلاق و جدایی به سراغ همین معنی رفته و به عاصیان و گردن
کشان هشدار می دهد نخست می فرماید چه بسیار شهر و آبادی ها که اهل آن از فرمان الله و رسولانش سر پیچی کردند و ما به شدت به حسابشان رسیدیم و به مجازات کم نظیری گرفتار ساختیم
9- سپس در این آیه می افزاید آنها آثار سوء کار خود را چشیدند و عاقبت کارشان خسران بود چه
زبانی از این بد تر که سرمایه های الله داد را از کف دادند ودر این بازار تجارت دنیا نه تنها متاعی
نخریدند بلکه سر انجام با عذاب الهی نابود شدند
10- سپس به عذاب اخروی آنها اشاره کرده می فرماید الله عذاب سختی برای آنها آماده ساخته عذابی
در د ناک شدید و وحشت انگیز خوار کننده ورسواگر و همیشگی در دوزخ برای آنها از هم اکنون
فراهم است حال که چنین است پس از مخالفت فرمان الله بپرهیزید ای خردمندانی که ایمان آورده اید فکر واندیشه از یکسو و ایمان وآیات الهی از سوی دیگر به شما هشدار می دهد که سرنوشت
اقوام متمرد و طغیانگر را ببینند و ازآن عبرت بگیرید مبادا در صف آنها واقع شویدسپس مومنان
اندیشمند را مخاطب ساخته می افزاید الله چیزی که مایه تذکر است بر شما نازل کرده است
11- رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن الله را بر شما تلاوت می کند تا کسانی را که ایمان
آورده و کار های شایسته انجام داده اند از تاریکی ها به سوی نور خارج سازد و هدف نهایی از
ارسال این رسول و انزال این کتاب آسمانی این است که با تلاوت آیات الهی آنها را از ظلمت های
کفر و جهل وگناه و فساد اخلاق بیرون آورده به سوی نور ایمان و توحید و تقوا رهنمون گردد
در پایان آیه به اجر وپاداش کسانی که ایمان وعمل صالح دارند اشاره کرده می افزاید و هرکس
به الله ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد او را در باغ هایی از بهشت وارد می سازد که از
زیر درختانش نهر ها جاری است جاودانه در آن می مانند و الله روزی نیکویی برای او قرار
داده است تعبیر رزقا مفهوم وسیعی دارد که هر گونه موهبت الهی را در آخرت وحتی در دنیا
نیز در بر می گیرد چرا که افراد مومن وپرهیزکار در این دنیا نیز زندگی پاکتر و آرام تر و
لذت بخش تری دارند.
12- هدف از آفرینش عالم معرفت است این آیه که آخرین آیه سوره طلاق است اشاره پر معنی و روشنی به عظمت قدرت الله در آفرینش آسمان ها و زمین ونیز هدف نهایی این آفرینش دارد
الله همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را . یعنی همان گونه
که آسمان ها هفتگانه اند زمین ها نیز هفتگانه می باشند و این تنها آیه ای از قران است که
اشاره به زمین های هفتگانه می کند طبق سوره صافات : ما آسمان نزدیک یعنی اول را با
کواکب وستارگان زینت بخشیدیم روشن می شود که آنچه ما می بینیم و علم ودانش بشر به
آن احاطه دارد همه مربوط به آسمان اول است و ماورای این ثوابت وسیارات شش عالم
دیگر وجود دارد که از دسترس علم ما بیرون است.
امام زمین های هفت گانه ممکن است اشاره به طبقات مختلف کره زمین باشد زیرا امروز ثابت
شده که زمین از قشر های گوناگونی تشکیل یافته و یااشاره به اقلیم های هفت گانه روی زمین
باشد چرا که هم در گذشته وهم امروز کره زمین را به هفت منطقه تقسیم می کردند سپس به
مساله تدبیر این عالم بزرگ به فرمان الله اشاره کرده می افزاید فرمان او در میان آنها پیوسته
فرود می آید و در پایان به هدف این آفرینش عظیم اشاره کرده می گوید اینها همه به خاطر آن
است تا بدانید الله بر هر چیز تواناست و این که علم الله به همه چیز احاطه دارد .
انسان باید بداند او بر تمام اسرار وجودش احاطه دارد و از همه اعمالش با خبر است ونیز بداند
وعده هایش در زمینه معاد ورستاخیز در زمینه پاداش و کیفر و در زمینه وعده پیروزی مومنان
تخلف ناپذیر است . پایان
فضیلت سوره 65:
این سوره 13 آیه دارد با تلاوت این سوره به همراه تحریم از ترس قیامت در پناه باشد و از آتش
دوزخ ایمن شود . جهت محبت یا اداء قرض 21 بار این سوره را بخواند وجهت وسعت رزق
3 با ر خوانده شود برای پرهیزکار بیرون شدن از شبهات دنیا و بیهوشی های مرگ و شداید روز
قیامت آیه من یتق الله ..... خوانده شود . اگر آب این آیه را در جمع بی تقوی بپاشد قتال وجدال
به پا شود .
مبانی ریاضی دانشگاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
مبانی ریاضی دانشگاهی
مولف: آذر سلگی
فصل 1 منطق:
1= هر جمله خبری که یا راست باشد یا دروغ اما نه هر دو یک گزاره ساده گفته می شود .
هم چنین از ترکیب چند گزاره ساده یک گزاره مرکب تشکیل می شود لازم نیست که راست
یا دروغ بودن جمله ای را بدانیم تا به آن گزاره گوئیم بلکه باید یکی از ارزش ها را داشته
باشد و جملات سوالی وامری و تعجبی و.... گزاره نیستند
2= گزاره های ساده را با حروف p,q,r,… و گزاره های مرکب را با حروف P,Q,R,…
نمابش دهیم که از نماد های زیر برای ساختن گزاره مرکب استفاده می شود
الف- نقیض که با علامت ~ نمایش داده می شود
ب- و که با علامت ^ نمایش داده می شود
ج- یا که با علامت V نمایش داده می شود
د- اگر ... آنگاه .... که با علامت à نمایش داده می شود
و- اگر و تنها اگر ... آنگاه ... که با علامت ßà نمایش داده می شود
اگر p گزاره درست باشد ~p نادرست است وبر عکس
3= اگر qو p دو گزاره باشند ترکیب عطفی آنها را با علامت p^q نمایش داده و جدول زیر
را داریم با این فرض که=true T و F=false
P q p^q
_________________________
پس p^q وقتی درست است که هر دو دو درست باشند T T T
F F T
F T F
F F F
4= اگر p,q دو گزاره باشند ترکیب فصلی p,q را به شکل زیر تعریف می کنیم
P q pVq
یعنی pvq فقط زمانی نادرست است که p,q هردو -------------------- -----
نادرست باشند T T T
T F T
T T F
F F F
5= یای مانع جمع که در فارسی استفاده می شود هر دو با هم اتفاق نمی افتند مثلا : علی در
امتحان قبول می شود یا رد . ولی یای منطقی که در بالا تعریف شده می تواند با هم اتفاق
(1)
بیافتد
6= گزاره های p ,q که ساده یا مرکب باشند اگر برای همه حالات منطقی دارای ارزش های
_
یکسان باشند این دو گزاره را هم ارز منطقی یا هم ارزی می گوئیم و می نویسیم P=Q
7= ~(~p)=p
8= اگر p,q دو گزاره باشند رابطه شرطی pàq (اگر p آنگاه q) هم ارز گزاره ~(p^~q)
می باشد و جدول زیر را دارد pàq q p
--------------------------------
به p مقدم و به q تالی گوئیم و وقتی نادرست اسکه مقدم درست وتالی نادرست باشد T T T
F F T
T T F
T F F
9= اگر p,q دو گزاره باشند رابطه دو شرطی pßàq (p اگر وفقط اگر q) با گزاره های
Pàq , qàp هم ارز است و جدول ارزش آن به شکل زیر است :
Pßàq p q
گزاره دوشرطی وقتی درست است که هردو مولفه --------------------------------
آن یک ارزش داشته باشد T T T
F F T
F T F
T F F
10= گزاره ای که در تمام حالات منطقی درست باشد راستگو و گزاره ای که در تمام حالات
منطقی دروغ باشد دروغگو ( تناقض ) نامیده می شود
گزاره pv~p گزاره راستگو و گزاره p^~p همواره دروغگو است
11= اگر p,q دو گزاره باشند بطوری کهpàqراستگو باشد pàq را استلزام می نامیم و
با p==> q نمایش دهیم در این صورت q را شرط لازم و p را شرط کافی می نامیم .
_
اگر pßàq راستگو باشد آنگاه هم ارزی می باشد وبا علامت pq یا p=q نمایش
دهیم و q را شرط لازم و کافی برای p می نامیم و p رانیز شرط لازم وکافی برای q نامیم
12= pßàq و qßàp یکی هستند ولی pàq , qàp یکی نیستند
13= pàq یعنی 4 حالت گزاره اتفاق می افتد ولی p== >q فقط حالت درست اتفاق می افتد
یعنی TàF اتفاق نمی افتد . هر قضیه همواره بیانگر یک گزاره یک شرطی راستگو است
14= اگر T,F,P به ترتیب یک گزاره و یک تناقض و یک راستگو باشند آنگاه :
الف) p^Tßàp و pvTçèT ب) P^FçèF و PvFßàp
ج) Fàp و pàT د) TßàF~ و FßàT~
15= استدلال قیاسی : هفده قانون زیر را در سه قضیه بیان می کنیم که به قواعد استنتاج
معروف هستند که می توان هم ارزی گزاره ها را به کمک آنها ثابت کرد
قانون جمع : pàpvq
قانون اختصار: p^qàp وp^qàq
رفع مولفه :àq (pvq)^~p (2)
_
نقیض مضاعف: ~(~p) = p
_ _
جابجایی: p^q=q^p و pvq = qvp
_ _
خود توانی: pvp=p و p^p = p
عکس نقیض: (~qà~p) = ( pàq)
قیاس استثنایی: àq (pàq)^p))
قیاسر دفع: (pàq)^~q)à~p)
برهان حذف: (pàq)ßà(p^~qàq^~p)
_ _
قانون دمورگان : ~(p^q)=~pv~q , ~(pvq)=~p^~q
16= قضیه : اگر p ,q , r گزاره های دلخواه باشند داریم
(pàq)^(ràs)== > (pvràqvs)
(pàq)^(ràs)== >(p^ràq^s)
(pàq)^(ràs)== >(~qv~sà~pv~r)
(pàq)^(ràs)== > (~q^~sà~p^~r)
در نوشتن گزاره ها اگر از پرانتز استفاده نشود تقدم رابطه ها به ترتیب ~ و v و ^ و بعد رابطه های شرطی می باشد
قاعده های استنتاج از یکدیگر مستقل نیستند و برخی از آنها را می تو ان از برخی دیگر
نتیجه گرفت که به این نتیجه گیری استدلال قیاسی گفته می شود به طور کلی در استدلال
قیاسی از تعاریف اصول موضوعه و قواعد استنتاج و قضایایی که قبلا ثابت شده است
استفاده می کنیم
17= گزاره ها سوری. در هر بحثی یک عالم سخن یا حوزه سخن یعنی دسته ای از اشیا
که خواص مورد نظر داشته باشد را در نظر می گیریم مثلا در گزاره افراد زیر 10 سال مجرد
عالم سخن را دسته همه انسان ها در نظر می گیریم در مواقعی که ابهامی نباشد که عالم سخن
معلوم باشد عالم سخن ذکر نمی شود برای همه x ها در عالم سخن را سور عمومی و با
__
علامت xV(A برعکس )نمایش دهیم .
_
برای x ای در عالم سخن را سور وجودی و باعلامت x |_ (E بر عکس )نمایش دهیم و
_
عبارت هیچ x ای در عالم سخن را سور صفر می گوئیم و با علامت x |_/ نمایش دهیم ( E برعکس ویک خط رویش)
(3)
جمله ای که در باره x چیزی می گوید را با علامت p(x) نمایش داده و گزاره می نامیم
_
نکته : , p(x)~ و برای هر x p(x)= و وجود ندارد x
18= نقیض سورها : نقیض سور وجودی میشود سور عمومی ونقض p(x)
نقض سور وجودی می شود سور عمومی و نقض p(x)
نقض سور صفر می شود سور وجودی و خود p(x)
نقض سور عمومی و وجودی با هم می شود سور وجودی و سور عمومی و نقضp(x,y)
19= استنتاج : اگر از گزاره های p1,….,pn کزاره Q نتیجه گیری شود گزاره های pi را
مفروضات یا مقدمات و گزاره Q را نتیجه استنتاج نامیم وبا علامت p1,…,pn|èQ یا با
.
زیر هم نوشتن گزاره های pi و یک خط زیر آن کشیده و با علامت Q . . نتییجه
گیری می کنیم .و گوئیم نتیجه معتبر است هر گاه p1^…^pnèQ استلزام باشد
برای اثبات معتبر بودن یک استنتاج به کمک قواعد استنتاج از برخی مفروضات داده شده
نتایجی را بدست آورده و با مفروضات دیگر مقایسه کرده و نتایج جدیدی را بدست می آوریم
این روند را ادامه می دهیم تا به نتیجه استنتاج برسیم.
روش های اثبات :
20= اثبات قضایای کلی به روش مستقیم بسیاری از قضایا های مهم ریاضی گزاره های کلی
هستند که برای اثبات به روش مستقثیم باید برای اشیاء دلخواه و از این پس ثابت حکم را
نتیجه گرفت
21= اثبات قضایای جزیی به روش مستقیم . در قضایای جزیی از سور وجودی استفاده شده
است و کافی است یک شی که در حکم صدق می کند را ارائه کنیم ویا تنها وجود آنها را ثابت
کنیم
22= اثبات به انتقا مقدم . در گزراه های شرطی pàq اگر p دروغ باشد آنگاه گزاره راست
است حال اگر در قضیه ای مقدم دروغ باشد بدون در نظر گرفتن تالی قضیه اثبات می شود که
به آن انتفا مقدم گفته می شود
23= مثال نقض: برای رد یک گزاره کلی یابه عبارتی اثبات نقیض آن که خود یک قضیه
جزیی است کافی است یک شی که حکم گزاره کلی برای آن صادق نیست ارائه کنیم
24= اثبات قضایای شرطی . برای اثبات قضیه شرطی اگر p آنگاه ض باید ثابت کنیم اگر p
راست باشد q نیز راست است
25=اثبات به روش عکس نقیض . گزاره p ,q با گزاره ~qà~p معادل است برای اثبات
(4)
اولی می شود دومی را اثبات کنیم
26= اثبات قضایای دوشرطی pçèq باید دو قضیه شرطی pèq, qèp را اثبات کنیم
که می توان برای اثبات هر کدام از عکس نقیض کمک گرفت.
27= برهان خلف . یکی از قدرت مند ترین روش های اثبات در ریاضیات است بطوری که اگر
بخواهیم حکم q را با وجود مفروضات اولیه و اصول موضوعه و تعاریف ثابت کنیم ابتدا
فرض کنیم q دروغ یا ~q راست باشد ( فرض خلف) و با هر روشی که کلی باشد یک تناقض
( گزاره همیشه دروغ) می رسیم در این صورت گوئیم فرض خلف باطل وحکم ثابت شده است
28= اثبات به روش مستقیمبه حالت های مختلف : قضیه شرطی pèq را در نظر می گیریم
اگر بتوان p را به حالت p1,…,pn تقسیم کرد در این صورت برای اثبات pèq کافی است
ثابت کنیم pièq راست است .
29= اثبات معادل یا هم ارز بودن چند گزاره . اگر بخواهیم معادل بودن گزاره های p1,….,pn
را اثبات کنیم یعنی piçèpj کافی است یک حلقه از قضایای pi1èpi2è…èpinèpi1
راثابت کنیم . باید گزاره اول و آخر یکی باشند وکل گزاره ها در حلقه دیده شود ولی انتخاب
کدام گزاره برای شروع دلخواه است .
(پایان فصل یک)
فصل 2 مجموعه ها:
30= مجموعه وزیر مجموعه: مجموعه تعریف دقیقی ندارد می توان گفت از کنار هم قرار
دادن تعداد ی شی یک مجموعه تشکیل می شود که به این اشیا اعضا یا عناصر گفته می
شود البته مجموعه یک خاصیت یذاتی به نام خوش تعریفی دارد به این مفهوم که باید اعضا
یک مجموعه کاملا مشخص باشند مجموعه همه انسا ن ها ی کره زمین موجود است اما
مجموعه همه انسان های زیبا مفهومی ندارد زیرا زیبا بودن معیار مشخصی برای تعیین شدن
ندارد
31= مجموعه معروف عبارتند از مجموعه خالی یعنی ¢ و اعداد طبیعی N و اعداد صحیح Z
C + -
و اعداد گویا Q و اعداد گنگ Q و حقیقی R و R و R می باشند
32= اگر A,B دو مجموعه باشند وهر عضو A در B باشد گوئیم A زیر مجموعه B یا B ابر
مجموعه A می باشد و ACB
ACBçè[ ¥x,x€Aàx€B]
اگر ACB آنگاه B شامل A است یا A مشمول B واگر نباشد A¢B
(5)
33= اگر A,B دو مجموعه باشند وتمام عناصر آن دو با هم برابر باشند A,B را مساوی
گوئیم و می نویسیم A=B
A=B çè¥x,(x€Açèx€B)
34= اگر A,B دو مجموعه باشند بطوری که ACB و BCA آنگاه A=B
35= برای اثبات تساوی دو مجموعه از نکته بالا که اصل گسترش است استفاده می کنیم
36= مجموعه تهی زیر مجموعه هر مجموعه ای است
37= اگر A یک مجموعه باشد مجموعه ای که شامل تمام زیر مجموعه های A است را
مجموعه توانی A نامیده می شود وبا p(A) نمایش دهیم .
n !
38= اگر A دارای n عضو باشد A دارای -------- = (n ) زیر مجموعه r
r !(n-r)! r
عضوی است
n n n n
39= P(A) دارای 2 = ( 0 )+( 1 )+….+ ( n ) عضو است
40=اگر مجموعه ای مثل A و گزاره مثل p(x) داشته باشیم : B={x€A|p(x)} را می
توان ساخت که قاعده اصل موضوع تصریح گفته می شود یعنی B زیر مجموعه ای از A
می باشد که دارای خاصیت p(x) باشند
41= اعضای یک مجمعوه متمایز هستند مثل {1,1,2,2,3} که همان {1,2,3} می باشد
هم چنین ترتیب عناصر دو مجموعه مهم نیست مثل {2,4,7} = {4,7,2}
42=اعمال روی مجموعه ها : برای تعریف اعمال روی مجموعه ها می توان نمودار هایی
به اسم ون که مستطیل نمایش M یا U که همان مرجع یا عالم سخن است می باشد و
هر مجموعه را با دایره مشخص می کنیم
____
اجتماع:|A OO B|M :
______________
که هر دو دایره هاشور می خورد
x€AUBèx€Avx€B
(6)
اشتراک: x€AnBèx€A,x€B که وسط دو دایره متقاطع هاشور می خورد
c
مکمل: A مفروض باشد مکمل آن را با A نشان داده متمم نیز گوئیم و در مستطیل بیرون
C c
دایره A هاشور می خورد و داریم : M-A=A و x€Açèx¢A
c
تفاضل : A-B= AnB و x€A-Bàx€A,x¢B
که در نمودار قسمت اول دایره A بدون اشتراک را هاشور می زنیم
تفاضل متقارن : A^B=(A-B)U(B-A)=(AUB)-(AnB)
که بجز اشتراک دو طرف دو دایره را هاشور می زنیم
43= خواص مجموعه ها: اگر ACB و BCC آنگاه ACC
c
-اگر ACB آنگاه AnB=A, AUB=B, A-B=¢ , BUA =M
-اگر ACC و BCC اگر و تنها اگر AUBCC
ACB,ACC - اگر وفقط اگر ACBnC
- ACB اگر وفقط اگر P(A)C P(B)
- اگر ACB آنگاه AUC C BUC و Anc c Bnc
- اگر ACC و BCA آنگاه : AUB C CUB , AnB C CnB
- C C A اگر وفقط اگر : (AnB)UC=An(BUC)
C c C c c C
44= ,(A ) = A و M = ¢ و M = ¢ و AnA = ¢ و AUA=M
C C
- ACB اگر وفقط اگر B C A
C C C C C C
دمورگان : (AUB) =A n B و (AnB) = A U B
C C c c
اگر AnB=¢ آنگاه A C B , BC A و A-B=A و B-A-B و A – B=B - A
45= خواص اجتماع و اشتراک :
اگر A,B,C زیر مجموعه های دلخواه مجموعه X باشند آنگاه خواص زیر را داریم :
عضو خنثی: M=A AU¢=A , An
قوانین خود توانی :A=A , AnA=A AU
قوانین جابجایی: AnB=BnA , AUB=BUA
قوانین شرکت پذیری: An(BnC)=(AnBn C ) , AU(BUC)=(AUB)UC
قوانین بخش پذیری: AU(BnC)=(AUB)n(AUC) , An(BUC)=(AnB)U(Bnc)
(7)
AUB=B اگر وفقط اگر : ACB
AnB=A اگر وفقط اگر ACB :
(A-B)UB=A اگر وفقط : ACB
AnC C BnC و AUC C BUC آنگاه A C B
AnC=BnC و AUC=BUC آنگاه A=B
46= خواص تفاضل متقارن:
c c
A^¢=A , A^A=¢ , A^A = M, A^M=A , A^B=B^A
A^(B^C)=(A^B)^C
A^B=A اگر وفقط اگر B=¢
A^B=¢ اگر وفقط اگر A=B
اگر B^C=A^C آنگاه A=B
47= خواص توزیع پذیری اعمال نسبت به هم:
An(B-C)=(AnB)-(AnC) , An(B^C)=(AnB)^(AnC)
(AUB)-C=(A-C)U(B-C) , (A-B)-C=(A-C)-(B-C)
(A-B)-C=(A-C)-(B-C) , (A^B)-C=(A-C)^(B-C)
A-(BnC)=(A-B)U(A-C) , A-(BUC)=(A-B)n(A-C)
48= برای A,B,C داریم: A-B=A-(BnA)
c c c c
AUB=AU(B-A) , (AnBnC) = A n B n C
c c c c
(AUBUC) = A n B n C
49= اگر An , …., A1 و C مجموعه باشند آنگاه :
(A1-C)U(A2-C)….U(AN-C)=(A1U…..UAn)-C
این الگو برای اشتراک و تفاضل نیز برقرار است.
50= اگر BCC بطوری که AUB=C و AnB=¢ در این صورت A=C-B,B=C-A
51= خانواده : خانواده دسته ای از اشیا است که اعضای آن ممکن است متمایز باشد
خانواده {1,2,2} با {1,2} متفاوت است ولی به عنوان مجموعه هر دو یکی هستند
52= قرض کنید I یک مجموعه است برای i¢I مجموعه Aiمفروض است خانواده تمام
مجموعه های Ai را خانواده مجموعه های اندیس گذار نایمی و {Ai|i€I} ویا
(8)
{Ai}i€I نمایش دهیم .
n n
تعمیم اشتراک و اجتماع : Ai , nAiU را اجتماع و اشتراک مجموعه های
i=1 i=1
خانواده می نامیم .
UAi= ¢ , nAi=M
i€¢ i€¢
53= اگر {Ai|i€I} و B یک مجموعه باشد آنگاه :
C c
Ai) = UAi n)
i€I i€I
و بر ای عمل اجتماع واشتراک نیز درست است
BU( n Ai ) = n (BUAI)
i€I i€I
( پایان فصل 2)
فصل 3: رابطه ومشبکه :
54= برای هر روشی a,b زوج مرتب را با (a,b) نمایش دهیم (a,b) با {a,b} متفاوت
است زیرا در حالت کلی (b,a)‡((a,b ولی {a,b}={b,a} می توان زوج مرتب a,b
را به شکل {a,{a,b}} نیز نمایش داد. (a,b)=(c,d)çèa=c,b=d
a را مولفه اول و b را مولفه یا مختص دوم نامیم.
55= حاصل ضرب دکارتی :AxB={(x,y)|x€A,y€B}
اگر A=¢ آنگاه ¢= AxB در این حالت ضرب جابجایی دارد
B=¢ یا¢=AxB=BxAçèA=¢ اگر A دارای m عضوی B دارای n عضو
باشد AxB دارای mn عضو است
56= خواص زیر برای مجموعه ها بر قرار است .
Ax(BnC)=(AxB)n(AxC)
Ax(BUC)=(AxB)U(AxC)
Ax(B-C)=(AxB)-(AxC)
(AxB)n(CxD)=(AnC)x(BnD)
(AxB)-(CxD)=((A-C)XB)U(Ax(B-D))
ا گر ACB آنگاه BxCAxC C
اگر A,B,C,D نا تهی باشند AxB=CxD اگر وفقط اگر B=D و A=C
57= رابطه : اگر A,B دو مجموعه باشند به هر زیر مجموعه AxB یک رابطه از A به
(9)
B گفته می شود رابطه را با R نمایش داده و به جای (a,b)€R از نماد aRb یا R(a)=b
استفاده می شود وا گر ACB به جای اینکه بگوئیم R یک رایطه از A به A است می
گوئیم R یک رابطه در A یا روی A است . اگر x مجموعه n عضوی و y مجموعه m
Mn 1-
عضوی باشد 2 رابطه از x به y داریم : وارون رابطه R را با R نمایش می دهیم
1- 1-
R : BèA , R = {(a,b)|(b,a)€R}
1-
bRa çè aRb
58= R:xèy یک رابطه باشد دامنه (حوزه ) و برد (نگاره) R که به ترتیب با
(R)Dom و Im(R) نمایش دهیم .
Dom(R)={x€X|£y€Y,(x,y)€R}
X,(X,Y)€R}€€Y|£xIm(R)={y
59= اگر R یک رابطه باشد و XCA و YCB در این صورت تحدید R به X به
R|X={(x,y)€R|x€X} , R|x:xèB
تصویر x تحت R (R-نگارهx) به صورت زیر تعریف می شود
R(x)={y€B|£x€X, (x,y)€R}
1-
تصویر معکوس y که همان تصویرy تحت R می باشد به صورت زیر تعریف می شود
1-
R (y)={x€A|£y€Y,(x,y)€R}
تحدید R به x یعنی R|x یک رابطه است و R – نگاره X زیر مجموعه ای از برد
R است R(x)=ImR|x وتصویر معکوس y زیر مجموعه ای از دامنه R است
1- 1- 1-
60= اگر R یک رابطه باشد (R ) = R و Dom(R ) =Im(R)
1-
ImR =Dom(R)
61= R:AèB یک رابطه باشد و X,YcA در این صورت :
R|X=Rn(XxIm(R) , R|XUy=R|XUR|Y
R|XnY =R|X n R|y, R(XUY)=R(X)UR(X)
R(XnY)C R(X)n R(Y)
اگر XCY آنگاه R(X)C R(Y)
1-
R(X)-R(Y)C R(X-Y) , Im(R)=R(A) , Dom(R)=R (B)
62= R,S:AèB دو رابطه باشند RUS , RnS روابطی ایز A به B هستند
(9)
وداریم :
Dom(RUS)=Dom(R) U Dom(S )
Im(RUS)=ImRUImS
(RUS)(X)=R(X)US(X),X€A
1- 1- 1- 1- 1- 1-
(RUS) = R U S , (RnS) = R n S
63= اگر R یک رابطه در X باشد در این صورت :
R را انعکاسی نامیم هرگاه x€X, xRx :
R را متقارن نامیم اگر xRy آنگاه yRx
R را پاد متقارن نامیم هر گاه اگر xRy و yRz آنگاه xRz
64= رابطه R در X هر چهار خاصیت انعکاسی و تقارنی و پاد تقارنی و تعدی را
دارد اگر وفقط اگر R=IX
65= اگر R یک رابطه در مجموعه X باشد آنگاه R انعکاسی است اگر وفقط اگر
1-
IXCR --R متقارن است اگر وفقط اگر R = R و R پاد متقارن است اگر وفقط
1-
اگرRnR CIx و R متقارن و پاد متقارن است اگر وفقط اگر R C I x
1- 1-
66= اگر R یک رابطه و R وارون آن باشد آنگاه R انعکاسی است اگر وفقط اگر R
1-
انعکاسی باشد و R پاد متقارن است اگر وفقط اگر R پاد متقارن است و R متعدی است
1- 1- 1-
اگر وفقط اگر R متعدی باشد . RUR رابطه ای متقارن است – Rn R رابطه ای
1-
متقارن است. اگر S رابطه متقارن در x باشد بطوری که RCS آنگاه RUR CS
یعنی اجتماع کوچکترین رابطه متقارن شامل R است . اگر S رابطه متقارن در X باشد
1-
SCR آنگاه SCRnR یعنی اشتراک بزرگترین رابطه متقارن مشمول R می باشد
67=ترکیب روابط S:YèZ و R:XèY داریم :
SOR={(X,Z)€XxZ|£y€Y((x,y)€R,(y,z)€S)}
68=R:XèY, S:YèZ , T:Zèr داریم: TO(SOR)=(TOS)OR
1- 1- 1-
(SOR )= R O S
69= R:XèY آنگاه : )U(SOR) TUS)OR=(TOR)
S,T:YèZ آنگاه : TO(RnS)C (TOR)n(TOS)
70= R یک رابطه روی X باشد کوچکترین رابطه انعکاسی شامل R را بستار
(10)
انعکاسی R می نامیم کوچکترین رابطه متقارن شامل R را بستار متقارن R می نامیم
کوچکترین رابطه متعدی شامل R را بستار متعدی r می نامیم.
71= R یک رابطه روی X می باشد بستار انعکاسی R برابرRUIx می باشد بستار
1- 3 2
متقارن R برابر RUR می باشد بستار متعدی R برابر RURURU…. که
n-1 n
R=R OR
72=رابطه هم ارزی و افراز: هر گاه رابطه R در X خواص انعکاسی و تقارن و تعدی
را داشته باشد هم ارزی نامیده می شود . اگر X یک مجموعه ناتهی و p خانواده ای
اززیر مجموعه های نا تهی X باشد p را یک افرازX نامیم هر گاه A=B یا
AnB=¢ یا U A=X
A€p
73= کلاس هم ارزی : R یک رابطه روی مجموعه نا تهی X باشد هر X€X کلاس
x
یا رده هم ارز x را با ---- نمایش دهیم و با [x] نمایش دهیم و داریم
R
X x x
----= {---- |x€X} , -----= {y€X|yRx}
R R R
X
74=اگر R یک رابطه هم ارزی روی مجموعه نا تهی X باشد آنگاه هر کلاس ----
R
Y R
یک زیر مجموعه نا تهی X است و ---- n ----- = ¢ اگر وفقط اگر xRy
R R
Y x
xRy اگر وفقط اگر ----=---- یعنی اگر R رابطه ای روی x باشد وهم ارز باشد
x R R
---- یک افراز X می باشد
R
x
75= اگر p یک افراز مجموعه ئا تهی X باشد ---- یک رابطه هم ارزی روی X هست و x P
و کلاس های هم ارزی که از رابطه هم ارزی ---- بدست می آیند دقیقا مجموعه های افراز
x P
P هستند در واقع داریم :-----= p مجموعه همه روابط هم ارزی روی x با مجموعه همه
x
(-----)
P
افراز های x در تناظر یک به یک است
X X
76= اگر p یک افراز مجموعه نا تهی x در رابطه هم ارزی ---- باشد ----=UAxA
P A€P P
اگرX یک مجموعه متنا هی و P={A1,…,AK} یک افراز مجموعه نا تهی X باشد مقدار
X 2 2 2
زوج های مرتب ---- برابر با n1+n2+….+nkکه ni تعداد اعضای Aiمی باشد
P (11)
X x x
X/(X/R)=R و ---- افر از متناظر با R روی X می باشد ----- متناظر با افراز ----
R x R
(------)
R
و با R برابر است . اگر {A1,…..Am} یک افراز مجموعه A و {B1,…,Bn} یک افراز
مجموعه B باشد AixBj یک افراز برای AxB می باشد
77= رابطه ترتیب : اگر رابطه ای خواص انعکاسی و پاد تقارنی و تعدی داشته باشد ترتیب
نامیده می شود اگر در رابطه ترتیج جزیی برای هر عضو ab
= =
کلا مرتب نامیم هر زیر مجموعه کلا مرتب را زنجیر نامیم
78= اگر (A,BCA باشد a€A را کران بالای B نامیم هر
گاه b€B و a€A را کران پائین B گوئیم هر گاه a€B
= =
کران بالای B مانند a را کوچکترین کران بالای B (سوپریمم) نامیم هر گاه هر کران بالای B
n و asup(B) نمایش دهیم . کران پائین B مانند a را بزرگترین کران
=
پائین ( اینفیموم ) B گوئیم هر گاه برای هر کران پائین مثل x و xinf(B) نمایش دهیم =
کران های یک مجموعه ممکن است عضوان باشند و کران بالا اگر یکتا باشد برابر با sup
است واگر کران پائین یکتا باشد برابر با inf است که هر دو یکتا هستند
79= (A,a€A را بزرگترین عضو یا ماکزیمم A نامیم
=
هر گاه برای x€A و xmax(a) نمایش دهیم
=
عضو a€A کوچکترین عضو یا مینیمم A نامیم هر گاه برای x€A و amina
=
نامیم .
عنصر a€A را عضو ماکسیمال A نامیم هر گاه از aa=x در واقع a
=
از تمام عناصری از Aکه با a قابل مقایسه هستند بزرگ تر باشد عنصرa€Aرا عضو مینیمال
A گوئیم هر گاه از xx=a یعنی a از تمام عناصر A
=
که با a قابل مقایسه هستند کوچکتر باشد max ,min یکتا هستند ولی ماکسیمال و مینیمال
یکتا نیستند
80= مشبکه : مجموعه جزیی (A,sup{a,b} و
inf{a,b} که با علامت a^b,avb نمایش دهیم در A موجود باشند که یکتا هم هستند
81= نمودار هاس: برای بررسی مشبکه ها از این نمودار استفاده می شود .
(A,A را نمایش داده خطوطی آنها را به هم وصل
=
می کنیم بطوریکه aa پائین b قرار گیرد و یک مسیر از پائین به بالا از a به b
=
موجود باشد (12)
82= خواص مشبکه : اگر (A,
خود توانی: ava=a ,a^a=a
جابجایی: avb=bva , a^b=b^a
شرکت پذیری: (avb)vc=av(bvc) , a^(b^c)=(a^b)^c
ضرب: a^(avb)=a , av(a^b)=a
^ba^b
= = = =
açèa^b=açèavb=b
=
اگر abçè avbccçè c^b
= = = = = =
اگر aavca^c^c
= = =
اگر acavc^d a^c
= = = =
(پایان فصل 3)
فصل 4 تابع و جبربول:
83= فرض کنیم X,Y دو مجموعه باشند یکی تابع از x به Y یک سه تایی مرتب
(f,X,Y) باعلامت : f:XèY که Domf=X, و از (x1,y1), (x2,y2), x1=x2
نتیجه بگیریم که y1=y2 یا f(x1)=f(x2) یعنی خوش ترتیب باشد که به f(x)
ضابطه تابع و به Y هم دامنه گوئیم
84= اگر f:xèy یک تابع و w یک مجموعه شامل Im(f) باشد f:XèW نیز تابع است
و f:XèIm(f) تابع است
85= اگر XèY :f,g دو تابع باشند آنگاه f=g اگر وفقط اگر برای هرYx€ داشته باشیم
F(x)=g(x)
86= در واقع دو تابع با هم برابرند هرگاه دامنه یکسان داشته باشند و اثر آنها برهر عضو دامنه
برابر باشد.
87= اگر f,g دو تابع باشند آنگاه :
FcgçèDomf C Domg , ¥x€Domf:f(x)=g(x)
اگر fCg و D0mgCDomf, انگاه f=g
88= اگر f یک تابع باشد هر زیر مجموعه f مثل g یک تابع است
89= اگر f:AèC,g:BèD دو تابع باشند بطوری که برای x€AnB و f(x)=g(x)
آنگاه fUg:AUBèCUD=h با ضابطه زیر تابع است
(13)
A f (x) x€
h (x)= {g(x) x€B
90= اگر f,g دو تابع باشند آنگاه fng تابع است ولی fUg ئر صورتی تابع است که
x€DomfnDomg و f(x)=g(x) و برعکس
91= اگر T یک مجموعه از توابع باشد بطوری که برای هر f,g€T یا fCg یا
GCf آنگاه Uf یک تابع است
92= f,g مجموعه هستند واجتماع و اشتراک آنها به صورت اجتماع و اشتراک دو
مجموعه می باشد
93= اگر X یک مجموعه با n عضو و Y یک مجموعه با m عضو باشد تعداد توابع
n
از X به Y برابر m می باشد
94=داگر f:xèy یک تابع و A یک زیر مجموعه نا تهی X باشد آنگاه تحدید f به
A یعنی AèY ::f|Aیک تابع است و خواص تحدید رابطه برای تابع نیز بر قرار است
95= اعمال اصلی روی توابع : با اینکه نمی توان عناصر دو مجموعه را با هم جمع یا
ضرب کرد ولی این عمل در اعداد حقیقی امکان دارد پس اعمال اصلی توابع را به شکل زیر
تعریف می کنیم:
¥x€X:(f±g)(x)=f(x)±g(x) , (fg)(x)=f(x)g(x)
0 ‡ (x)/g(x) , g(x)(f/g)(x)=f
در این تعریف به جایر R هر زیر مجموعه و حتی اعداد مختلط C هم می توان
قرار داد
96= اگر f,g دو تابع حقیقی مقدار باشند آنگاه :
Dom(f±g)=Dom(fg)=DomfnDomg
Dom(f/g)=DomfnDomg={x€X|g(x)=0}
97= اگر f:XèY یک تابع ACX و BCY باشد در این صورت تصویر A
تحت f که با f(A) نمایش دهیم به شکل:
F(A)={f(x)€y|x€A}
1-
تصویر معکوس B تحت f که با f (B) نمایش می دهیم به صورت زیر است
-1
F (B)={x€X|f(x)€B}
98=اگر f:xèy یک تابع و A,BCX آنگاه : f(¢)=¢
(14)
99=اگر f:xèy یک تابع و {Ai|i€I} یک خانواده از زیر مجموعه های X باشد
د
آنگاه : f(UAi)=Uf(Ai) , f(nAi)=nf(Ai)
I i€I i€I i€I i€
100= اگر F:XèY یک تابع و B,C C Y باشد آنگاه :
1- 1-
اگر B C C آنگاه f (B) C f (C)
1- 1- 1- 1- 1- 1-
f (BUC)= f (B) n f(c) , f (BnC)= f(B) n f (c) ,
1- 1- 1-
f(B-C)= f(B) - f(c)
101= اگر f:xèy یک تابع و {Bi|i€I} یک خانواده از زیر مجموعه های Y باشد آنگاه :
1- 1- 1- 1-
f (UBi) = U f (Bi) , f (n B i )= n f (Bi)
i€I i€I I€ i i€I
یعنی f از اجتماع و اشتراک و تفاضل عبور می کند اما از اجتماع عبور نمی کند وتحت شرایط
f از اشتراک و تفاضل نیز عبور می کند
1- 1-
102= اگر f:XèY یک تابع و ACX و BCY باشد آنگاه A C f (f(A))و (B))CB f(f
1- 1-
f (An f (B))=f(A)nb و f
سوره 58 و تفسیر و فضیلت آن
سوره 58:
سورة المجادله :َ
مولف ومفسر : آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
قَد سََمِعَ اللهُ قَولَ ألَّتی تُجَدِلُکَ فِی زَوجِهَا وَتَشتَکِی إلَی اللهِ وَالله ُ یَسمَعُ تَحَاوُرَ کُمَآ إنَّ اللهَ سَمیعُ
بَصیرُ (1) ألَّذینَ یُظَهِروُنَ مِنکُم مِنَ نِسَآئِهِم مَّا هُنَّ إُمَّهَتِهِم إنَّ آُمَّهَتُهُم إلَّآ ألتی وَلَدنَهُم وَإنَّهُم
لَیَقُولُونَ مُنکَرآٌ مِّنَ ألقَولِ وَزُورٌا وَإنَّ الله َ لَعَفُوُ غَفُورُ ُ (2) وَ ألَّذینَ یُظَهِرُونَ مِن نِسَآ ئِهم ثُمَّ
یُعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبلِ أَن یَتَمَآسَّا ذَلِکُم تُوعَظُون بِهِ وَاللهُ بِمَا تَعمَلُونَ خَبیرُ ُ (3)
فَمَن لَّم یَجِد فَصِیامُ شَهرینَ مُتتَا بِعینِ مِن قَبلِ أَن یَتَمآ سَّا فَمَن لَّم یَستَطِع فَإطعَامُ سِتّینَ مِسکینٌا
ذَلکَ لِتُومِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَتِلکَ حُدُود اللهِ وَللکفَرینَ عَذَآب ُ أَلیمُ (4) إنَّ ألَّذینَ یُحآدُّونَ الله
وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کمَا کُبِتَ ألَّذ ینَ مِن قَبلِهِم وَقَد أَنزَلنَآ ء َ ایَتِ بَیِّنَتٍ وَللکَفرینَ عَذَابُ ُ مُّهینُ ُ (5)
یَومَ یَبعَثُهُمُ الله ُ جَمیعاً فَیُنبِئهُمُ بِمَا عَمِلُوا أَحصَئهُ اللهُ وَ نَسُوهُ وَ الله ُ عَلَی کلُّ شَئ شَهیدُ (6)
ألَم تَرَ أَنَّ الله یَعلَمُ مَا فی ألسَّمَواتِ وَمَا فِی ألارضِ مَا یَکُونُ مِن نَّجویَ ثَلَثةٍ إلَّا هُوَ رَآبِعهُمُ وَ
لَا خَمسَةِ إلَّا هُوَ سَُآدِسُهُم وَلا أدنَی مِن ذلِکَ وَلَا أکثَرَ إلَّا هُوَ مَعَهُم أَینَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنبئهُمُ بِمَا
عَمِلُوا یَومَ ألقِیمَةِ إنَّ الله ُ بِکُلِ شَئ عَلیمُ (7) ألَم تَرَ ألَی ألَّذینَ نُهُو عَنِ ألنَّجوَی ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا
نُهُوا عَنهُ وَیَتنَجَونَ بِالإثمِ وَألعُدوَنِ وَمَعصِتِ ألرَّسولِ وَإذَاجَآ ءوُکَ حَیَّوکَ بِمَا لَم یُحیّکَ بِهِ اللهُ
وَ یَقُولُونَ فِی أَنفُسِهِم لَولا یُعَذبُنَا آ الله ُ بِمَا نَقُولُ حَسبُهُم جَهَنَّمُ یَصلَونَهَا فَبِئسَ ألمَصیرُ (8)
یآَّ یُّهَا ألَّذینَ ءَامَنُوا إذَا تَنجَیتُم فَلَا تَتَنجَوا بِاإلاثّمِ وَألعُدوَانِ وَمَعصیَتِ ألرَّسولِ وَتَنَجَوا بِالبّرِ و
آلتَّقوی وَأتَّقوُ اللهَ ألَّذی إلَیهِ تُحشَروُن (9) إنَّمَا النَّجوَی مِن ألشَّیطَنِ لِیحزُنَ ألَّذینَ ءَ امَنُوا وَلَیس
بِضَآرّهِم شَیئاً إلَّا بإذنِ الله ِ وَعَلَی اللهِ فَلیَتوکَّل ألمُومنُونَ (10) یأَیُّهَا ألَّذینَ ءَ امَنُوا إذَا قِیلَ لَکُم
تَفَسَّحُوا فِی ألمَجلِسِ فَا فسَحُوا یَفسَح اللهُ لَکُم وَآذَا قیلَ آنشُزوُا یَرفَعِ اللهُ ألَّذینَ ءَ امَنُوا مِنکُم وَ
آلَّذینَ آُتُوا آألعِلمَ دَرجَتٍ وَاللهُ بِما تَعمَلُونَ خَبیرُ ُ (11) یَا یُّهَا ألَّذینَ ءَ امَنُوا إذَا نَجَیتُم ألرَّسولَ
فَقَدّمُوا بَینَ یَدی ّ نَجوَئکُم صَدَقَةٌ ذلِکَ خَیرُ ُ لَکُم وَ أَطهَرُو فَإن لّم لََّجِدُوا فَإنَّ الله َ غَفُورُ ُ رَّحیمُ
(12) ءَأَشفَقتُم أَن تُقَدّمُوا بَینَ یَدَی نَجوَئکُم صَدَقَتٍ فَإذ لَم تَفعَلُوا وَتَاب َا للهُ عَلَیکُم فَأ قیمُوا
الصَّلَوةَ وَءَ اتُِوا آلزَّکَوةَ وَ أَطیعُوا اللهَ وَرَسُولَهُ وَ اللهُ خَبیرُ ُ بِمَا تعمَلُونَ (13) أَلَم تَرَ إلَی
ألَّذینَ تَوَلَّوا قَومٌا غَضِب اللهُ عَلَیهِم مَّا هُم مِنکُم وَلَا مِنهُم وَیَحلِفُونَ عَلَ ألکَذبِ و هُم یعلَمُونَ
(14)أَعَدَّاللهُ لَهُم عَذَآبَا شَدیدٌا إنَّهُم سَآ ءَ مَا کَآنُوا یَعمَلُونَ (15) أتَّخَذُوا أَیمَنَهُم جُنَّةٌ فَصَدُّوا
عَن سَبیلِ أللهِ فَلَهُم عَذَابُ ُ مُّهینُ ُ (16) لَّن تُغنیَ عَنهُم أَموَلُهُم وَلَا أَولَدُهُِم مِّنَ الله ِ شَیئاٌ
آُولَئکَ أَصحَبُ ألنَّارهُم فیهَا خَلِدُون (17) یَومَ یَبعَثُهُم اللهُ جَمیعاٌ فَیَحلفُونَ لَهُ کَمَا یَحلِفُونَ
لَکُم وَیَحسَبُونَ أَنَّهُم عَلَی شَی ءِ أَلَآ إنَّهُم هُِمُ ألکَذبُونَ (18) أَستَحوذَ عَلَیهُم ألشَّیطَن فَأَنَسَئهُم
ذِکرَ اللهِ أُولَئکَ حِزبُ ألشَّیطَنِ أَلَآ إنَّ حِزبَ ألشَّیطَنِ هُمُ ألخَسِرُونَ (19) إنَّ ألَّذینَ یُحَآ دُّونَ الله
وَرَسُولَهُ أُولَئکَ فِی ألآَ ذَلّینَ (20) کَتَبَ اللهُ لَاغلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلی إنَّ اللهَ قَویُّ عَزیزُ ُ (21)لّآ
تَجِدُ قَوماٌ یُومنُونَ بِالله وَألیَومِ ألَآ خِر یُوَادُّونَ مَن حَآدَّ الله َ وَرَسُولَهُ وَلَو کَآنُوا ءَ ابَآ ءَهُم أَوبنَآء
هُُم أَوإخوَنَهُم أَوعَشیرَتَهُمُّ أُولَئکَ کَتَبَ فِی قُلُوبهمُ ألإ یمَنَ وَأَیَّد َهُم برُوحٍ مِنّهُ وَیُد خِلُهُم جَنَّتٍ
تَجری مُن تَحتِهَا ألانهَرُ خَلِدینَ فِیهَا رَضیَ الله ُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنُه إُولَئکَ حِزبُ الله ِ أَلَا إنَّ
حِزبَ الله ِ هُمُ المُفلِحُونَ (22)
تفسیر سوره 58:
این سوره طبق طبیعت سوره های مدنی بیشتر از احکام فقهی و نظام اجتماعی و روابط با
مسلمین و غیر مسلمین سخن می گوید و مجموع بحث های آن را می توان در سه بخش
خلاصه کرد.
1- در بخش اول سخن از حکم ظهار می گوید که در جاهلیت نوعی طلاق و جدایی دائمی
محسوب می شد واسلام آن را تعدیل کرد ودر مسیر صحیح قرار داد
2- در بخش دیگری یک سلسله دستور ها در بار ه آداب مجالست از جمله منع از نجوی (سخن در گوشی ) وهم چنین جا دادن به کسانی که تازه وارد مجلس می شوند
3- در آخرین بخش بحث گویا و مشروح و کوبنده ای در باره منافقان و آنها که ظاهرا
دم از اسلام می زدند و با دشمنان اسلام سر وسرّ داشتند مطرح کرده مسلمین راستین را
از ورود در حزب شیطان و منافق بر حذر می دارد و آنها را به رعایت حب فی الله وبغض
فی الله و ملحق شدن به حزب الله دعوت می کند
نامگذار سوره به نام مجادله به خاطرتعبیری است که در آیه نخستین آن آمده است
آیه 1= زنی از طایفه انصار به نام خوله که از طایفه خزرج و همسرش اوس بن صامت
بود در یک ماجرا مورد خشم شوهرش قرار گرفت و او که مرد تند خویی بود تصمیم بر
جدایی از او گرفت و گفت انت علی کطهر امی )) تو نسبت به من همچون مادر من هستی
و این در حقیقت نوعی از طلاق در زمان جاهلیت بود اما طلاقی بود که نه قابل بازگشت
بود ونه زن آزاد می شد که بتواند همسری برای خود برگزیند و این بد ترین حالتی بود که
برای یک زن شوهر دارممکن بود رخ دهد و چیزی نگذشت که مرد پشیمان شد زن
خدمت رسول الله آمد و ماجرا را چنین نقل کرد ای رسول الله همسرم زمانی مرا به
زوجیت خود بر گزید که جوان بودم و صاحب جمال و مال وثروت و فامیل . اموال من را
مصرف کرد حالاظهار کرد و پشیمان شده آیا راهی هست که ما به زندگی سابق باز گردیم
پیامبر فرمود تو براو حرام شده ای . زن پی در پی اصرارکرد و الحاح می کرد سرانجام
روبه درگاه الله آورد وعرض کرد الهی بیچارگی و نیاز وشدت حالم را به تو شکایت می
کنم الله فرمانی برپیامبرت نازل کن و این مشکل را بگشا . در این جا حال وحی به پیامبر
دست داد و چهار آیه آغاز این سوره بر او نازل شد که راه حل مشکل ظهار را به روشنی
نشان می دهد تفسیرظهار یک عمل زشت جاهلی . با توجه به آنچه در شان نزول گفته شد
تفسیر آیات نخستین سوره روشن است می فرماید الهی سخن زنی را که در باره شوهرش
به تو مراجعه کرده بود شنید و تقاضای او را اجابت کرد بعد می افزاید آن زن علاوه بر
این که با تو مجادله داشت به الله شکایت می کرد واز پیشگاهنش تقاضای حل مشکل
نمود این در حالی بود که الله گفتگوی شما و اصرارآن زن را در حل مشکلش می شنید و
الله شنوا وبیناست . آری الله آگاه از همه مسموعات ومبصرات است بی آنکه نیازی به
اعضای بینایی وشنوایی داشته باشد و همه جا حاضر وناظر است و همه چیز را می بیند
و هرسخنی را می شنود
آیه 2= سپس به سراغ بیان حکم ظهار می رود و به عنوان مقدمه ریشه این عقیده
خرافی را با جمله های کوتاه وقاطع در هم می کوبد و می فرماید کسانی از شما که نسبت
به همسرانشان ظهار می کنند و می گویند تو نسبت به من به منزله مادرم هستی . آنان
هرگز مادرانشان نیستند مادرانشان تنها کسانی هستند که آنها را به دنیا آورده اند. مادر و
فرزند بودن چیزی نیست که با سخن درست شود یک واقعیت عینی خارجی است که هرگز
از طریق بازی با الفاظ حاصل نمی شود و به دنبال آن می افزاید آنها سخنی زشت و باطل
می گویند مطابق این آیه ظهار عملی است حرام ومنکر و لی از آنجا که تکالیف الهی
اعمال گذشته را شامل نمی شود و از لحظه نزول حاکمیت دارد در پایان آیه میفرماید او
الله بخشنده و آمرزنده است هم می بخشد وهم می پوشاند بنا بر این اگر مسلمانی قبل از
نزول این آیات مرتکب این عمل شده نباید نگران باشد الله او را می بخشد اما به هر حال
مساله کفاره به قوت خود باقی است
آیه 3= ولی از آنجا که این سخن زشت وزننده چیزی نبود که ارنظر اسلام نادیده گرفته
شود لذا کفاره نسبتا سنگینی برای آن قرار داده تا از تکرارآن جلوگیری کند می فرماید
کسانی که همسران خود را ظهار می کنند بعد از گفته خود باز می گردند باید پیش از
آمیزش جنسی آنها با هم برده ای را آزاد کنند سپس می افزاید این دستوری است که به
آن اندرز داده می شوید گمان نکنید که چنین کفاره ای در مقابل ظهار کفاره سنگین و نا
متعادلی است زیرا این سبب اندرز و بیداری وتربیت نفوس شماست تا بتوانید خود را در
برابر این گونه کارهای زشت و حرام کنترل کنید اصولا تمام کفارات جنبه باز دارنده و
تربیتی دارد وای بسا کفاره هایی که جنبه مالی دارد تاثیرش از غالب تعزیرات که جنبه
بدنی دارد بیشتر است واز آنجا که ممکن است بعضی با بهانه هایی شانه از زیر بار کفاره
خالی کنند و بدون اینکه کفاره دهند با همسر خود بعد از ظهار آمیزش جنسی داشته باشند
درپایان آیه می افزاید الله به آنچه انجام می دهید آگاه است هم از ظهار آگاه است و هم از
ترک کفاره و هم از نیات شما
آیه 4= و نیز از آنجا که آزاد کردن یک برده برای همه مردم امکان پذیر نیست همان
گونه که درشان نزول آمد ونیز ممکن است انسان از نظر مالی قادر به آزاد کردن برده
باشد اما برده ای برای این کار پیدا نشود همان گونه که در عصر ما چنین است لذا جهانی
و جاودانگی بودن اسلام ایجاب می کند که در مرحله بعد جانشینی برای آزادی بردگان ذکر
شود به همین دلیل در آیه مورد بحث می فرماید : و کسی که توانایی آزاد کردن برده ای
نداشته باشد دو ماه پیاپی قبل از آمیزش باید روزه بگیرد این کفاره نیز اثر عمیق باز دار
نده ای دارد بعللاوه از آنجا که روزه در تصفیه روح و تهذیب نفوس اثر عمیقی دارد می
تواند جلو تکرار این گونه اعمال را در آینده بگیرد. البته ظاهر آیه این است که هرشصت
روز پی در پی انجام شود و بسیاری از فقهای اهل سنت نیز بر طبق آن فتوا داده اند ولی
در روایات اهل بیت آمده است که اگر کمی از ماه دوم را حتی یک روز به دنبال ماه اول
روزه بگیرد مصداق شهرین متتابعین و دو ماه پی در پی خواهد بود واین تصریح حاکم
بر ظهور آیه ات و از آنجا که بسیاری از مردم نیز قادر به انجام کفاره دوم یعنی دو ماه
متوالی روزه نیستند جانشین دیگری برای آن ذکر شده می فرماید وکسی که این را هم
نتواند شصت مسکین را اطعام کند . ظاهر اطعام این است که به اندازه ای غذا دهد که در
یک وعده سیر شود اما در روایات اسلامی در یک مد طعام یعنی 750 گرم تعیین شده
است سپس د ر دنباله آیه بار دیگر به هدف اصلی این گونه کفارات اشاره کرده می افزاید
این برای آن است که به الله ورسولش ایمان بیاورید . آری جبران گناهان به وسیله کفاره
پایه های ایمان را محکم می کند وانسان را نسبت به مقررات الهی علما و عملا پایبند می
سازد و در پایان آیه برای این که همه مسلمانان این مساله را یک امر جدی تلقی کنندمی
گوید اینها مرزها الهی است وکسانی که با آن مخالفت کنند عذاب دردناکی دارند قوانین
الهی از این رو حدود الهی می گویند که عبور از آن مجاز نیست چنانکه دیدیم اسلام
ظهار را به شدت محکوم کرده بنا براین هر گاه کسی نسبت به همسرش ظهار کند
همسرش می تواند با مراجعه به حاکم شرع او را موظف سازد که یا رسما از طریق طلاق
از او جدا شود و یا به زندگی زناشویی باز گردند اما پیش از بازگشت باید به ترتیبی که
در آیات فوق خواندیم کفاره بدهد
آیه 5= آنها که با الله دشمنی می کنند و از انجا که آخرین جمله آیه قبل به همگان اخطار
می کرد که حدود الهی را رعایت کنند واز آن تجاوز ننمایند در اینجا از کسانی سخن می
گوید که نه تنها از این حدود تجاوز کرده بلکه به مبارزه با الله و پیامبر او برخاسته اند
و سرنوشت آنها را در این دنیا و جهان دیگر روشن می ساز .نخست می فرماید کسانی
که با الله ورسولش دشمنی می کنند خوار و ذلیل شده اند آن گونه که پیشینیان آن ها
خوار و ذلیل شدند بعد می افزاید ما آیات روشنی نازل کردیم بنا بر این به قدر کافی اتمام
حجت شده وعذر وبهانه ای برای مخالفت باقی نمانده است و با این حال اگرمخالفت کنند
باید مجازات شوند نه تنها در این دنیا مجازات می شوند بلکه برای کافران عذاب خوار
کننده ای در قیامت است به هرحال این تهدید الهی در مورد کسانی که در برابر پیامبر و
قران ایستاده بودند به وقوع پیوست و در جنگ های بدر و خیبر و خندق و غیر آن با
ذلت و شکست روبر شدند و سرانجام فتح مکه طوامار قدرت و شوکت آنها رادر هم
پیچید و اسلام در همه جا پیروز گشت
آیه 6= این آیه در توصیف زمان وقوع عذاب اخروی آنها چنین می گوید در آن روز که
الله همه آنها را بر می انگیزد و از اعمالی که انجام دادند با خبر می سازد اعمالی که الله
حساب آن را نگه داشته و آنها را فراموشش کردند و این خود عذاب دردناکی است که الله
گناهان فراموش شده آنها رابه یادشان می آورد و در صحنه محشر در برابر خلایق رسوا
می شوند ودر پایان آیه می فرماید والله بر هر چیز شاهد و ناظر است آری حضور الله در
همه جا ودر هر زمان در درون و برون ما ایجاب می کند که نه فقط اعمال بلکه نیات
وعقاید ما را شمارش کند ودر آن روز بزرگ که یوم البروز است همه را بازگو فرماید
آیه 7= سپس برای تاکید بر حضور الله در همه جا و آگاهی او بر همه چیز سخن را به
مساله نجوی (گفتگوی در گوشی) می کشد می فرماید آیا نمی دانی که الله آنچه را در
آسمان ها و آنچه در زمین است می داند سپس می فرماید هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی
کنند مگر اینکه الله چهارمین آنهاست و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی کنند مگر اینکه
الله ششمین آنهاست و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر این که او همراه آنها ست
هر جا که باشند سپس روز قیامت آنها ار از اعمالشان آگاه می سازد چرا که الله به
هرچیزی داناست منظور از این که الله چهارمین یا ششمین آنهاست این است که او در
همه جا حاضر و ناظر واز همه چیز آگاه است و گرنه ذات پاکش نه مکان دارد ونه هرگز
توصیف به اعداد می شود بلکه شبیه و نظیر ومثل و مانند ندارد
آیه 8= جمعی از یهود و منافقان در میان خودشان جدا از مومنان نجوا می کردند و گاه با
چشم های خود اشاره ای ناراحت کننده ای به مومنان داشتند و همین باعث غم و اندوه
مومنان می شد هنگامی که این کار را تکرار کردند مومنان شکایت به رسول الله نمودند
پیامبر دستور داد که هیچ کس در برابر مسلمانان با دیگری نجوا نکند اما آنها گوش
ندادند و باز هم تکرار کردند آیه نازل شدو آنها را سخت بر این کار تهدید کرد هم چنینی
نقل شده که گروهی از یهود خدمت پیامبر آمدند وبه چای السلام علیک می گفتند السلام
علیک یا ابا القاسم که مفهومش مرگ برتو با ملالت و خستگی بر تو باد است)و پیامبر
در پاسخ گفت و علیکم (مین بر شما باد ) عایشه می گوید من متوجه این مطلب شدم و گفتم
مرگ برشما الله لعنت کند شما را و غضب کند پیامبر به من فرمود مدارا کن و از خشونت و بد
گویی بپرهیز گفتم مگر نمی شنوی می گویند مرگ بر تو فرمود مگر تو هم نشنیدی که من در
جواب علیکم گفتم اینجا بود که الله آیه نازل کرد که هنگامی که این گروه نزد شما می آیند
تحیتی می گویند که الله چنان تحیتی به شما نگفته است . تفسیر نجوا ازشیطان است در اینجا
همچنان ادامه بحث های نجواست نخست می فرماید آیا ندیدی کسی را که از نجوا نهی شدند
سپس به کاری که از آن نهی شده بودند باز می گردند و برای انجام گناه و تعدی و نافر مانی
رسول الله به نجوا می پردازند از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که قبلا به آنها هشدار
داده شده بود که از نجوا بپرهیزند کاری که ذاتا تولید نگرانی و بد گمانی در دیگران می کند
در ادامه این سخن به یکی دیگر از اعمال خلاف منافقان و یهود اشاره کرده می فرماید و
هنگامی که نزد تو می آیند تو را تحیتی و خوشامدی می گویند که الله به تو نگفته است
منظور از تحیت الهی در این آیه همان جمله السلام علیک یا سلام الله علیک می باشد که شبیه
آن در آیات قران در مورد پیامبران و بهشتیان و غیر آنها کرارا آمده است چنان که در سوره
صافات می خوانیم وسلام علی المرسلین سلام بر تمام رسولال الله . بعد می افزاید آنها نه فقط
مرتکب این گناهان بزرگ می شوند بلکه آنچنان از باده غرور سر مست هستند که در دل می
گویند اگر اعمال ما بد است پس چرا الله مارا به خاطر گفته هایمان عذاب نمی کند به این
ترتیب هم عدم ایمان خود را به نبوت پیامبر ثابت کردند وهم عدم ایمان به احاطه علمی الله
ولی قران در یک جمله کوتاه به آنها چنین پاسخ می گوید جهنم برای آنان کافی است ونیاز
به مجازات دیگر نیست همان جهنمی که به زودی وارد آن می شوند وچه بد فرجامی است
البته این تعبیر نفی عذاب دنیوی را در باره آنها نمی کند
آیه 9= واز آنجا که مومنان نیز گهگاه به خاطر ضرورت ها با تمایلاتی به نجوا می پرداختند
در این آیه روی سخن را به آنها کرده وبرای این که در این کار آلوده به گناهان منافقان و
یهود نشوند می فرماید ای کسانی که ایمان آورد ه اید هنگامی که نجوا می کنند به گناه وتعدی
و نافرمانی رسول الله نجوا نکنید (محتوای نجوای شما باید پاک والهی باشد ) به کار نیک و
تقوا نجوا نکنید و از الله ای که همگی نزد او جمع می شوید بپرهیزید از این تعبیر به خوبی
استفاده می شود که اصل نجوا اگر در میان مومنان باشد سوء ظنی بر نیانگیزد و تولید
نگرانی نکند و محتوای آن توصیه به نیکی ها و خوبیها باشد مجاز است
آیه 10= لذا در این آیه می افزاید نجوا تنها از سوی شیطان است می خواهد با آن مومنان را
غمگین سازد ولی باید بدانند که شیطان نمی تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز به
فرمان الله . چرا که هر موثری در عالم هستی است تاثیرش به فرمان الله است پس مومنان
باید تنها بر الله توکل کنند وازهیچ چیز جز او نترسند وبر غیر او دل ننهند بدین ترتیب نجوا
گاه حرام است و این در صورتی است که موجب اذیت و آزار و هتک حیثیت مسلمانی گردد و
چنین نجوایی شیطانی است که هدفش غمگین ساختن مومنان است در مقابل گاه حکم وجوب
به خود می گیرند و این در صورتی است که مساله سری لازمی در میان باشد که افشای آن
خطر ناک و عدم ذکر آن نیز موجب تضییع حق ویا خطری برای اسلام ومسلمین است و گاه
متصف به استحباب می شود و آن در جایی است که انسان برای انجام کارهای نیک و برو
تقوا به سراغ آن رود و هم چنین حکم کراهت و اباحه . ولی اصولا هر گاه هدف مهم تری
در کار نباشد نجوا کردن کار پسندیده ای نیست وبر خلاف آداب مجلس است زیرا نوعی بی
اعتنایی یا بی اعتمادی نسبت به دیگران محسوب می شود
آیه 11= نقل کرده اند که پیامبر در یکی از روز های جمعه در صفه (سکوی بزرگی که در
کنار مسجد پیامبر قرار داشت نشسته بود و گروهی نزد حضرت حاضر بودند و جا تنگ بود
پیامبر عادتش این بود که مجاهدان بدر را اعم از مهاجر وانصار احترام فراان می کرد در
این هنگام گروهی از بدریون وارد شدند در حالی که دیگران قبل از آنها اطراف پیامبر را پر
کرده بودند هنگامی که مقابل پیامبر رسیدند سلام کردند پیامبر پاسخ فرمود سپس به حاضران
سلام کردند آنها نیز پاسخ گفتند آنها روی پای خود ایستاده بودند و منتظر بودند حاضران به
آنها جا دهند ولی هیچ کس تکان نخورد . این امر بر پیامبرسخت آمد رو به بعضی از کسانی
که اطراف او نشسته بودند کرد و فرمود فلان وفلانی بر خیزید چند نفر را از جا بلند کرد تا
واردین بنشینند واین در حقیقت نوعی ادب آموزی و درس احترام گذاردن به پیش کسوتان در
ایمان وجهاد بود ولی این مطلب بر آن چند نفر که از جا بر خاستند ناگوار آمد منافقان گفتند
پیامبر رسم عدالت را رعایت نکر د در اینجا آیه نازل شد وقسمتی از آداب نشستن در مجالس
را برای آنها شرح داد . در تعقیب دستوری که در آیات گذشته در مورد ترک نجوا در مجالس
ومحدود ساختن آن به موارد معین آمده در این آیه یکی دیگر از آداب مجلس را بازگو کرد
می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که به شما گفته می شود مجلس را وسعت
بخشیدو به تازه وارد ها جا دهید وسعت بخشید که اگر چنین کنید الله بهشت را برای شما
وسعت می بخشد ودر این جهان نیز به قلب وجان ورزق وروزی شما وسعت می دهد و از آنجا
که گاهی مجلس آن چنان مملوست که بدون بر خاستن بعضی جا برای دیگران پیدا نمی شود و
یا اگر جایی پیدا می شود مناسب حال آنها نیست در ادامه آیه می افزاید و هنگامی که گفته
شود بر خیزید بر خیزید . نه تعلل جوئید و نه به هنگامی که برمی خیزید ناراحت شوید چرا که
گاه تازه وارد ها از شما برای نشستن سزاوارترند به خاطر خستگی مفرط یا کهولت سن ویا
احترام خاصی که دارند ویا جهات دیگر و بعد به بیان پاداش انجام این دستور الهی پرداخته
می افزاید اگر چنین کنید الله کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنها داده شده
درجات عظیمی می بخشد اشاره به این که اطاعت این دستورات دلیل بر ایمان و علم و آگاهی
است و نیز اشاره به این که اگر پیامبر اکرم به بعضی دستور داد از جا بر خیزند و به تازه
واردان جا دهند برای یک هدف مقدس الهی و احترام به پیشگامان در ایمان و علم بوده است
و از آنجا که گروهی این آداب را با طیب خاطر واز صمیم دل انجام می دهند و گروه دیگری
با کراهت و نا خشنودی یا برای ریا و تظاهر در پایان آیه می افزاید و الله به آنچه انجام
زبان لاتین تخصصی ریاضی
بسم الله الرحمن الرحیم
زبان تخصصی ریاضی
مولف: آذر سلگی
مقدمه: با تقدیم سلام در این مجموعه فقط لغات تخصصی علم ریاضی به لاتین و معنای آن به فارسی
ارائه داده می شود و ازارائه متن و یافتن لغات در درک متن خود داری شده است.
1= مطلق: absolute 2= قدرمطلق: absolute value
3=همگرایی مطلق: absolutely con vergenal 4=جمع: addition
5= جمعی : additivity 6=خطای مطلق:absolute error
7= آمنین: affine 8=جبر: Algebra
9= جبری: al-gebraic 10=متناوب: alternating
11=تقریبا همه جا: almost evry where 12 = اصل: axiom
13=میانگین حسابی:arithmetic mean 14=شرکت پذیری:associative
15=حداکثر شمارا:almost countable 16= آرگومان: argument
17=نزدیک شدن: approach 18=پاد متقارن: antisymmotric
19=همگرایی مطلق: absolute convergence 20=دقت: accuracy
21=سری های متناوب: altermating series 22=جبرمجرد: abstract algebra
23=آبلی: abelian 24=ماتریس افزوده:augmented matrix
25= خطای مطلق: absolute error
حرف B:
26= مبنا: base 27= روش دو بخشی:bisection method
28= عمل دو تایی: binary operation 29=جواب شدنی اساسی:
30= گوی : ball BFS(Basic Feasible solution)
31= اساسی: basic 32=پایه : basis
33= دو جمله ای : bionomial 34= کران: bound
35= جز به جز: byparts 36= کراندار: bounded
حرف C:
37= گردایه: collection 38= تعویض پذیر: commutative
39= ضرب دکارتی: cartrsian product 40= مختلط: complex
41= مزدوج: conjugate 42= هم نهشتی: congruence
43= بازه بسته : closed interval 44= پیوستگی: continuitg
45=همگرا: convergent 46= بسته: clousure
47=هم دسته: coset 48= دوری: cyclic
49= ماتریس ضرایب: coefificient matrix 50 = ستون: column
51= سطر: row 52= بستار: clousure
53=محاسبه: computa tion 54= اصلی: cardinal
55= کشی: Cauchy ' s 56= حجره: cell
57= زنجیره ای: chian 58=دایره: circle
59= بستار: clousure 60= بسته : closed
61= تغییر متغیر: change of variable 62= ستونی: column
63= مشخصه : characteristic 64= گردایه: collection
65= جابجا پذیر: commutative 66= مشترک: common
67= مقایسه: comparison 68= فشرده: compact
69=مختلط: complex 70= متمم: complement
71= ترکیب: composition 72=مولفه: component
73= مزدوج: conjugate 74= انباشتگی: condensation
75= ثابت: constant 76= هم بند: connected
77= پیوستگی: continuity 78= بطور پیوسته مشتق پذیر:
79=همگرایی: covergence Contininosly differentiable
80= انقباض: eootraction 81= محدب: converx
82= همگرا: convergent 83= شمارا: countable
84= مختصات : coordinates 85= محک:criteriono
86= پوشش: cover 87= کرل: curl
88= مکعب: cube 89= بریدگی: cut
90= منفی:curve
حرف D:
90= تعریف: definition 91 = متمایز: disjoint
92=تفاضل: diference 93= توزیع پذیر: distributive
94= تقسیم پذیری: divisibility 95= ناپیوستگی: discontinuity
96= مشتق گیری: differentiation 97= انتکرال معین:
Definite integral
98= واگرا: divergent 99= متر گسسته
100= معادلات دیفرانسیل Discrete metric
Diffential equations 101= اعشاری: decimal
102= نزولی: decreasing 103= چگال: dense
104= وابسته: dependent 105= مشتق: derirative
106= دیفرانسیل: differential 107= قطر: diameter
108= مشتق گیری: differentiation 109= فرایند قطری:
Diagonal process
110= بعد: dimension 111= جهتی: directional
112= نا پیوستگی: discontinuity 113= فاصله: distance
114= متمایز:disjoint 115= واگرایی: divergence
116= بخش پذیری: distributive 117= قلمرو: domenin
118= واگرا:divergent 119=همگرایی تسلطی: dominted convergence
120= مضاعف: double 121= مقدماتی: elementary
حرف E :
122= معادله: equation 123= هم پیوستگی: equicontinuty
124= رابطه هم ارزی: 125= کامل دقیق: exact
equivalence relation
126= اقلیدس:enclidean 127=نمایی: exponential
128= وجودی: existence 129= توسیع: extension
130= دستگاه توسعه یافته اعداد حقیقی: real number system extended
132=عنصر: element 133= مساوی: equal
134= تهی: empty 135= اقلیدسی : Euclid
136= هم ارزی: equivatence 137= اعمال سطری پلکانی: elementary
Row operatons
138= فاصله اقلیدسی: Euclidian disrance139= خطا: error
حرف F:
140= خانواده : family 141= میدان: field
142= متناهی: finite 143= فرم شکل: form
144= ثابت : fixed 145= تابع : function
146= فرمول: formula 147=شدنی: feasible
148= عددصحیح: fenteger 149= کاما: gamma
حرف G:
150= هندسی: gemeometric 151= گرادیان: gradient
152= بزرگترین کران پائین: lower bound greates 153= گروه: group
حرف H:
154= نیم باز: half open 155= مراتب بالاتر: higher
order
156= دستگاه های همگن: homoge neous system
حرف I:
157=تصویر: image 158= همانی: identity
159= موهومی: imaginary 160= ناسره: improper
161= صعودی: incrensing 162= تابع ضمنی: implicit funcition
163= مستقل: imdependent 164= نا مساوی: inequality
165= اینقیموم: infimum 166= نا متناهی: infinte
167= بی نهایت : infinity 168= انتگرال: integral
169= مسئله با مقدار اولیه: intiatvalne problem 170= داخلی: inner
171= انتگرال گیری: intergration 172= داخلی یا درونی: interior
173=مقدار میانی: inter mediate value 174= میانی: intermediate
175= بازه: interval 176= اشتراک : intersection
177= وارون: inverse 178=تابع معکوس: inverse
Function
179=معکوس پذیر: invertible 180= اصم: irrational
181= ایزومتری: isometry 182= تنها: isolated
183= درونی: interior 184= برد: image
185= قضیه مقدار میانی: intermediate value theorem
186= یک به یک: injective 187= معکوس: inversion
188= انتگرال گیری به روش جزبه جز: integration by parts
189= گنگ: irrational 190= خود توان: idempotent
191= اشتراک: intersection 192= یکه موهومی:
193= یک ریختی: isomorpbism Imaginary unit
حرف J:
193= ژاکوبی: jacobian 194= جهش: jump
حرفK:
195= هسته: kernel
حرف L:
196= لاپلاس: laplacian 197= طول: length
198= کوچکترین کران بالا: least uiper bound 199= چپ : left bund
200= خطی: linear 201= خط: line
202= حد: limit 203= لگاریتم: logarithm
204= موضعی ( نسبی): local 205= پائین: lower
206= لگاریتمی: logarithmic 207= پائین: lower
208= برنامه ریزی خطی: linear programming 209= جبر خطی: linear algebra
210= مقایسه حدی: limit com parision
حرف M:
211= ماتریس= matrix 212= نگاشت : mapping
213= مقدار میانگین : mean value 214 = ماکزیمم: maximum
215= اندازه : measure 216= اندازه پذیر: measurable
217= یکنوا: mono tonic 218= متریک : minimum
219= ضرب: multiplication 220=فضای برداری: metric space
221=قطر اصلی: main diagjonal 222= هم ریختی: morphism
223= پیمانه : modulo 224= نگاشت: mapping
حرف N:
225= همساییگی: nei ghborhood 226= تهی : null
227= منفی: negative 7 22= نا منفی: nonn egative
228= غیر تهی: nonempty 229= نرمال: normal
230= نرم : norm 231= عدد: number
232= پوچ: null 233=هیچ جا چگال:nowhere dense
234= آنالیز عددی: numerical analysis 235= چشم پوشی: neglible
حرف o:
236= یک به یک: one to one 237=عمل: operation
238= تناظر یک به یک : one to one correspondence 239= باز: open
240= برو( پوشا): on to 241= ترتیب: order
242= عملگر: operator 243= مبدا: origin
244= جهت : oreientation 245= متعامد یکه: orthonormal
246= متعامد: orthogonal 247=هم پوشانی: overlap
248= حدود یک طرفه: one sided limits 249= گوی باز: open ball
250= معادلات دیفرانسیل معمولی: diffential equations
حرف p:
251= قسمت: part 252= جزیی: partial
253= کامل : perfect 254= افراز: partition
255= صفحه: plane
حرف R:
257= برد: rang 258= شعاع: radius
259= نسبت: ratio 260= رتبه: rank
261= حقیقی: real 262= تجدید آرایش: rearrange ment
263= تظریف: refinement 264= خاصیت انعکاسی: reflexive
265= منتظم: regular 266 = باقیمانده: remainder
267= تحدید: restriction 268= راست: right – hand
269= ریشه : root 270= قاعده: rule
271= سطری: row 272= حلقه:ring
273= ریمان انتگرال پذیر: Riemann integrable
275=خطای نسبی: relative error 276= فرم سطری پلکانی: row echelon form
277= انعکاسی: reflexive 278= رفع شدنیک remo vable
279= رابطه: relation 280= آزمون نسبت: ratio test
281=گویا: rational 282= قاعده: rule
حرف s:
283= اسکالر:scular 284= ذینی: saddle
285= خود الحاق: self adgoint 286= قطعه: segment
287= از هم جدا شد ه: separated 288= :زیر مجموعه : subset
289= شکل:shape 290= مجموعه : set
291=پوشا: surjective 292= دنباله ای : sequential
293= متقارن: symmetric 294= دنباله: sequence
295=جایگذاری: substitution 296=گروه:subgroup
297= دستگاه معادلات خطی: systems of liner equations
299=منابع خطا:sources of errors 300= روش سیمپلکس: simplex method
301= سری ها: serios 302= سیمپلکس: simplex
303= فضا: space 304= زاویه فضایی: solid angle
305= کره : sphere 306= پیما: span
307= استاندارد: standard 308= مربع: square
309= نمایش متعارف: presentation standard 310= پله ای : siep
311= پوشش: subcovere 312= زیر میدان: subfield
313= زیر دنباله : sub sequence 314= مجموعه : sum
315= جمع بندی به روش جزبه جز: summation by parts
316= تکیه گاه : support 317= سوپریموم : supremum
318= تفاضل متقارن: symmetric difference 319= سطح: surface
حرف T:
320 = آزمون: test 321= مماس: tangent
322= چنبره: torus 323= قضیه: therrem
324= تعدی: transitivity 325= تبدیل: transformation
326= مثلثاتی: trigonometric 327= مثلث: triangle
328= شئ : thing 329= متعدی: transitive
330= فضای توپولوژی : topologioal space
331= خطای برشی : truncation error
حرف U:
332= به طور یکنواخت بسته: uniformly closed
333= به طور یکنواخت همگرا: uniformly con vergent
334= یکتایی: uniqueness 335= اجتماع : union
336= بالایی: upper 337= یکه : unit
338= مرجع جهانی: universal 339= منحصر به فرد: unique
340= مجهولات: unknowns
342= همگرایی یکنواخت: uniform convergence
حرف V:
343= مقدار: value 344= متغیر: variable
345= بردار: vector 346= حجم: volume
347= ارزش برداری: vector valaed
پایان